|
از آنجا که تلویزیون همچون یک رسانهٔ عمومی تا سالهای اخیر پایگاهی در هند نداشته است، سینما همچنان محبوبترین قالب سرگرمی مردم هند باقی ماند. در اواسط دههٔ ۱۹۹۰ تعداد تماشاگران فیلم در هند (با جمعیت نهصد میلیونی) را بهطور متوسط هفتهای صد میلیون نفر تخمین میزدند، و از سال ۱۹۷۱ هندوستان پُرتولیدترین سینمای جهان، یعنی معادل یکچهارم تولید کل جهان را در اختیار داشت. مرکز صعت فیلم هند - دهمین صنعت عمدهٔ کشور - بمبئی یا 'بالیوود' است و مقداری تسهیلات تولیدی دیگر نیز در کلکته (برای فیلمهای بنگالی زبان) و مَدَرس (برای فیلمهائی به زبان تامیل، کانادا و تِلوگو) دارد. سالانه بین هشتصد تا نهصد فیلم سینمائی به بیش از شانزده زبان مختلف در هند تولید میشود. نود درصد این فیلمها صرفاً موزیکالهای سنتی و رمانیسهای اساطیری هستند که برای تماشاگران غالباً بیسواد و فقیر محلی ساخته میشوند. (بازار مهم صادرات فیلم هندی تنها کشورهای اندونزی، مالزی و انگلستان است). این فیلمها از یک فرمول معین، متشکل از 'یک ستاره، شش آواز و سه رقص' پیروی میکنند - که معمولاً سه ساعته هستند و در آنها از رنگهای پرزرقوبرق استفاده میشود. صنعت فیلم هند امروز در سلطهٔ سیستم ستارهسازی، مشابه با سالهای اولیهٔ هالیوود، قرار دارد و کیفیت سینمائی آنها برای تهیهکنندگان با تماشاگران بیسواد اهمیت چندانی ندارد. بهرغم آنچه ذکر شد کشور هند توانسته در چند دههٔ گذشته تعدادی فیلمساز برجسته و بااستعداد عرضه کند، و حداقل ساتیاجیت رای یکی از آنها است که از شهرت جهانی برخوردار است.
|
|
ساختار صنعت فیلمهای تجاری متعارف هند - تنها صنعت مهم فیلم در جهان که زیر سلطهٔ استعمار رشد کرده - در واقع با پیدایش صدا بهوجود آمد. تماشاگران سینمای صامت هندی را صدها هزار هندی، برمهای و سیلانی تشکیل میدادند که با زبانهای مختلف آشنائی داشتند. اما با معرفی صدا تولید فیلم ابتدا مجبور بود به گروههای مختلف زبانی تقسیم شود، و تعداد این گروهها تنها در هندوستان به بیست و شش زبان میرسید. حتی اکثریت بازار فیلم هندی زبان، با جمعیتی ۱۴۰ میلیونی، جداقل از سه لهجه تشکیل میشد. لذا طبیعی بود که در چنین شرایطی نخستین فیلمهای ناطق، از جمله درام موزیکال هندی، عالم آرا (زیبائی جهان [اردشیر م. ایرانی]، ۱۹۳۱) صنعت فیلم هند را به آشوب بکشاند. اما به عکس این فیلم موفقیت بزرگی بهدست آورد - مانند همهٔ فیلمهای اولیهٔ هندی - و رونق بیسابقهای را بشارت داد. علت این موفقیت ریشهٔ عمیقی در فرهنگ هند دارد: صدا موجب احیاء درام موسیقائی گستردهٔ هند مربوط به سدهٔ نوزدهم شد (که خود ریشه در اساطیر کهن مذهبی داشت)، درامی کاملاً ادبی، 'سراسر گفتگو، سراسر آواز و سراسر رقص' . احیاء این قالب در پردهٔ سینما، به رغم وجود موانع زبانی بین سالهای ۱۹۳۱ و ۱۹۳۲ نقش عمدهای در پذیرش فیلم ناطق هندی ایفاء کرد. اگرچه غالب فیلمهای ناطق هندی برای مصرف داخلی تهیه میشدند، و در واقع جای اجراء زندهٔ موسیقی و نمایش را پر میکردند (و هنوز همان نقش را دارند)، با این حال صنعت فیلم هند با ناطق شدن خود به پدیدهٔ نیرومندی بدل شد: در سال ۱۹۳۱ بیست و هشت فیلم ساخته شد - که بیست و سهتای آنها هندی، سه تا بنگالی، یکی تامیلی و یکی تِلوگرائی - و در ۱۹۳۵ این رقم به ۲۳۳ فیلم به ده زبان مختلف صعود کرد.
