چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا
نمایشهای شاد
نمايشهاى شاد از معرکهها و کارهاى بازيگران منفرد موسوم به دلقک و مسخره و کارهاى نوروزىخوانها و دستهٔ تمسخر کوسه و ميرنوروزى و غيره، مخصوصاً بازىهاى مطربان مجلسى و دورهگردها بيرون آمده است. به اين گونه نمايشهاى تقليد و مضحکه در عهد صفويه، از رقص و آواز مطربان جدا گرديد. |
در اواسط عهد صفويه، دستههاى مطرب مجلسى در شهرهاى بزرگ براى اعيان و اشراف برنامههايى اجرا مىکردند که شامل چند رقص، يکى دو نمايش رقصي، يکى دو پيش پردهٔ کوچک بود. از تحول پيشپردهها مضحکه بوجود آمد که داستانهاى کوتاه و خندهآورى بود به آواز و دو سه بازيگر داشت. از مضحکهها، دستههاى مطرب دورهگرد در جنبه مسخرگى آزادتر بودند. بازىهاى 'تقليد' از ادامهٔ 'مضحکه' شکل گرفت. لوتىهاى بازيگر تقليد، لهجهٔ خصوصيات اهالى شهرها و دهها را تقليد مىکردند. |
در اواخر صفويه و سپس در دورهٔ زنديه دستههاى مطرب و تقليدچى در بعضى شهرها مثل اصفهان و شيراز ماندگار شدند، که در بعضى قهوهخانهها پاتوقى داشتند و گاهى نمايش مىدادند که گاهى براى مجالس عروسى و ... به خانههاى مردم طبقه متوسط و پايين دعوت مىشدند. |
از قصهها و بازىهاى تقليد، دو بازى حسن کچل و بقالبازى مستقل شدند. يکى از دلايل علاقهٔ مردم به اين بازىها اين بود که گاه انتقادهاى تندى نسبت به اشراف در آنها وجود داشت. اين نمايشها فىالبداهه و بر پايهٔ آفرينش حضورى بود. |
از اواخر صفويه، به واسطهٔ ضعف حکومت و قدرت يافتن علماى تشري، داشتن رقاصان و بازيگران زن ممنوع شد. |
در اواسط زنديه، با بهم پيوستن بازيگران منفرد، دستههاى تازهٔ تقليد بوجود آمد. در نمايشهاى شاد ايرانى 'سياه' تا مدتها جزو دستههاى دورهگرد نوروزىخوان و ميرنوروزى بودکه با نامهاى حاجى فيروز و ... با بزک يا صورتک مىخواند و مىرقصيد و مسخرگى مىکرد. کمکم او وارد تقليد نيز شد. در اوايل قاجاريه، 'سياه' که همچنان مورد علاقهٔ مردم است، مشخصات صنتى خود را بطور کامل دارا نيست. |
با روى کردن تقليدچىها به شهرهاى اصفهان، تهران، شيراز و تبريز و پا گرفتن آنها در قهوهخانههاى بزرگ، چند گونه نمايش بوجود آمد. در مجالس اشراف محل بازى يک تکه قالى در گوشهٔ تالار وسيع خانه بوده در قهوهخانهها، صحنه يک دو تخت چوبى بود که در گوشهاى از باغچه يا در صحن وسيع و سربستهٔ قهوهخانه برپا مىشد. اما در خانهها، صحنه تخت چوبى بود که روى حوض وسط حياط مىبستند و فرش مىکردند. اين نوع تقليدها بزودى عنوان مشهور 'تخت حوضي' يا 'روحوضي' پيدا کرد. |
'سياه' کمکم به صورت شخصيت نمونهٔ 'تقليد' در مىآمد. 'سياه' در قالب کامل شدهٔ خود، غلام يا نوکرى بود که هجو مىکرد، مسخره مىکرد و در عين سادگى و زيرکي، گاهى صراحت توأم با ترس، و با وجود ظاهر مضحکاش، سخنانى دردآلودهٔ تلخ مىگفت که خنده را به زهرخند بدل مىنمود. نتيجهٔ نمايش نيز در پايان از زبان و بيان مىشد. |
در دورهٔ مظفرالدينشاه، رئيس بازيگران و مطربهاى دربار و رئيس دستههاى مطرب و تقليدچى غيردربارى پايتخت را لقب 'باشي' مىدادند. |
در اواخر عصر قاجاريه، دستههاى مقلد تهران در پاتقهايى مثل باغ ايلچي، قهوهخانهٔ نايبعلي، قهوهخانهٔ قتلگاه، قهوهخانهٔ پستخانه و ... مرکزيت داشتند. |
در آخرين دههٔ قرن پيشتر، فعاليتهاى نمايشى پراکندهاى توسط عدهاى بصورت جدىتر ادامه يافت. اينها گروهى از نيمه درسخواندگان نيمه آشنا به فرهنگ اروپا بودند که بيشترشان در دستگاه دولتى شغلى داشتند. گاهى نيز از نمايشنامههاى فرنگى اقتباس مىکردند و با سبکى ميانهرو روى صحنه مىبردند. |
بعد از پا گرفتن نمايش در پايتخت، هر دستهٔ تقليدچى و مطرب، دکهاى بنام بنگاه شادمانى ترتيب دادند. نخستين بنگاه شادمانى را عباس مؤسس در پاخيار (۱۳۰۱ ش) درست کرد. و اين فعاليت ادامه يافت. و بعد تماشاخانههايى نيز ترتيب داده شد، مانند تماشاخانهٔ ناصريه که توسط رضاخان اوقلى و محمدعلى قفقازى در کوچهٔ عربها گشوده شد. و نيز در محلهاى ديگر تماشاخانههايى چون آفتاب، تئاتر سعادت، تئاتر مينا، تئاتر کسري، تئاتر سعدى و ... داير شدند. |
از حدود ۱۳۱۰ شمسي، در پى سختگيرىهاى ادارهٔ سياسى و شهربانى وقت، تقليدچىهامجبور شدند که طرحى از نمايشهايشان را روى کاغذ بياورند. براساس امضاهاى اين دستنويسها و گفتههاى برخى از تقليدچىا، اين طراحان داستانهاى تقليد عبارت بودند از: احمد مويد، حسين توفيق، ناصر اسدي، کوچک مؤدب، محمدخان افشار، حسين مجرد، اکبر سرشار و ... . |
پس از اين دوره، نوبت به بنگاههاى تئاترال و موزيکال شادمانى مىرسد. اين نمايشها بيشتر در کافهها اجرا مىشد و گاهى نيز در تالارهاى سينما. از جمله کافهها مىتوان: کافه گلشن، کافه شکوفه، کافهٔ دلشاد و ... را نام برد. از تماشاخانههايى که دوام بيشترى يافتند نيز تماشاخانهٔ حافظ نو، تماشاخانهٔ ماه، تئاتر شاهين و تماشاخانهٔ ايران بود. |
با از بين رفتن تدريجى قهوهخانهها از حوالى جنگ جهانى دوم، 'تقليد' يک مرکز اصلى خود را از دست داد و در چارچوب دکههاى شادمانى و تخت حوضها محدود ماند. در حادثهٔ پانزده خرداد ۴۲ يکى از نخستين جاهايى که مورد حملهٔ شورشيان واقع شد و به آتش کشيده شد، دکهها و مراکز مطربى بود. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست