|
|
طرح ساختارى ملى يا منطقهاى از چندين جزء تشکيل مىشود ـ جاذبههاى توريستى درجه اول و غالباً درجه دوم، مناطق توسعه جهانگردى از قبيل تفريحگاهها (در طرح ملي)؛ مبادى ورود به کشور يا منطقه؛ و ارتباطات حملونقل داخلي. مسيرهاى مسافرت توريستى و مرحلهبندى توسعه نيز غالباً در طرح ساختارى نشان داده مىشوند. تهيه طرح ساختارى بر چندين ملاحظه و بررسى مبتنى است، از جمله اين ملاحظات:
|
|
ـ سياستها و اهداف توسعه ـ اينها نهادهاى اوليه طرح ساختارى هستند، براى مثال، شکلهاى توصيهشدهٔ توسعه.
|
|
ـ نوع و موقعيت ويژگىهاى عمدهٔ جاذب توريستي.
|
|
ـ نوع و موقعيت محلهاى اقامت موجود و محلهاى اقامت پيشبينىشده و ساير نيازهاى تسهيلات توريستي.
|
|
ـ موقعيت امکانات حملونقل موجود و برنامهريزىشده و ساير تأسيسات زيربنائى مهم مانند تأمين آب.
|
|
ـ تحليل و ترکيب کلى محيطى ـ کاربرى زمين، تصرف زمين، منابع ـ اجتماعى و اقتصادي.
|
|
اين موضوع عوامل مختلف مهم و مؤثر را نشان مىدهد ـ مناطق مناسب اقليمى براى جهانگردي، موقعيت زمين قابل توسعه و قابل دسترسى براى جهانگردي؛ ظرفيتهاى پذيرش ناحيههاى مستعد توسعه جهانگردى که ممکن است براى ساير انواع توسعه مهمتر باشند، ناحيههائى که از لحاظ اقتصادى راکد هستند و در آنجا توسعه مورد نياز است.
|
|
هر کشور و منطقه بايد مطابق با خصوصيات خاص خود و سياستهاى توسعه برنامهريزى شود. با وجود اين، مفاهيم بر چيزى مبتنى هستند که ثابت شده در ناحيههاى توسعهٔ يافتهٔ جهانگردى موفق و مفيد است. همانطور که اين موضوع همواره حقيقتى در فرآيند برنامهريزى است، عقايد نوين خلاق نيز بايد مدنظر قرار بگيرند.
|
|
براى جهانگردى دسترسى مناسب بينالمللى به کشور و دسترسى مناسب منطقهاى ضرورى هستند. اين مبادى ورود غالباً دروازههاى ملى و منطقهاى ناميده مىشوند. فرودگاههاى بينالمللى اغلب مبادى ورودى به کشورها هسند، بهويژه براى جهانگردانى که توقف طولانى دارند. در بعضى کشورها مرزهاى زمينى و بنادر نيز بهعنوان دروازههائى براى مسافران بينالمللى عمل مىکنند. دسترسى به مناطق از طريق هوا، زمين و دريا ممکن است. اين دروازهها معمولاً قبل از اينکه جهانگردى مدنظر قرار بگيرد، ايجاد شدهاند، و بديننحو به عنصرى موجود مبدل شدهاند که پيرامون آنها جهانگردى برنامهريزى مىشود. در يک کشور يا منطقهٔ کوچک، يک دروازهٔ اصلى معمولاً کافى است. کشورها و مناطق بزرگتر ممکن است بيش از يک دروازه ورود و خروج داشته باشند. ارائهٔ جهانگردى چند دروازهاى براى گردشگران اين مزيت را دارد که از يک دروازه وارد مىشوند، گردش خود را انجام مىدهند و از دروازهاى ديگر خارج مىشوند، و بدينترتيب نياز به بازگشت به مبدأ ورودى را ندارند. علاوه بر اين جهانگردان تشويق مىشوند تا بخش بيشترى از منطقه را ببينند و در سازماندهى خط سير و برنامهٔ مسافرت انعطاف بيشترى وجود دارد.
