|
| پول بهمنزله ابزار مبادله
|
|
قبلاً وبر و بهویژه زیمل (1920) نقش مرکزی پول را بهمنزله وسیله آ سان کردن مبادله عقلائی، مورد تأکید قرار دادند. مناسبات اجتماعی وقتی عینی میشود که معیار سنجش آنها بر پول بنا شده باشند. پول مثل 'مفصل استخوانها در سیستم' مبادله اجتماعی اثر میگذارد (زیمل) و بهمنزله وسیله شمارش عمومی در مبادله منابع مثل 'ژوکر در تمام کالاها' (بهگفته گزل) (Gesell) نقش بازی میکند. با اینکار پول در معنای پساندازکننده نیروها عمل میکند و خدمت بهسزائی در کارآئی و تأثیر تخصیص منابع دارد. پارسونز بدون اینکه صریحاً به زیمل استناد کند پول را در چارچوب 'نظریه ابزارهای نمادی مبادله' (۱۹۷۵) و بهمنزله مورد خاص یک طبقه جامع ابزارهای مبادله اجتماعی در نظر میگیرد که خود بهصورت وسیله تسریع عمل یا کاتالیزاتور (Katalysator، شتابدهنده) در مبادله خدمت میکند. قدرت اجتماعی میتواند اینگونه اثر کند: A میتواند B را به زور وادار کند در یک مبادله (ناهماهنگ و نامتقارن) داخل شود و بدیهی است که با این کار اندیشههای آزادانه و داوطلبانه از میان میرود. نقشهای اجتماعی ممکن است بهمنزله ابزارهای مبادله درنظر گرفته شوند، آنها فرآیند برهمکنشی را تسهیل میکنند، انسان میداند که موضوع از چه قرار است، یعنی آنچه را که انسان در وضعیات آن نقشها از دیگران انتظار داشته است.
|
|
ابزار اصلی و مرکزی مبادله در سیستم بازار، پول است که این امر را ممکن میسازد تا کالاهائی را با کیفیتهای متفاوت، قابل اندازهگیری سازند و حسابگرانه آن را بهکار برند. معمولاً از لحاظ تناسب و قابلیت بازار در معنای اقتصادی فقط ارزشهای پولی کالاها مطرح هستند، اما انسان میباید دریابد که خیلی از کالاها خصلت 'کالائی' میپذیرند و کالا میشوند بهشرطی که در بازار بهطور اضافی استفاده و بهکار برده شوند. مثلاً خردهفروشی در برابر پول، قله کوه در قبال قیمت کلی آن، خوابها و رؤیاها در برابر قرص خوابآوری که در بازار عرضه میشوند. در مجموع پیوسته کالای بیشتری در دنیای کالاها کشف میشوند، اما آنها بهصورت پناهجویان و فراریانی (Refugien) باقی میمانند که بهصورت کالاها و خدمات قابل ارائه در بازار نیستند یا حداقل کالاهائی هستند که فقط بهطور محدود برحسب ساز و کارهای بازار قابل مبادله و معاوضه هستند (فیالمثل کالاهای موقعیتی).
|
|
به این ترتیب پول بهمنزله 'ابزار نهادی شده واسطهای و ارتباطی برای ساختارهای انتظارات و توقعات' اجتماعی خدمت میکند (هانیهمان، 1969). با وجود این وسایل ارتباطی نظیر پول (برحسب عقیده پارسونز) بهعنوان ساز و کارهای 'هدایتگر تعامل و برهمکنشی' اثر میگذارند. قابلیت تصرف و شراکت، مقدمات لازمی برای این کار هستند که میتوانند دربرهمکنشیهای معینی شراکت جویند. غیرقابل تصرف بودن یعنی محدودکردن و شرکت نکردن دربرهمکنشیها. به این ترتیب پول دراین معنا یک ظرفیت مجرد را بیان میکند که دربرهمکنشیها شرکت دارد. با این کار پول در معنای تفاوتگذاری و طبقهبندی، که در اختیارداشتن منابع معنی میدهد، در اختیارگیری خود و دیگران را بهطور تلویحی نیز میرساند. بههمین جهت فورستنبرگ (1988) پول را فقط بهمنزله وسیله مبادله نمیبیند یعنی بهمنزله معیار ارزش یا مخرج مشترک و قاعده عقلائی و خردورزی بلکه بهمنزله ابزار قدرت در مفهوم ساوینی (Savigny، حقوقدان آلمانی 1779-1861) درباره 'قدرت ثروتمندی' نیز میبیند. با اینکار پول، فراتر از نقش خود بهمنزله ابزار مبادله معنای مهمتری بهمنزله 'تقویتکننده عمومی و تعمیميافته' دارد. پول میانجیگری میکند تا حدی که بختها و برهمکنشیها بهطور آزاد و داوطلبانه در بازار وارد شوند فرآیند برهمکنشی را فعالانه هدایت کنند.