|
|
اشاعهٔ صدا در هند، مانند ایالاتمتحد، موجب استحکام سیستم استودیوهائی شد که قبلاً تأسیس شده بودند. اما جنگ جهانی دوم تولیدهای مستقل را به همراه آورد، و تهیهکنندگان در واقع پولهای بازار سیاه را بهکار انداختند. با پایان جنگ غالب استودیوهای بزرگ ورشکست شدند و اکثریت قریب به اتفاق آنها فیلمها موردی تولید میکردند. اما پس از اعلام استقلال هند در ۱۹۴۷ و با انتشار رسمی معیارهای ممیزی، صنعت فیلم به شکلی روزافزون تحتنظارت دولت درآمد و تولید مستقل در دستور کار قرار گرفت. با ورود رنگ هیجان شدیدی بر تولید فیلمهای مجلل و 'اساطیری' حاکم شد، زیرا این هر دو گونه با تکنولوژی جدید همخوانی داشت. محبوبترین اینگونه فیلمهای پرهزینه را راجکاپور (۸۸-۱۹۲۴) ساخت. در همین دوره بود که راجکاپور به کارگردان - تهیهکنندهٔ پرطرفدار و محبوبی بدل شد، و با آنکه غالب فیلمهایش را آثار رمانتیک مردمپسند تشکیل میدادند، در عین حال، در دههٔ ۱۹۵۰ فیلمهائی با مباحث اجتماعی یا 'اجتماعیات' را از نظر دور نمیداشت، از جمله در فیلمهای آواره (۱۹۵۱؛ با موفقیت چشمگیر در اتحاد شوروی در ۱۹۵۴)؛ واکسی (۱۹۵۴) و آقای ۴۲۰ (۱۹۵۵). کارگردان معاصر او، بیمال روی (۶۶ - ۱۹۱۲) نیز در این زمینهها فیلم میساخت - دو هکتار زمین (۱۹۵۳؛ برندهٔ جایزه در جشنوارههای کن و کارلُوی واری)؛ مادوماتی (۱۹۵۸)، و یهودی (۱۹۵۸). فیلمسازهای مهم دیگر هندی در دههٔ ۱۹۵۰ عبارتند از گورو دوت (۶۴ - ۱۹۲۵) - آقا و خانم ۵۵، ۱۹۵۵؛ تشنگی ابدی/استسقاء ۱۹۵۷؛ گلهای کاغذی (۱۹۵۹؛ نخستین فیلم هندی در پرده عریض) - و محبوبخان با فیلمهای شاهزاده خانم وحشی (۱۹۵۲) و مادر هند (۱۹۵۷). اما فیلمسازی که در دههٔ ۱۹۵۰ توجه جهان را به سینمای هند جلب کرد، و هنوز در سینمای جهان صاحب اعتبار است، ساتیاجیت رای (۹۲ - ۱۹۲۱) نام داشت.
|
|
|
ساتیاجیت رای در جوانی به همراه شاعر بنگالی، رابیندرانات تاگور (۱۹۴۱ - ۱۸۶۱) آموزش نقاشی دیده بود، سپس بهعنوان نگارگر در شاخهٔ کلکتهٔ یک آژانس تبلیغاتی انگلیسی بهکار پرداخت. در ۱۹۴۷ با یاری همکار خود، چیداناندا داس گوپتا (بعدها منتقد فیلم) انجمن فیلم کلکته را به راه انداخت و بسیاری از روشنفکرهای جوان بنگالی، که بعدها فیلمساز شدند، به عضویت انجمن درآمدند، از جمله، ریتویک قاتاک و مرینال سِن. در ۱۹۵۰ رای از طریق شغلش به مدت شش ماه به لندن رفت؛ در آنجا بود که فیلم دزدان دوچرخه (۱۹۴۸) از ویتوریو دِسیکا را دید و به شدت مجذوب این فیلم و سبک نئورئالیسم ایتالیا شد. در راه بازگشت با ژاپن رنوار ملاقات کرد و موفق شد سر صحنهٔ فیلم رودخانه (۱۹۵۱) از رنوار حضور یابد. پس از مشکلات اجرائی بسیار سرانجام موفق شد نخستین فیلم خود، پاتر پانچالی/آوای جاده (۱۹۵۵)، را بسازد. این فیلم در واقع قسمت اول رمان بلند نویسندهٔ بنگالی، بیبوتیبوسان بانِجری را تصویر کرده بود و در مقابل حیرت همگان جایزهٔ منتقدان جشنوارهٔ کن در ۱۹۶۵ را بهدست آورد و پرفروشترین فیلم بنگال شد.
