|
سلسله مراتب زمانى |
|
|
سياستهاى شاخص اجتمايع و اقتصادي |
|
|
سياستهاى شاخص مربوط به اوقات فراغت |
|
|
|
۱۸۴۰-۱۷۸۰ سرکوب تفريحات تودهپسند |
|
|
۱۸۳۴ مادهٔ تغيير قانون مربوط به مستمندان |
|
|
۱۸۳۳ سرکوب بازىهاى خونبار، ۱۸۳۶ قانون مصوب حصارکشي |
|
|
|
۱۹۰۰-۱۸۴۰ تحليل قانون رويکرد عدم دخالت دولت در امور اجتماعى / اقتصادي |
|
|
۱۸۴۷ و ۱۸۶۷ قانون کارخانجات، ۱۸۷۰ قانون آموزش |
|
|
۱۹۰۰-۱۸۴۰ تحليل رفتن قانون رويکرد عدم دخالت دولت در امور اجتماعى / اقتصادى |
|
|
|
۱۹۳۹-۱۹۰۰ اصلاحات اجتماعي-بنيانگذارى دولت رفاه ملى |
|
|
۱۹۰۲ قانون آموزش، ۱۹۰۸ قانون بازنشستگى در سنين پيري؛ ۱۹۱۱ تأمين بهداشت ملي؛ ۱۹۳۴ کمک به بيکاران |
|
|
۱۹۰۷ قانون تراست ملي؛ ۱۹۰۹ قانون طراحى شهرکها؛ ۱۹۱۹ بنيانگذار کميسيون جنگلدارى با نقش ايجاد تفريحات فيزيکى و قانون آموزش؛ ۱۹۳۹ قانون دسترسى به کوهستانها؛ ۱۹۴۷ تأسيس شوراى هنر؛ ۱۹۴۹ پارکها ملى و قانون دسترسى به بيرون شهر؛
|
|
|
|
۱۹۷۶-۱۹۴۴ رشد و بلوغ دولت فراهمآورندهٔ رفاه |
|
|
۱۹۴۴ قانون آموزش؛ ۱۹۴۵ قانون امرارمعاش خانواده؛ ۱۹۴۵ قانون توزيع صنايع؛ ۱۹۴۶ قانون تأمين ملي؛ ۱۹۴۸ تأسيس خدمات بهداشت ملى |
|
|
۱۹۶۵ شوراى ورزش بنيانگذارى شد؛ ۱۹۶۸ کميسيون بيرون شهر بنيان نهاده شد؛ ۱۹۷۵ لايحهٔ ورزش و تفريح |
|
|
|
؟-۱۹۷۶ دولت رفاه ملى مورد تهديد قرار گرفت |
|
|
۱۹۷۷ لايحهٔ A در مورد سياستهاى شهرکهاى داخلي؛ ۱۹۸۰ قانون برنامهريزى دولت و قانون زمين (پرداختها را کاهش مىدهد)؛ ۱۹۸۲ امور مالى دولتهاى محلى (محدود کردن نرخها) |
|
|
|
|
|
|
تأکيد بر نقش اوقات فراغت |
|
|
تأکيد بر نقش بخش تجارى در تأمين اوقات فراغت |
|
|
تأکيد بر نقش دولت در بخش داوطلب براى تدارک اوقات فراغت |
|
|
|
تلاش براى کنترل و سرکوب اشکال 'مخرب' اوقات فراغت |
|
|
مقاطعهکارىهاى در سطح کوچک بهجاى مالکان پرنفوذ، وظيفهٔ تأمين اوقات فراغت را برعهده مىگيرند. |
|
|
تشکيل سازمانهائى براى کنترل اوقات فراغت کارگران مانند RSPCA، انجمن مراسم روز يکشنبه براى جلوگيرى از شرارت، اتحاديهٔ کنترل رفتار. |
|
|
|
پشتيبانى دولت (بهويژه براى تلاشهاى بخش داوطلب) و تشويق و ارتقاء اشکال اوقات فراغت |
|
|
افزايش ميزان سرمايهگذارى مادى مانند ايجاد خطوط راهآهن، سالنهاى موسيقى بزرگتر، استاديومهاى ورزشي، توليد انبوه ابزارهاى ويژهٔ اوقات فراغت |
|
|
بازتاب بخشها نسبت به پاترناليسم طبقٔ متوسط ولى نظارت ارگانهاى اوقات فراغت، که بهوسيلهٔ طبقهٔ کارگر مثلاً جنبش باشگاههاى مردان کارگر رو به تحليل رفته بود. |
|
|
|
افزايش شناسائى اواقات فراغت بهعنوان يکى از نگرانىهاى بر حق دولت براى حقوق خود دولت |
|
|
واردات اَشکال اوقات فراغت از آمريکا شامل سينما، موسيقى و غيره. فنآورى جديد ابزارهاى اوقات فراغت مانند راديو، سينما، اتومبيل و موتورسيکلت را فراهم مىآورد. سرمايهگذارىهاى جديدى براى جذب درآمد اضافى افراد شاغل بهعمل آمد. |
|
|
مؤسسهاى کردن بخش داوطلب با تأسيس سازمانهاى ملى و گروههاى فشار مانند تراست ملي، شوارى مرکزى تفريحات فيزيکى و آموزش، انجمن ملى زمينهاى بازي، جنبشهاى سوء استفاده و خلافکاري |
|
|
|
اوقات فراغتى که به برنامهٔ خدمات رفاهى اضافه شد و امتيازهاى روزانهٔ جامعه، تلقى گرديد. |
|
|
صنايع توليدى سنتي، رشد بخش خدمات، رشد سرمايهگذارى چند مليتى در صنايع اوقات فراغت در بريتانيا، فراهم آوردن سختافزار براى حوزههاى عمدهٔ رشد گردشگرى و مصارف خانگى تمرکز سرمايهگذارى |
|
|
رشد سازمانهاى اوقات فراغت داوطلب بهويژه براى گروههاى طبقات اجتماعى - اقتصادى بالا، فروپاشى جوامع طبقات کارگر امکانات لازم براى ايجاد سازمانهاى رسمى تخصصى در جوامع 'جديد' را فراهم آورد. |
|
|
|
اوقات فراغت بهعنوان ابزارى براى سياست اجتماعى درون شهري، (گردشگري) احياء اقتصاد |
|
|
اوقات فراغت در معدود شرکتهاى چند مليتي، متنوعسازى شرکتهاى درگير در اوقات فراغت در سطح کشور؛ يکپارچهسازى رو به بالا. |
|
|
'داوطلب سازي' ؛ بهرهگيرى از گروههاى داوطلب براى ارائهٔ خدماتى که قبلاً بهوسيلهٔ دولت ارائه مىگرديد |
|