|
|
در حالیکه پول در نقش خود بهمنزله وسیله مبادله و ابزار قدرت در مرتبه اول اهمیت قرار گرفته، در سیستم بینشی لومان (یعنی نظریه 'پرداخت پول' او) در جهت 'علت وجودی' (raison ďêtre) سیستمهای اقتصادی دارای حداکثر ویژگی و سبک خاص شده است، در اینصورت دیدگاه بینشی روانشناسی اجتماعی در درجه اول اغلب خارج از مبداء قرار میگیرد بدین معنا که سروکار داشتن با پول در یک سری 'هنجارهای اجتماعی' جاسازی و بسترگیری شده است. به این ترتیب اغلب میبینیم که پول از لحاظ دلایل هنجاری، بهمنزله ابزار معاوضه از جریان خارج شده و یا بهشدت محدود گردیده است. در برخی وضعیات، پول بهمنزله ابزار برهمکنشی، 'ابزارنامناسبی' است مثلاً در مورد هدیه کردن: هدیه کردن پول صرفنظر از موارد فوقالعاده عبارت است از امری غیرعادی که دلالت بر این امر دارد که دریافتکننده آن شخصی بیفکر و بیابتکار بوده و کمتر تلاش میکند (فیالمثل به هنگام جستجوی یک بخشش) و از هوشمندی و هوشیاری کمتر و نظایر آن برخوردار است.
|
|
همچنین در وضعیات دیگر عرضه کردن پول میتواند صفات منفی را بیدار کند (فیالمثل قصد رشوه دادن)؛ بهعلاوه اغلب معمول نیست خدمات معینی را با پول مبادله کنند (فیالمثل دعوت یا یک خدمتی که موجب رضایتخاطر دیگری باشد). وضعیاتی وجود دارد که در آنها عرضه پول رابطه برهمکنشی موجود را بهطور حساس مختل میکند و حتی آن را نابود میسازد. عمل متقابل اتفاقی فقط میتواند از راههای دیگر (فیالمثل خوشخدمتی و مهربانی با دیگری یا هدیه متقابل) ارائه شود. همچنین 'درمورد عرضه' اغلب انتظار و درخواست پرداخت بهعنوان 'علل بسیار نامناسب و ناشایست' تلقی میشود: مثلاً برای فعالیتهای داوطلبانه و افتخاری، برای انجام کمک، برای مهربانیها و خوشخدمتیها و غیره. در برخی متون و مضامین صحبتکردن از پول بهطورکلی بهمنزله امری زشت و قبیح تلقی میشود و در برخی از محافل، جهتگیری پولی کاملاً بهمنزله بداندیشی و پلیدی شناخته میشود. اینکه آیا و تا چه حد اینگونه آثار بروز میکنند البته اصطلاح قراردادهای اجتماعی است که ممکن است از لحاظ میان فرهنگی نتایج خیلی متفاوتی داشته باشد. از اینجا میتوان کمان را مجدداً کشید و از قول وبلن (Veblen) و به اصطلاح او از 'مردمان ظریف' تا اصطلاح بوردیو 'اختلافات و تفاوتهای ظریف' سخن گفت.
|