|
|
فرض کنید بخواهیم با استفاده از شرطیسازی عامل، نوعی شیرینکاری بهسگ بیآموزیم، مثلاً به او یاد بدهیم که با دماغ خود تکمهٔ زنگی را فشار دهد. برای اینکار نمیشود صبر کرد تا سگ این کار را کاملاً درست انجام دهد و بعد او را تقویت نمود، زیرا چنین کاری در عمل غیرممکن است. رفتارهای واقعاً تازه را باید با استفاده از نوسانهای طبیعی اعمال حیوان شرطی کرد. برای اینکه سگی یاد بگیرد با دماغش تکمهٔ زنگی را فشار دهد، میتوان ابتدا هر زمان که سگ بهحوالی تکمه نزدیک میشود با غذا او را تقویت نمود و هربار ارائهٔ تقویت را موکول به این کرد که سگ به تکمهٔ زنگ نزدیکتر شود. این روش که طی آن آزمایشگر فقط نوسانهای جزئی رفتار را در جهت موردنظر تقویت میکند، شکلدهی رفتار نامیده میشود.
|
|
| با روش شکلدهی، پاسخهای بسیار پیچیدهای را به حیوانها آموختهاند. در شهر آتلانتای آمریکا در مرکز پژوهشی یرکس (Yerkes) که ویژهٔ بررسی دربارهٔ نخستینها است، شمپانزهای بهنام لانا یاد گرفته است با فشار دادن تکمههای صفحهٔ فرمان کامپیوتر به پرسشها پاسخ دهد و درخواستهای خود را اعلام کند. در پائین شکل، نمونهای از نحوهٔ آزمایش با دستگاه را میبینید. پژوهشگری در بیرون از اتاق، در حالیکه آبنباتی در دست دارد، از لانا سؤال میکند، به این ترتیب که نمادهای معادل 'اسم این چیه' را بر صفحهٔ فرمان کامپیوتر فشار میدهد. شمپانزه با فشار دادن 'اسم این شکلات' پاسخ میگوید.
|
|
|
با شکلدهی میتوان به حیوانها شیرینکاریها و رفتارهای پیچیده آموخت. دو روانشناس و همکارانشان به هزاران حیوان از گونههای مختلف آموزش دادند که در برنامههای تلویزیونی، آگهیهای تجاری، و هفتهبازارها، نمایشهائی اجراء کنند (بریلند - Breland و بریلند، ۱۹۶۶). از بین این نمایشها 'پریسیلا - Priscilla، بچه خوک مشکلپسند' یکی از برنامههای پرطرفدار بود. پریسیلا تلویزیون را روشن میکرد، سر میز، صبحانه میخورد، لباسهای چرک را جمعآوری میکرد و در سبد میگذاشت، با جاروبرقی رفت و روب میکرد، دست به انتخاب غذای موردنظرش میزد (غذاهائی که دستکمی از غذاهای مسئول برنامه نداشت)، و در برنامهٔ پرسش و پاسخ شرکت میکرد و به سؤالهای تماشاگران با روشنکردن چراغهای چشمکزن (بهعلامت بلی یا خیر) پاسخ میگفت. با همهٔ اینها، پریسیلا بچهخوک خیلی باهوشی هم نبود: از آنجا که بچهخوک بسیار سریع رشد میکند، عملاً هر سه تا پنج ماه به پریسیلای دیگری آموزش داده میشد. در واقع ابتکار نه از بچه خوک بلکه از آزمایشگران بود که توانستند با شکلدهی رفتار خوک از راه شرطیسازی رفتار عامل، بهنتیجهٔ مطلوب دست یابند. با روش شکلدهی پاسخهای عامل، به کبوترها یاد دادهاند که محل افراد گمشده در دریا را ردیابی نمایند (شکل کبوتر در کار جستجو و نجات) و خوکهای دریائی تجهیزات گمشده در کف دریا را بازیابی کنند.
|
|
|
|
| گارد ساحلی برای جستجوی افرادی که در دریا گم شدهاند، از کبوتر استفاده میکند. با روش شکلدهی به کبوترها یاد میدهند رنگ نارنجی را که رنگ بینالمللی جلیقهٔ نجات است، تشخیص دهند. سه کبوتر در محفظهای از جنس پلکسیگلاس (plexyglass) در زیر هلیکوپتر با تسمههائی بسته میشوند.
محفظه به سه بخش تقسیم میشود تا هر کبوتر رو بهسوئی داشته باشد.
|
|
|
وقتی یکی از این کبوترها شیئی نارنجی، یا هر شیء دیگری را ردیابی کند، به تکمهای که زنگی را بهصدا درمیآورد نک میزند و از این طریق به خلبان خبر میدهد. خلبان هم هلیکوپتر را بهسمتی هدایت میکند که کبوتر در محفظهاش رو به آن دارد. کبوتر بهتر از آدمی میتواند از فاصلهٔ دور اشیاء را در دریا تشخیص دهد. این پرنده بیآنکه چشمش خسته شود، میتواند مدتی طولانی به آب خیره شود، دید خوبی برای رنگها دارد، و میتواند منطقهای به وسعت ۶۰ تا ۸۰ درجه را با دقت زیرنظر بگیرد، در حالیکه آدمی فقط برمنطقهای به وسعت ۲ تا ۳ درجه میتواند دید خود را متمرکز نماید (برگرفته از سیمونز - Simmons در ۱۹۸۱).
|