سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

آورد خبر شکرستایی


آورد خبر شکرستایی    کز مصر رسید کاروانی
صد اشتر جمله شکر و قند    یا رب چه لطیف ارمغانی
در نیم شبی رسید شمعی    در قالب مرده رفت جانی
گفتم که بگو سخن گشاده    گفتا که رسید آن فلانی
دل از سبکی ز جای برجست    بنهاد ز عقل نردبانی
بر بام دوید از سر عشق    می‌جست از این خبر نشانی
ناگاه بدید از سر بام    بیرون ز جهان ما جهانی
دریای محیط در سبویی    در صورت خاک آسمانی
بر بام نشسته پادشاهی    پوشیده لباس پاسبانی
باغی و بهشت بی‌نهایت    در سینه مرد باغبانی
می‌گشت به سینه‌ها خیالش    می‌کرد ز شاه دل بیانی
مگریز ز چشمم ای خیالش    تا تازه شود دلم زمانی
شمس تبریز لامکان دید    برساخت ز لامکان مکانی


همچنین مشاهده کنید