|
|
اصل ايجاد يک توقفگاه در کنار يا نزديک دروازهها يا مفهوم دروازه مرتبط است. توقفگاهها امکانات و خدمات توريستى براى استراحت جهانگردانى که در انتظار جابهجائى به نقاط ديگر کشور يا منطقه، يا خروج از آنجا مىباشند، ارائه مىکنند. اين توقفگاهها غالباً ويژگىهاى جاذب و متنوع دارند يا مىتوان اين ويژگىها را در آنها ايجاد کرد، از جمله امکانات خريد که جهانگردان مىتوانند در حين انتظار براى خروج و جابهجائي، از آن بهرهمند شوند. اين توقفگاهها اشتغال در صنعت جهانگردى و درآمد براى ساکنان محلى را فراهم مىکنند. وقتىکه دروازهٔ ملى يا منطقهاى در يک شهر مهم يا نزديک آن واقع است، آن شهر به يک توقفگاه مبدل مىشود.
|
|
جمع شدن جاذبهها و فعاليتهاى جهانگردى يکى از اصول مهم برنامهريزى است. بسيارى از جاذبهها ـ از قبيل سواحل، پارکهاى ملي، پيستهاى اسکى و محلهاى مهم باستانشناختى و تاريخى ـ موقعيتهائى خاص دارند که بخش زيادى از برنامهريزى جهانگردى را تعيين مىکنند. ساير انواع جاذبهها، از قبيل عملکردهاى فرهنگي، تغييرپذير هستند. انواعى ويژه از جاذبهها، از قبيل پارکهاى تفريحي، مىتوانند در جاهاى زيادى احداث شوند. جمع شدن جاذبهها در ناحيههائى خاص مىتواند جهانگردان زيادترى را به هر ناحيه جذب و آنها را به اقامت طولانىتر ترغيب کند. گروهبندى جاذبهها نيز معمولاً فراهم کردن زيربناها را ارزانتر و سازماندهى گردشها (تورها) را آسانتر مىسازد.
|
|
يکى از روشهائى که غالباً بهکار مىرود ايجاد چندين جاذبه درجه دوم نزديک يک جاذبهٔ درجه اول است. جاذبههاى درجه دوم ممکن است در ناحيه موردنظر موجود و فقط نياز به توسعه داشته باشند، يا ممکن است تغييرپذير يا از انواع خاصى باشند که بتوان آنها را توسعه داد. براى مثال، يک جاذبه درجه دوم از نوع يک مرکز فرهنگى (براى اجراء موسيقى و رقص محلي، و نمايش و فروش صنايعدستي) مىتواند نزديک يک پارک ملى يا در يک شهر تاريخى احداث شود.
|
|
گزينش مناطق توسعه جهانگردى در سطح ملي، و در ناحيههاى عمراني، از قبيل تفريحگاهها، در سطح منطقهاى يک اصل مهم است. اين اصل بهخصوص در جائى اعمال مىشود که در آنجا مقدار قابلملاحظهاى از توسعه جهانگردى پيشبينىشده است. اين مناطق يا ناحيههاى عمرانى غالباً مناطق (zones) جهانگردى ناميده مىشوند. توسعه جهانگردى بهطور متمرکز، در مقابل توسعه پراکنده چندين مزيت دارد:
|
|
ـ ايجاد فرصت بهترى براى برنامهريزى توسعه منسجم و استفاده از کنترلهاى عمراني، طراحى و محيطي.
|
|
ـ تأمين کارآمدتر دسترسى به حملونقل و ساير زيربناها.
|
|
ـ سهولت دسترسى جهانگردان به تسهيلات و خدمات بهعلت نزديکى آنها به هم.
|
|
ـ قابليت توسعه متراکم براى حمايت از تنوع و تخصص بيشتر تسهيلات و خدمات.
|
|
ـ تجديد هرگونه اثرات منفى محيطى و اجتماعى ـ فرهنگى در ناحيههائى خاص.
|
|
مناطق جهانگردى موجوديتهاى منطقى جغرافيائى و برنامهريزى هستند. آنها براساس چندين بررسى گزينش مىشوند ـ دارا بودن جاذبههاى مهم و فعاليتهاى مرتبط توريستي، وجود دسترسى خوب يا بالقوه براى توسعه به يک دروازهٔ منطقهاي، يک شبکهٔ منسجم حملونقل داخلي، يا امکان ايجاد چنان شبکهاي، و ناحيههاى مناسب براى احداث امکانات منسجم توريستي. در داخل منطقه عمراني، غالباً تأسيس يک مرکز جهانگردى بايد بهخوبى از بيرون منطقه قابلدسترسى و داراى ارتباطات حملونقل به ساير جاها در داخل منطقه باشد، و يک رشته خدمات و امکانات توريستى ارائه کند. اين مرکز ممکن است يک شهر يا شهرک موجود يا يک تفريحگاه جديد باشد.
