پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
مجله ویستا
روانشناسان گشتالت
روانشناسان اصلى مکتب گشتالت، ورتهايمر، کهلر و کافکا بودند. بهندرت در تاريخ علم نهضتى تا اين اندازه بستگى به نام چند شخص داشته است. نهضتهائى بودند که فقط بهوجود يک فرد بستگى داشتند و جنبشهائى که افراد متعدد و گوناگون در سرتاسر آن پراکنده بودند. اما روانشناسى گشتالت سه رهبر داشت که بدون ترديد در خلوت با يکديگر تفاوتنظر داشتند، ولى در اصول اساسى بهقدرى توافق ديدگاه داشتند که قادر بودند از بروز اختلاف نظر در انظار عمومى خوددارى نمايند. بعدها کسان ديگرى چه در آلمان و چه در آمريکا بودند که خود را به اين نهضت مرتبط کردند و براى پيشبرد آن جنگيدند، ولى آنان وزراء مشاور و نه اعضاء اصلى کابينه بودند. |
ورتهايمر که مسنترين آنها بود، پايهگذار و مؤسس و رهبر اصلى بود و دو نفر ديگر اشتهار او را ترويج کردند. او کمتر از دو همکار خود نوشت، اما نفوذ آن بسيار زياد بود. دنياى روانشناسى او را شناخت زيرا کافکا و کهلر دائماً از او نقل قول مىکردند. کهلر که جوانترين آنها بود، شهرت بيشترى يافت. سخنان او با دقت، احتياط، ظرافت و روشنى زيادى زيادى ارائه شد. وى سخنگوى گروه خود در برابر جامعه بود. او بيشتر از ورتهايمر و کمتر از کافکا کتاب و مقاله نوشت. |
ورتهايمر، کهلر و کافکا در سال ۱۹۲۱ با همکارى کرت گلداشتاين (Kurt Goldstein) و هانس گروهل (Hans Gruhle) مجلهٔ Psychologish Forschung را تأسيس کردند که سخنگوى مکتب گشتالت بود و تا سال ۱۹۳۸ که توسط هيتلر متوقف شد، ادامه داشت و سردبيران اصلى آن يعنى ورتهايمر، کهلر و کافکا به آمريکا گريختند تا از مظالم نازىها در امان باشند. |
مکتب گشتالت پس از خاتمهٔ جنگ جهانى که سه رهبر اصلى آن در فرانکفورت گردهم آمدند، در آمريکا اشاعه يافت. در آنجا گفته شد که اين سه شخص معتقد بودند که کليد علم روانشناسى را با ايجاد مکتب جديدى در اين علم يافتهاند. در آمريکا جنگ بهحدى ارزش روانشناسى را بالا برده بود که اين کشور بهزودى مقام رهبرى را از آلمانها گرفت، بدون اينکه خود بدان واقف باشد. کافکا در سال ۱۹۲۲ تشويق به نوشتن مقالهاى در مجلهٔ آمريکائى بولتن روانشناسى در مورد مکتب گشتالت شد. عنوان اين مقاله عبارت بود از: 'ادراک: مقدمهاى بر نظريهٔ گشتالت' . اين مقاله بازتاب نظريات سه رهبر اين مکتب و ارائه دهندهٔ آزمايشهاى علمى بسيارى در اين زمينه بود. انتشار اين مقاله اعتراضهاى بسيارى را سبب شد و آمريکائىها به بحث و انتقاد دربارهٔ آن پرداختند. پاسخ کهلر به منتقدين در آمريکا اين بود که اعتراض آنان اصولى نيست. برخى مىگفتند روانشناسى گشتالت مطلبى جديد ولى غلط است. بعضى ديگر معتقد بودند که صحيح است، ولى مطلبى جديد نيست. |
کافکا در سال ۱۹۲۱ کتابى در روانشناسى کودک نگاشت که در آلمان و آمريکا موفقيتآميز بود. در سال ۱۹۲۳ ورتهايمر مقالهٔ مهمى که ويژگىهاى روانشناسى گشتالت و نيز اعتراضات وى عليه عنصرگرائى و ارتباطگرائى را تشريح نمود و در مجلهٔ Psychologish Forschung منتشر نمود. همچنين کهلر در سال ۱۹۲۳ آزمايش معروف خود راجع به خطاى زمان (Time Error) را انتشار داد که سبب انجام تعداد بسيار زيادى آزمايش در آلمان و آمريکا شد. در سال ۱۹۲۰ ورتهايمر مقالهاى در تفکر خلّاق به چاپ رساند و در سال ۱۹۲۵ آن را همراه با دو مقالهٔ ديگر در اين زمينه بهصورت کتابى درآورد. در سال ۱۹۲۴ کافکا به آمريکا آمد و تا آخر عمر آنجا زندگى کرد. کهلر در سال ۱۹۲۹ به دانشگاه هاروارد رفت و در سال ۱۹۲۹ کتابى تحت عنوان روانشناسى گشتالت به زبان انگليسى نوشت که در آن به تفصيل نقطه نظر روانشناسى گشتالت را تشريح کرد. |
