دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
مجله ویستا
خط پهلوی
خط پهلوى از خط آرامى گرفته شده است و خط آرامى در اصل منتهى مىشود به دو خط قديم که يکى فنيقى و ديگرى عبرى است. |
فنيقيان که آنان را کنعانيان هم مىنامند در حوالى سههزار سال پيش از مسيح از سواحل خليجفارس يا از داخلهٔ جزيزةالعرب وارد سواحل فرات شده و در آنجا رحل توطّن افکندند و سپس از آنجا بهطرف سوريه و فلسطين رفتند و در سواحل بحر ابيض دولتى تجارتى بهوجود آوردند. |
عبريان که بدون شک از ملل سامىنژاد مىباشند از شبهجزيرهٔ طورسينا و به قول استادمرگليوس از يمن به قول دانشمندى ديگر از حجاز که زادگاه اصلى آن قوم بوده است برخاست و به عادت صحراگردى و باديهنشينى هجرت کردند و عاقبت در حوالى قرن سيزدهم قبل از ميلاد در حدود فلسطين و ارض کنعان با کنعانيان همسايه شدند و بعد از جنگهاى خونينى وارد فلسطين گرديدند و بعدها شهر اورشليم را عمارت کرده در آنجا خانه کردند نام 'عبري' از مادّه 'عَبَرْ' و به معنى عبور و حرکت و اشاره به صحرانوردى آن طايفه است، و به مناسبت 'اسرائيل' که لقب 'يعقوب' بوده به بنىاسرائيل موسوم شدند. |
در اخبار يهود آمده است که 'عبري' نام 'ابراهيم' جدّ بزرگ بنىاسرائيل است که از شهر 'اور' کِلَده گريخته و از نهر عبور کرده است ـ و معلوم نيست که اين نهر اردن است يا نهر فرات، و بعضى گويند 'عبري' نام يکى از اجداد ابراهيم بوده است، و علماى معاصر ترجيح مىدهند که عبرى ر ا از مادهٔ عبور گرفته و آن را شامل بنىاسرائيل که از صحارى عبور مىکرده و در حال بدوى مىزيستهاند بشمارند ـ چنانکه عرب را هم از همين ريشه و ماده و به همين معنى مىدانند و ثلاثى مجرد يعنى اصل و ريشه فصل 'عَبَرْ' و 'عَرَبْ' را يکى دانند که به قاعدهٔ قلب لغات يافته است. (رجوع کنيد: تاريخالغات الساميه ص ۷۹ ـ ۸۰ ـ ۸۰ و بعدها.) |
بايد دانست که اقوام عبرى اختصاص به فرزندان 'ابراهيم' داشتهاند چه طوايفِ ديگرى نيز به اين نام خوانده شدهاند که بعدها با اعراب به هم آميخته و از يهود جدا شدهاند. |
قديمىترين نمونهاى که از خط فنيقى يافتهاند، کتيبهٔ 'ستونمهزا' است که تاريخ آن به ۸۹۵ ق.م مىرسد ـ ديگر جامى است سه قطعه که در جزيرهٔ قبرس يافتهاند که تاريخ آن را با عهد 'سليمان' پادشاه يهود ۹۷۱ ـ ۹۳۱ ق.م به حدس و تخمين برابر کردهاند و چون اين دو کتيبه به هم شباهت ندارند، تصور کردهاند که خط فنيقى از خط عبرى گرفته شده است، ولى به دلايلى ديگر که محلّ ذکر آن اينجا نيست، اين عقيده مُرجّح شده است که موجد خط الفبائى آرامى فنيقيان هستند که يا از خط مصرى و يا از خطميخى سومرى آن را تقليد در آن اصلاحاتى بهکار بردهاند، و از حالت نقشى به مرحلهٔ الفبائى در آوردهاند. |
اين خط که بعدها خط آرامى و نبَطى و مُسْنَدْ و حَبَشى و قِبْطى از آن تقليد شد، در ايران به خط پهلوى تبديل يافت، يعنى آن خط با بندگان و جيرهخواران سامى وارد ايران شده و در زمان هخامنشى و بعد از آن در عهد اشکانيان مورد استفاده واقع گرديد و رفتهرفته در آن تغييرهائى راه يافته خط پهلوى اشکانى را بهوجود آورد. |
خط پهلوى از خط آرامى گرفته شده است و پادشاهان هخامنشى اين خط را يعنى آرامى را ترويج کردهاند. |
خطميخى براى نقر و نقش کتيبهها بهکار مىرفته است و از براى نامهها و ديگر نيازمندىهاى عمومى مناسب نبوده است. از اينرو خط ساده و الفبائى 'آرامي' (۱) که از عهد کلدانيان در آسياى صغير معروف بود بهتدريج اهمّيت پيدا کرد، ابتدا به مناسبت سهولت هر جا به خطّ ميخى چيزى نوشته مىشد نام صاحب خطّ ـ يا اگر آن چيز ظرف سفالى يا جنس ديگرى بود نام خريدار يا فروشنده را ـ در کنار آن به خطّ آرامى مىنوشتند، ولى بعدها وسعتِ استعمال اين خط به جائى رسيد که در تمام قلمرو ايران و عراق آسياى صغير و مصر عموميّت يافت، و مکاتيب حکام و پادشاهان و روابط ملل روزنامههاى دولتى و فرمانها و نوشتههاى عادى همه با خطّ آرامى انجام مىگرفت ترقى روزافزون اين خط با حمايت و تقويت شهنشاهان هخامنشى حاصل آمد که در شاهنشاهى عالى خود متعرِّض آئين و رسوم و خطّ و زبان ملل تابعه نمىشدند. مخصوصاً خط آرامى را از لحاظ سهولت آن رواج دادند و بهکار بردن آن را در ممالک مفتوحه انتشار فرمودند. |