|
|
در داخل هريک از مناطق يا ناحيههاى عمراني، نوع و دامنهٔ کلى جهانگردى بايد مشخص شود. اين امر با تعيين نوع و تعداد واحدهاى محل اقامت جهانگردان ابراز مىشود. اينها براساس چندين عامل تعيين مىشوند ـ سياست توسعه، نوع جاذبهها در منطقه، سهولت دسترسي، ظرفيت پذيرش، عوامل محيطى و اجتماعى ـ فرهنگي، و ساير ملاحظات مشخص کردن محلهاى اقامت، براى برنامهريزى مشروح بعدى منطقه يا ناحيه، و براى تصميمگيرى دربارهٔ پروژههاى پيشنهادى عمرانى راهنمائى را فراهم مىکند.
|
|
ايجاد يک شبکهٔ کارآمد و جالب از تسهيلات و سيستم خدمات حملونقلي، خواه (هوائي، زميني، راهآهن يا دريائي) حائزاهميت است. حمل ونقل بايد دسترسى کارآمدى را از دروازهٔ ملى به دروازههاى منطقهاي، و به ناحيههاى عمرانى داراى جاذبهها و امکانات در داخل مناطق فراهم کند. شبکهٔ حملونقل، يا بخشهائى از آن، نيز غالباً بهعنوان مسيرهاى مسافرتى جهانگردانى که به تماشاى جاهاى ديدنى مىروند سرويس مىدهد. يک اصل مهم برنامهريزى براى توسعه حملونقل و ساير تأسيسات زيربنائى اين است که آنها تا حد امکان چندمنظوره باشند، و براى استفاده عمومى و نيز نيازهاى جهانگردى سرويس دهند. بدينطريق،هزينههاى کلى زيربنائى را مىتوان کاهش داد، و جهانگردى مىتواند به حمايت از ايجاد اصلاحات در زيربناها که براى کل اقتصاد و جامعه فوايدى دربردارد کمک کند.
|
|
مشخص کردن مسيرهاى مسافرتى توريستى در طرح امرى متداول است. گاهى گردشهاى توريستى ناميده مىشود. اين مسيرها بهنحوى انتخاب مىشوند که از ميان ناحيههاى تماشائى عبور کنند و در جاهاى بهخصوص جالب توقفگاههاى بينراهى احداث شود. اين توقفگاهها را که در طرح نيز مىتوان نشان داد بايد تسهيلاتى براى بازديدکنندگان داشته باشند ـ رستوران، فروشگاه و دستشوئى در اين محلها ممکن است فعاليتهائى از قبيل گردش پياده، بازديد از ويژگىهاى جاذب محلى و نمايشهاى فرهنگى سازماندهى شوند. مسيرهاى تور بايد تا حد امکان بهصورت حلقههاى مارپيچى طراحى شوند تا در مسافرت برگشت از طى همان مسيرهاى رفت اجتنتاب شود.
|
|
طرح جهانگردى بايد بهنحوى تدوين شود تا مرحلهبندى توسعهٔ جهانگردى در يک دورهٔ طولانى از زمان آسان باشد. مرحلهبندى اثربخش مستلزم اين است که مناطق جهانگردى و ناحيههاى عمرانى مختلف انتخاب شوند تا هريک را بتوان از نظر اقتصادى و کارآئى بهصورت واحدهاى مجزاء در زمان موردنياز توسعه داد. مراحل توسعه بارى مناطق و ناحيههاى مختلف جهانگردى معمولاً بهعنوان مرحله اول، دوم و سوم بيان مىشوند. اين مراحل معمولاً دورههاى پنجساله هستند ولى مىتوانند طولانىتر هم باشند. تعيين مرحلهبندى بر چندين ملاحظه مبتنى است ـ در دسترس بودن؛ زمانىکه مىتوان زيربناهاى اوليه را احداث کرد؛ تقاضاهاى بازار، عملى بودن اجراء توسعهٔ جاذبهها و تسهيلات توريستي،نيازهاى نسبى اقتصادى ناحيهها، و پذيرش اجتماعى مردمانى که در مناطق جهانگردى زندگى مىکنند.
|