|
کاست (Caste)، مشتق از اصطلاح پرتقالى 'کاستا' (Casta) به معناى نژاد، تبار و اصل است که براى اولين بار در قرن شانزدهم در مورد نظام موجود جامعهٔ هند بهکار رفته است.
|
|
به زعم اختلافات زيادى که در تعريف وجود دارد مىتوان گفت 'کاست به گروهى اطلاق مىشود که عضويت در آن ارثى است' . کاستها گروههاى اجتماعى محدود و داراى سلسله مراتب دقيق هستند. مىتوان دانست که هر فردى به چه کاستى تعلق دارد و از چه نوع احترام، حيثيت و پاکى واقع شده است. هر فردى در کاستى زائيده مىشود که نمىتواند از آن خارج گردد و در داخل آن بايد ازدواج کند و هر کسى مىداند که او به چه کاستى تعلق دارد. دستگاه کاست مبتنى بر بنياد مذهبى است.
|
|
کاست را در جامعهشناسى نظام طبقهاى منفصل نيز مىگويند. اين بدان معنى است که در چنين جامعهاى تحرک طبقهاى محال است و هيچگونه تغيير پايگاه طبقهاى امکانپذير نيست و ارتباط کاستها يا طبقات کاملاً بسته، موروثى و تقريباً با يکديگر قطع شده است.
|
|
افرادى که عضو يک کاست معين مىباشد تنها مىتوانند يک يا چند شغل مشابه پدرى و اجدادى خود را دنبال کنند و با انجام بعضى مراسم و آئينهاى خاص پيوند بين خود را انسجام بخشند. همچنين در درون هر کاست مجازاتهاى سختى براى افرادى که رعايت مقررات کاست خود را نمىکنند وجود دارد. اين مجازاتها متفاوت و شامل: ميهمانى دادن، و تنزل درجه و اخراج از کاست و خوردن 'حبهائي' است که از ترکيب پنج ماده مقدس (برگرفته از زباله و پيشاب گاو) ساخته شده است.
|
|
منشاء نظام کاستى هند کاملاً روشن نيست ولى بسيارى از صاحبنظران معتقد هستند که نفوذ و يورش قبائل هند و اروپائى (آريائىها) به شبه قاره هند نظام کاستى را بهوجود آورده است.
|
|
اولين سند مکتوب در نظام کاستى هند را در کتاب مقدس هندوها 'وداها' (Vedas)، مىتوان يافت،در کتاب مقدس هندى عهد باستان چنين تصور شده است که چهار کاست اصلى از: دهان، بازوها، رانها و پاهاى 'برهما' (Brahma)، خلق شده است. از اينرو نوعى همبستگى اورگانيسمى ميان کاستها وجود دارد. هرکاستى داراى وظيفهٔ ويژهاى است که از بدو پيدايش براى او معين شده است. براى آنکه نظم اورگانيسمى محفوظ و پايدار بماند همچنان که اندامهاى بدن انسان تغييرناپذير هستند و هر يک وظايف معينى دارند. کاستها نيز بايد به همان شکل نخست باقى بمانند و کوچکترين تغييرى در آنها روى ندهد.
|
|
|
|
|
يا رجال دينى و مدرسان، والاترين مقام را داشتند. از دهان برهما خلق شده و انتظام و اداره جامعه بهدست آنها است.
|
|
| کاست کشاتريا (Kshatriyas)
|
|
يا نظاميان اشرافى که همان حکمرانان محلى بودند و وظيفه آنها حفظ و نظم و امنيت بود و از بازوهاى برهما بهوجود آمدهاند.
|
|
|
که از رانهاى برهما خلق شده و تجارت، بازرگانى و کشاورزى بهعهده آنها است.
|
|
|
که از پاهاى برهما بهوجود آمدهاند و فروترين مقام را داشتند و در خدمت ساير کاستها بودند و به کارهاى دستى شاق مىپرداختند. از لحاظ مذهبى خالص محسوب نمىشدند.
|
|
ناپاکان يا نجسها که پستترين مرتبه اجتماعى را دارا بودند. اينها خارج از کاست (Out Caste) بهحساب مىآمدند که از همهٔ حقوق اجتماعى محروم بودند و آنان را نجس مىدانستند. اين گروه که اکثراً از اعقاب بوميان سرزمين هند بودند، عموماً بهصورت حاشيهاى و در شرايط بسيار رقتآورى همچون کرم زباله بهسر مىبرند و پيوسته با يکديگر در نزاع هستند. بايد دانست که عدهٔ آنها را در حدود ۴۰ تا ۷۰ ميليون نفر تخمين زدهاند و به ۲۸۰ دسته تقسيم مىشوند.
|
|
'هوتون' (J.H.Hutton) مىنويسد: در حدود سه هزار کاست در هندوستان وجود دارد که برخى از عناصر نژادي، برخى از عناصر قبيلهاى و برخى از عناصر شغلى نشأت گرفتهاند. ضمناً برخى از آنها جنبهٔ دينى دارند. بسيارى از اين (کاستها) به واحدهاى کوچکترى تقسيم مىشود که آن را 'جاتي' (Jat) مىنامند. جاتى يک گروه درون همسرى است. در يک دهکده يا ناحيه محلى (چند دهکده) حداکثر بيست واحد کاستى يا نيمه کاستى وجود دارد. بهنظر باتومور در هر منطقهٔ عمده هند امروز حدود ۲۵۰۰ 'جاتي' وجود دارد.