(۱) . آرامى نام طايفهاى است از نژاد سامى و شايد لفظ 'عادِ ارَِم' که در قرآن شريف آمده مراد همين طوايف باشند. اين طايفه در سههزار سال قبل از مسيح از محلى نامعلوم در جزيرةالعرب با حال توحش وارد اراضى جنوبى فرات شدهاند و قريب ۱۵ قرن در آن حوالى به قتل و غارت و دستاندازى در آبادىهاى بابل و آشور پرداخته، و به سبب مقاومت بابل و آشور در حدود قرن پانزدهم قم بهطرف سوريه رانده شدهاند ـ و در سوريه حوالى قرن دوازدهم به تاخت و تاز مشغول شده و امنيت سوريه و عراق و فلسطين را مشوّش مىداشتند و عاقبت موفق شده دولتهاى کوچک در شمال سوريه بهوجود آوردند و با بنىاسرائيل به خصومت و زودوخورد برخاستند و در عهد پادشاهى داود حوالى سنه ۱۰۰۰ ق.م چند دولت آرامى کوچک در زمين سوريه سراغ داريم که تا حدود فلسطين را در دست دارند مانند 'اَرامِ دَمَشقْ' و 'اََرام صوبا' در زمين 'حوران' و 'اَرام بيت و رحوب' و غيره (رجوع کنيد: تاريخالغات الساميه ص ۱۱۴ ـ ۱۱۶) |
زبان آرامى به دو لهجه منشعب گرديد: لهجهٔ عراقى که آن را لهجهٔ آرامى شرقى نامند و لهجهٔ سوريه و فلسطين و طور سينا که آن را آرامى غربى نامند. خط آرامى هم به چند شيوه و رسمالخط درآمد و آنچه در ايران مادَرِ خط پهلوى قرار گرفت شيوه و قلم آرامى عراق بود. |
اصل خط آرامى که از کجا شاخه گرفته است درست محقق نيست، برخى تصوّر کردهاند که خطّ مذکور از روى خطّ هيريوغلف مصر تقليد شده است زيرا هر چند خطّ نامبرده خطّ الفبائى است معذلک حروفى در آن خطّ هست که حاکى از صورتى است که خود آن حرف هم به معنى همان صورت است مانند الف 'عَلفيّا' به معنى 'گاو' که در اصل به شکل سر گاو بوده و بعد که از حال نگارى به حال صوتى افتاده صداى 'آو' يافته و بعد حرف الف و صداى 'اَاِاُ' پيدا کرده است. ديگر 'ب' که نام او 'بيت' است و در اصل بهصورت جَمل = شتر بوده و طِطْ که نام و صورت افعى است و عين که به شکل چشم است و لامد که به شکل عصا است و هى که بهصورت شبکه است و غيره... و گروهى گويند که خطّ آرامى از مخترعات يکى از ملل سامى است و جمعى آن را مأخوذ از خطّ فنيقى دانند و جماعتى گويند خطّ فنيقى از خط آرامى اخذ شده است زيرا خطّ آرامى از دو هزار سال قبل از ميلاد وجود داشته است. |
داريوش سوم به غدر و خيانت بعض ايرانيان به قتل رسيد و کشور ايران مُفتامُفت به چنگال اسکندر گجستک افتاد، و تمام شهرياران ايران را کشت و ايران را کشت و ايران را با بيداد و غَدْر به مشت آورد و خود هم بهزودى بمرد و سلوکيديان بر ايران غليه يافتند و اين فتنهٔ پرآوازه به سود يونانيان آوازگر (آوازهگر ـ به همان معنى پر و پا گانديست و چاوچى يا بهاصطلاح اخير 'هوچى' است.) تمام گرديد، خط يونانى و آداب آن کشور که او نيز چون ايران مسخر گردنکشان مقدونى شده بود، در ايران شيوع يافت، سکههاى آن زمان و سکههاى اوايل عهد اشکانيان با آن خط زده شد ـ حتى قبالههاى املاک هم تا ۱۵۰ سال ق.م به خط يونانى نوشته مىشد(۲) و کتيبههائى از گودرز اشکانى و غيره به اين خط بر صخره کنده شده است و در لرستان و بختيارى و بيستون موجود است. |
(۲) . اين مطلب نقل از جزوههاى درس پرفسور هرتسلفد آلمانى است رجوع شود به صفحه (۱۶ حاشيه) ولى آقاى پيرنيا در جلد دوم کتاب چهارم دورهٔ پارتى صفحهٔ ۲۶۹۶ مىنويسد که در اَوْرامان کردستان در ۱۹۰۹ سه نسخه بهدست آمده است دو تا از آن به خط يونانى و سومى به زبانهاى پهولى و خط آرامى است. هر سه روى پوست آهو نوشته شده و متعلق به دورهٔ اشکانيان است زيرا تاريخ آن سنه ۳۰۰ اشکانى است که مطابق سنه ۵۳ مىشود. |
ديرى نگذشت که خط پهلوى جاى خط يونانى را گرفت و چنانکه کريستنسن مورّخ معاصر مىنويسد يونانىمآبى اشکانيان که از خراسان برخاسته سرداران يونانى را مغلوب و از خاک ايران بيرون کرده بودند، تقليدى صورى و از لحاظ (مُد) بود، و چيزى طول نکشيد که زبان و آداب يونانى منسوخ و آداب آريائى ايران بهصورت طبيعى خود بازگشت کرد، و سکهها و نوشتههاى ملى با خط پهلوى شروع شد ـ و خطميخى ديگر موقعى براى اعاده بهدست نياورد. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست