(افزايش فاصله کانتوس داخلى دو چشم از هم): فاصله کانتوسهاى داخلى دو چشم از هم برابر طول شکاف پلکى است (در بزرگسالان تقريباً ۳۰mm). علت تله کانتوس، ضربه، ديسژنزى يا بلفاروفيموز مىباشد.
درمان موارد خفيف (بلفاروفيموز) جراحى پوست و بافت نرم است ولى در موارد شديد (سندرم crouzon) بازسازى جمجمهاى - صورتى لازم مىشود.
بلفاروشالازيس (Blepharochalasis)
اين بيمارى نادر و با علت نامعلوم که گاهى خانوادگى است، شباهت به ادم آنژيونوروتيک دارد. حملات مکرر در نزديک بلوغ رخ مىدهد و کمکم کاهش مىيابد ولى به آتروفى عناصر اطراف کاسه چشم مىانجامد (چروکيدگى و نازکى پوست پلک شبيه کاغذ سيگار، گودافتادگى چشمها بهعلت آتروفى چربى کاسه چشم و پتوز پلک). درمان عبارت است از درمان علامتى ادم و در نهايت پس از رفع حملات، اصلاح پوست و عضلات به کمک جراحى).
درماتوشالازيس (Dematochalasis)
در اين حالت پوست پلک زيادى است و خاصيت ارتجاعى خود را از دست داده است (معمولاً به علت پيري). در اين حالت پوست روى پلک فوقانى در جلوى چشم آويزان مىشود و در موارد شديد ميدان ديد را محدود مىکند. در اين بيمارى ضعف سپتوم باعث برجستگى بالشتکهاى چربى کاسه چشم در زير کره چشم مىشود. جراحى در پلک فوقانى جهت رفع مشکلات بينائى و زيبائى (شامل برداشتن پوست اضافى و چربى و عضله) و در پلک تحتانى جهت زيبائى يا اصلاح اکتروپيون صورت مىگيرد. ليزر نيز در درمان مؤثر است.
بلفارواسپاسم (Blepharospasm)
بلفارواسپاسم خوش خيم اسانشيل (اسپاسمهاى مکرر و پايدار عضله حلقوى چشم با علت نامعلوم) تقريباً هميشه دوطرفه است و بيشتر در سالمندان رخ مىدهد. کمکم به شکلک درآوردن فرد مىانجامد و در نهايت آنقدر شديد مىشود که فقط در فواصل بين اسپاسمها قادر به ديدن است. وقتى تمام صورت و گردن گرفتار شود آن را سندرم Meig,s مىنامند. هرچند بهعلت تشديد آن با خستگى و استرس هيجانى علل روانى براى آن ذکر شده ولى به روان درمانى و داروهاى روان پزشکى زياد پاسخ نمىدهد، لذا اختلال عملکرد عقدههاى قاعدهاى مطرح شده است. بايد آن را از اسپاسم نيمهصورت که معمولاً يکطرفه است و احتمالاً از فشار تومور يا شريان به عصب زوج Vll ناشى مىشود تمايز داد. تارديو ديسکينزى که در مصرف دراز مدت فنوتيازينها ايجاد مىشود بهندرت فقط عضله حلقوى چشم را مىگيرد. تيکهاى صورت که در کودکان شايع است بيشتر منشاء روانى دارد. درمان بلفارواسپاسم، روان درماني، تزريق سم بوتولينوم A، در عضله حلقوى چشم و در نهايت قطع انتخابى عصب فاشيال يا تخريت قطع انتخابى عصب فاشيال يا تخريب انتخابى عضله اربيکولاريس مىباشد.