در سال ۱۹۳۳ ورتهايمر از خشم هيتلر گريخت و در نيويورک در 'مؤسسه جديد در تحقيقات اجتماعي' (New School For Social Research) پناهگاه امنى يافت. در سال ۱۹۳۴ کهلر به هاروارد رفت. کافکا در سال ۱۹۳۵ کتاب خود تحت عنوان اصول روانشناسى گشتالت را که مرجع غالب روانشناسان شد منتشر کرد. در سال ۱۹۳۸ کهلر سخنرانىهاى خود در هاروارد را در کتابى بهنام: مکان ارزش در دنياى حقايق (The Place Of Value In A World of Facts) به چاپ رساند. کتابى که از توجه به 'معنا' در روانشناسى شديداً جانبدارى نمود. کهلر بر اهميت مطالعهٔ ميدانهاى پويا در کتاب پويائىها در روانشناسى (Dynamics In Psychology) که در سال ۱۹۴۰ منتشر کرد. تأکيد فراوان نمود. کافکا در سال ۱۹۴۱ و ورتهايمر در سال ۱۹۴۳ وفات نمودند. کتاب ورتهايمر دربارهٔ تفکر خلاق پس از مرگ وى در سال ۱۹۴۵ به چاپ رسيد. کهلر در سال ۱۹۴۴ کتاب تشکل بعد از تأثيرات (Figural After - Effects) را منتشر کرد که در اساس، شامل مطالعهٔ تحقيقهائى براى حمايت از نظريهٔ کهلر راجع به ارتباط بين ميدان ادراک و معادل آن در مغز بود. |
البته غير از اين سه شخصيت عمده، روانشناسان گشتالت ديگرى نيز بودهاند. در آلمان اريک فن هورن باستل (Erich Von Hornbostel) (۱۹۳۶-۱۸۷۷) که با همکارى باورتهايمر مقالاتى راجع به روانشناسى صوت انتشار داد. او معتقد به وحدت حواس بود، عقيدهاى که براساس آن بعضى از ويژگىها مانند حجم (Volume) و درخشندگى (Brightness) را منسوب به تمام حواس مىداند. علاقهٔ اصلى او در روانشناسى موسيقى بود. او به سال ۱۹۳۶ در انگلستان وفات يافت. روانشناس مهم ديگر ولفگانگ متزر (Wolfgang Metzer) بود. او همکار ورتهايمر در فرانکفورت بود و در سال ۱۹۳۳ جانشين او شد. اشتهار او بيشتر بهعلت کتاب کوچکى بود که در باب ادراک بينائى نوشت. افراد ديگرى نيز بودند، اما فهرست اسامى بدون فعاليت بارزى مکان مهمى را در تاريخ بهخود اختصاص نمىدهد. بيشتر گفته مىشود که کرت لوين (Kurt Lewin) روانشناس گشتالتى بوده، ولى او در اصل يک روان پوياگر بود، گرچه سيستم او براساس روانشناسى گشتالت استوار بود. |
در آمريکا آگدن (R.M. ogden) که تحت نظر کالپى از وارزبرگ درجهٔ دکترا دريافت کرد و سالها در دانشگاه کرنل بود، از نخستين افرادى بود که روانشناسى گشتالت را پذيرفت. اين او بود که کافکا را در نوشتن مقالهٔ مهم خود در مورد ادراک تشويق کرد. روانشناسى ديگر در آمريکا هويلر (R.H.Wheeler) بود که از روانشناسى گشتالت شديداً دفاع کرد و نقطهنظرهاى خود را در کتاب علم روانشناسى (The Science of Psychology) در سال ۱۹۲۹ منتشر نمود. بالاخره مىتوان از براون (J.F. Brown) که سالها در دانشگاه کانزاس بود، نام برد. تحقيقات او بيشتر در زمينهٔ ادراک سرعت و حرکت انجام شد. برخى از مکاتب، موفقيتى بهدست نمىآورند، ولى بعضى ديگر از شدت موفقيت، شکست مىخورند. گاهى پيروزى زياد به شکستهاى بعدى منجر مىشود. |
روانشناسى 'جديد' سالهاى ۱۸۹۰ يک موفقيت رستاخيزى بود، ولى در سالهاى ۱۹۱۰ از بين رفت، زيرا قادر به پيشرفت سريع نبود و به علاوه نهضت بهترى که جانشين آن گردد، پيدا شد. روانشناسى کنشى در آمريکا موفق شد ولى بهسبب همان موفقيت از بين رفت، زيرا که در رفتارگرائى حل شد. روانشناسى گشتالت، حرکت موفقيتآميزى بوده است. دشمنان ديرينهٔ آن يعنى پيروان خط وونت - تيچنر از ميان رفته بودند. درون فکنى بهمعناى تجزيهٔ هوشيارى به عناصر حسى عملاً کنار گذارده شده بود. نهضت گشتالت سبب پيدايش تحقيقهاى بسيار شد ولى ديگر عنوان روانشناسى گشتالت به آن دادن، مفيد نيست. اگر روانشناسى گشتالت در برابر دخول دادههاى رفتارى در روانشناسى ايستادگى مىکرد، ممکن بود که جنگى طولانى برسر اينکه آيا روانشناسى در اساس علم مطالعهٔ تجربهٔ مستقيم هست يا نه، درگيرد. ولى از همان اوان، کهلر رفتارهاى شمپانزهها را بهعنوان دادههاى رفتارى ارائه کرد. نتيجه اينکه روانشناسى گشتالت از رفيعترين قلل خود گذشته و حال از فرط موفقيت در حال حل شدن در بدنهٔ اصلى روانشناسى است. اگر بهنظر مىرسد که اين نهضت در مقايسه با زمانى که در برلن يا فرانکفورت بود، اندکى آمريکائى شده، اين سرزنشى است که در انتظار هر مهاجرى که تلاش مىکند ارزشهاى اساسى خود را با فرهنگ جديد تطبيق دهد، مىباشد. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست