|
اين عامل فقط منسوب به شيوهاى که ارتباطگر به نقش خود بهعنوان يک فرد عادى نگاه مىکند نيست بلکه ادراک او از آنچه خود را ارتباطگر مىنامد نيز مطرح است. اينکه آيا او خود را در يک گزارشگر رويدادها مىداند يا يک ايثارگر در راه يک آرمان ويژه (a crusader for special ideac) و يا فقط آينهاى از رويدادها و اينکه او با اين سؤال رويارو است که آيا نقش حرفهاى آن اين اجازه را خواهد داد که بهسوى ارزشهاى شخصى خود روى نهد يا اينکه معتقد است که هرگز اين اجازه را نخواهد داشت.
|
|
|
مالتزکه اين فرض را مطرح مىکند که شخصيت ارتباطگر برروى رفتار او تأثير مىگذارد. البته او همزمان خاطرنشان مىسازد که احتمالاً ممکن است ساير متغيرهاى وابسته از اهميت نقش شخصيت بکاهد.
|
|
| ارتباطگر در شرايط کار گروهى
|
|
ارتباطگران وسايل ارتباط جمعى خود به تنهائى کار مىکنند، اما اين بستگى دارد به همکاران و کارشناسان اطراف آنان. اين تمايز مثلاً بين روزنامهنگاران و ساير آفرينندگان مثل رماننويسها به چشم مىخورد. اين ناشى از کارکردن در درون يک گروه است. آزادى ارتباطگران محدود است به درجهٔ مشخص از هنجارها (norms) و ارزشها (values) در کار گروهي.
|
|
| ارتباطگر در سازمان خويش
|
|
سازمانهاى ارتباط جمعى براساس اندازه، اهداف، نوع مالکيت و سياستهائى که دارند تقسيمبندى مىشوند. براى ارتباطگر تمامى اين عوامل بهصورت عواملى منطبق با يکديگر مطرح هستند. در مورد سياست و خطمشىها، برخى از دانشجويان ارتباط جمعى مشاهده کردهاند که در يک سازمان ارتباط جمعى يک فرد روزنامهنگار ممکن است داراى باورها و نگرشهائى مخالف و معکوس سازمان باشد. داشتن يا نداشتن چنين باورها و نگرشهاى معکوسى ممکن است سبب شود که روزنامهنگار را مجبور به اتخاذ يک نقش صريح و روشن (explictic) يا مجازى و اشارهاى (implicit) کند. به هر حال ارتباطگرى چون روزنامهنگار ممکن است اين فرصت را داشته باشد که چنين وضعى را از سر خود باز کند.
|
|
فشار و موانع سبب ايجاد شدن شخصيت عمومى محتواء يک وسيلهٔ ارتباط جمعى مىشود. در حقيقت توليدات ارتباطگران وسايل ارتباط جمعى در معرض بازرسىهاى عمومى قرار دارد و در نتيجه اين وسايل با موانعى جديد بهصورت موانعى روانشناسانه و يا قانونى در کار خود رويارو مىشوند. ضمن آنکه اغلب يک مقدار معينى از نظارت بهوسيلهٔ انجمنهاى حرفهاى نيز اعمال مىشود.
|