|
|
|
براى نظام کاستى هند شش مشخصه را به قرار زير ذکر مىکنند:
|
|
۱. تقسيم جامعه به گروههاى مشخصى که عضويت در آنها ارثى است.
|
|
۲. وجود سلسله مراتب اجتماعى که برهمن درصدر آن قرار دارد.
|
|
۳. ممنوعيت رابطهٔ جنسى با طبقات خارج از کاست.
|
|
۴. تعصب و تعلق مذهبى در هر کاست
|
|
۵. محدوديتهاى شغلى
|
|
۶. ازدواج درونگروهى
|
|
که بهنظر 'قاريا' (G.S.Churya) ازدواج درونگروهى و مراسم دينى در ميان اين مشخصات از همه مهمتر هستند.
|
|
'وسترمارک' (E.Weestermark)، نيز براى ازدواج درونگروهى اهميت خاص قائل است و معتقد است که ازدواج درونگروهى جوهر نظام کاستى است. ديگران نيز با اين نظر موافق هستند. باتومور نيز همين عقيده را دارد.
|
|
در هر کاست ارتباط افراد نيز تحت شرايط و ضوابط خاصى انجام مىگيرد. مثلاً هم غذاشدن با افرادى که در کاست ديگرى هستند عمل زشتى است و در بعضى موارد موجب مجازات شديد مىگردد. حتى گاه نگاه کردن فردى از کاست نجسها بر غذاى يک برهمن موجب مىشد تا برهمن غذا را به دور بريزد. رژيم غذائى کاستها نيز با هم تفاوت دارد. بهعنوان مثال، برهمنها اساساً گوشت نمىخورند. حتى از خوردن تخممرغ پرهيز مىکنند. در حالىکه نجسها يا ناپاکان نه تنها گوشت حيوانات مثل گوسفند و گاو را مىخورند بلکه از صرف گوشت خوک نيز که به شدت مورد نفرت ساير کاستها مىباشد باکى ندارند. به همين دليل منفورترين و پستترين مشاغل را که خوکبانى است نجسها برعهده دارند.
|
|
همجوارى مکانى افراد کاستها نيز تابع مقرراتى بوده است. بهصورتى که اعضاء کاستهاى مختلف، هريک بايستى فاصلههاى معينى را از يکديگر حفظ کنند. يک برهمن بايستى مواظبت کند تا حداکثر فاصله را که سنت تعيين نموده است با اعضاء کاست نجسها رعايت کند، در غيراينصورت مجبور به تطهير خود مىشد، و برهمنها که غالباً زمينداران بزرگ و سرمايهداران را تشکيل مىدادند. سعى مىکردند که با کارگران و مزدوران خود که برروى زمينها به کار اشغال داشتند، تماس نزديکى نداشته باشند و يا گاهى در موقع پرداخت مزد، پول را در برگ گذاشته بهسوى آنان پرت کنند.
|
|
نظام کاستى هند در روزگار جديد با گسترش صنعت و توسعه شهرنشيني، دچار تحولات عميقى گرديده است. اما اين تحولات ابعاد گوناگون نظام کاستى را بهطور يکسان تحت تأثير خود قرار نداده و بعضى از ارزشهاى اين نظام کماکان به قوت خود باقى مانده است.
|
|
مثلاً در حالىکه ايجاد کارخانههاى صنعتى و گسترش دانشگاه باعث تجمع گروههاى وسيعى از کارگران و دانشجويان در فضاى واحد شده و موجب ارتباط و نزديکى بين اعضاء کاستهاى مختلف گرديده است. لااقل تاحدودى عقايد افراطى و روحيه انعطافپذيرى آنها را متعادلتر کرده است. زيرا شرکت دانشجويان در کلاس درس يا در آزمايشگاهها و شرکت در واحدهاى بزرگ توليدى که هزاران کارگر را در خود جاى مىدهند به هيچ روى با مناسک و اعتقاداتى که موجب تفرق و جدائى افراد از يکديگر دارد سازگار نيست و نمىتواند صورت عمل بهخود بگيرد. بنابراين دانشجويان و کارگران و کارمندان و اعضاء کاستهاى مختلف دريافتند که اجراء مناسک و مراسم و سعى در حفظ شعائر و آداب و رسوم کاستى از جمله رعايت فاصله افراد هر کاست از افراد کاست ديگر (همانطور که گفتيم) لااقل در محيط دانشگاه و کارخانه و... با موازين و معيارهاى جديد امکانپذير نيست و موجب مشکلات فراوانى مىگردد. بدين جهت آداب و سنن کاستها رو به ضعف نهاد و شرايط جديد اجتماعى و اقتصادى موجبات از هم پاشيدگى ساخت سنتى کاستها را فراهم آورده است.
|
|
اما در مقابل اين تغييرات بعضى عادات فرهنگى از قبيل نوع پوشيدن لباس و خصوصاً ازدواج درونگروهى کماکان بين کاستها باقى مانده و تغييرات ساخت اقتصادى تأثير قابل ملاحظهاى برنهاد خانواده و ازدواج برجاى نگذاشته است و به شکل گذشته باقى مانده و اهميت خود را حفظ کرده است.
|