|
|
رای پس از آن دو فیلم دیگر ساخت، آپاراجیتو (مغلوب نشده، ۱۹۵۷) و آپورسانسار (دنیای آپو، ۱۹۵۸)، که به همراه فیلم اول، همهٔ رمان بانرجی را به فیلم درآورد و مجموعاً سهگانهٔ آپو شکل گرفت - داستان انسانی و حساس بار آمدن پسری بنگالی از کودکی تا بلوغ. سبک رای مستقیم و ساده و از این نظر پیرو نئورئالیسم است و در این فیلمها از موسیقی کلاسیک هندی که توسط راوی شانکار ساخته و اجراء شده بود بسیار خوب استفاده کرده است. (از آن پس رای خود موسیقی فیلمهایش را ساخت). او در دههٔ ۱۹۶۰ با فیلمهائی چون اتاق موسیقی (۱۹۵۸؛ پخش در ۱۹۶۳)؛ الهه (۱۹۶۰)؛ دو فرزند دختر (۱۹۶۱)؛ شهر بزرگ (۱۹۶۳)؛ همسر تنها/چارولاتا (۱۹۶۴؛ اقتباس از رمان تاگور)، و روزها و شبها در جنگل (۱۹۷۰) - که همگی بررسی محققانهٔ جنبههائی از زندگی بنگالی بودند - در سراسر جهان طرفداران فروانی بههم زد.
|
|
از آنجاکه رای غالباً به روابط شخصی و خلوتهای کوچک زندگی روزمرهٔ مردم هند پرداخته، گاه متهم شده است که مسائل جدی فقر و تنگدستی در هند، فساد مقامات رسمی و تعصبات مذهبی کشورش را نادیده گرفته است. هر چند در دههٔ ۱۹۷۰ فیلمهایش محتوای سیاسی بیشتری یافتند، از جمله، رقیب (۱۹۷۱)، دربارهٔ بیکاری جوانان طبقهٔ متوسط؛ رعد دوردست (۱۹۷۳)، در باب تأثیرات قحطی بنگال در جریان جنگ جهانی دوم؛ شطرنج بازها (۱۹۷۸، نخستین فیلم او به زبان اُردو بهجای بنگالی)، که وقایع آن در دوران تصرف آخرین ایالت مستقل پادشاهی هند توسط بریتانیا در ۱۸۵۶ میگذرد؛ و فیلم دلال (۱۹۷۹)، طنزی تلخ از دنیای تجارت در کلکته، ساتیاجیت رای در دههٔ ۱۹۸۰ یک تله فیلم پنجاه دقیقهای بهنام نجاتیافته (۱۹۸۲) ساخت و در آن به خشونتهای سیستم کاستی هندو پرداخت. این فیلم از داستان مونشی پرِمچاند اقتباس شده و فیلمنامه و آهنگ آن ساختهٔ خود رای بود؛ فیلمهای اخیرتر او عبارتند از: وطن و جهان (۱۹۸۴)، برگرفته از رمان تاگور و مربوط به زمانی است که نایبالسلطنهٔ انگلیسی، لُردکِرزن در ۱۹۰۵، برای تحکیم سلطهٔ خود، هندوها را علیه مسلمانان تحریک کرد؛ و اقتباسی از ملودرام اجتماعی ایبسن، دشمن مردم (۱۹۸۹)، رای پیش از مرگ در ۱۹۹۲ دو فیلم دیگر کارگردانی کرد - جمع خانوادگی (۱۹۹۰)، محصول مشترک هند و فرانسه، دربارهٔ سه نجیبزاده از خاندان بیهاریان که در سال ۱۹۰۰ در خانهٔ اجدادی خود گرد میآیند؛ و فیلمی بهنام میهمان (۱۹۹۱)، که در آن عموی ناپدیدشدهای پس از سی و پنج سال اقامت در میان بومیان آمریکای جنوبی به دیدار خانوادهاش در کلکته میآید.
|
|
رای درست یک ماه پیش از مرگ از یک بیماری طولانی، در آوریل ۱۹۹۲ جایزهٔ اسکار یک عمر فعالیت هنری را بهدست آورد. در همین زمان او مشغول ساختن فیلم سفر ناکام بود. این فیلم ماجرای پزشک جوانی است که بیهوده میکوشد پزشکیِ مدرن را به روستای عقبماندهای در بنگال بیاورد. فیلم سفر ناکام سرانجام توسط پسرش، ساندیپ رای، در ۱۹۹۳ کامل شد. پایگاه رای بهعنوان منتقد اجتماعی هرچه باشد. او نخستین هنرمند اصیل تاریخ سینمای هند بود که توجه جهان را به سینمای هند جلب کرد. بهعلاوه او بهعنوان آخرین نمایندهٔ رنسانس فرهنگ بنگالی، که تاگور آن را پایهریزی کرده بود، از جانب هندوهای همکیش خود تکریم فروان دید؛ روز درگذشت ساتیاجیت رای در هند تعطیل عمومی اعلام شد، و گفته میشود در روز تشییع جنازهٔ او بیش از یک میلیون نفر حضور داشتند.
|