نشانههاى اصلى خونريزى رکتال و اسهال هستند. دفع مکرر مدفوع آبکى مخلوط با خون، چرک، و مخاط همراه با زورپيچ (تنسموس)، فوريت دفع مدفوع، و حتى بىاختيارى دفع. نزديک بهدوسوم بيماران درد کرامپى شکم و درجات متغيرى از تب، استفراغ، کاهش وزن و دهيدراتاسيون دارند. شروع ممکن است تدريجى يا حاد و برقآسا باشد، و يافتههاى بالينى نيز بههمين ترتيبت متفاوت هستند. بيمارى خفيف ممکن است تها با مدفوع شل يا مکرر تظاهر کند، و به نحو متناقض، اندکى از بيماران از يبوست شکايت مىکنند. در موارد خاصى ممکن است تنها نشانههاى موجود ناشى از عوارض سيستميک مانند آرتروپاتى يا پيودرما باشند. فرآوردههاى لبنى ممکن است اسهال را تشديد کند.
اگر بيمارى خفيف باشد، معاينهٔ فيزيکى ممکن است طبيعى باشد، ولى در بيمارى شديد، شکم به نسبت به لمس حساس است (بهويژه در يکچهارم تحتانى چپ) و کولون ممکن است متسع باشد. مقعد اغلب دچار شقاق، حساسيت به لمس و اسپاسم است و مخاط رکتوم در لمس زخمت حس مىشود.
سيگموئيدوسکوپى ضرورى است. نبايد پيش از معاينه، تنقيه انجام شود. در کوليت اولسرو، زخمهاى درشت در رکتوم ديده نمىشوند، که علت آن ماهيت سطحى اين ضايعات است. در مرحلهٔ بهبود، پرخونى و ادم مخاط فروکش مىکنند و ممکن است پوليپهاى التهابى ديده شوند. مخاط در حال ترميم نوعاً״ کدر و گرانولار است و الگوى نوعروقى رگهاى تلانژکتاتيک را دارد که با مخاط سالم صورتىرنگ متفاوت است.
يافتههاى آزمايشگاهى
کمخوني، لوکوسيتوز و افزايش سرعت رسوب گويچههاى سرخ (ESR) معمولاً وجود دارند. بيمارى شديد منجر به کاهش آلبومين خون؛ تهىشدن بدن از آب، الکتروليتها و ويتامينها؛ و شواهد آزمايشگاهى استئاتوره مىشود. کاهش سطح آنتىترومبين III پلاسما ممکن است در ايجاد عوارض ترومبوآمبوليک نقش داشته باشد. نمونههاى مدفوع بايد از نظر انگل، باکترى و لوکوسيت آزمايش شوند و مدفوع براى کشت فرستاده شود.
بررسىهاى تصويربردارى
در موارد حاد نبايد پيش از عکسبردارى تنقيهٔ باريم، مواد مسهل تجويز کرد و در بيماران شديداً بدحال اصلاً نبايد تنقيهٔ باريم را انجام داد، چرا که اين اقدام ممکن است باعث گشادشدگى حاد کولون گردد. در طى حملات برقآسا، بايد عکسهاى سادهٔ شکم بهطور متوالى برداشته شوند تا گشادشدگى کولون (مگاکولون) را در صورت بروز مشخص کنند.
با پيشرفت بيماري، هوستراسيونها بهتدريج از بين مىروند و کولون بهعلت سختشدن عضلانى تنگ و کوتاه مىشود. پوليپهاى کاذب بهمعناى زخم شديد هستند. عريضشدن فضاى بين ساکروم و رکتوم يا در اثر پرىپروکتيت يا بهعلت کوتاهشدن روده است. وجود تنگى بايد هميشه شک به سرطان را برانگيزد، اگرچه بيشتر تنگىها خوشخيم هستند.
يافتههاى کولونوسکوپيک
در صورتىکه يافتههاى سيگموئيدوسکوپيک و راديوگرافيک تشخيصى نباشند، بايد کولونوسکوپى انجام شود؛ در واقع در بيشتر موارد اندوسکوپى جايگزين تنقيهٔ باريم شده است. بهخاطر خطر سوراخشدگي، در صورت وجود بيمارى فعال، کولونوسکوپى بايد با دقت و احتياط فراوان انجام شود و در صورت گشادى کولون، اصلاً نبايد انجام گردد.