گو اينکه اظهارنظر صريحى در کتب مرجع روانپزشکى نسبت به عامل سببى معنوى در افسردگى نشده است، ولى از آنجا که طبق بسيارى از پژوهشهاى انجام شده در مجامع علمي، افراد با علايق
و التزام مذهبى و معنوي، شيوع کمتر و علائم سبکتر و سير و پيشآگهى بهترى در مورد افسردگى نشان دادهاند، بهنظر مىرسد که عقايد معنوى و باورهاى مذهبى در هضم و جذب و امتحان
الهى تلقى نمودن استرسهاى مزمن و فقدانهاى زندگى و در برخورد سازشى و صبر با حوادث ناخوشايند و داشتن نگرش مثبت توأم با عزت نفس و اميدوارانه به خود و آيندهٔ زندگى و پرهيز از
نوميدى نقش با اهميتى در کمرنگ نمودن عوامل روانى اجتماعى افسردگى ايفاء کنند.
|
|
|
|
بيمار مبتلا به اختلال افسردگى از دوستان و خانواده کنارهگيرى کرده و انگيزهٔ چندانى براى فعاليتهاى روزمرهٔ خود ندارد و به طور کلى براى هرگونه احساس لذت ناتوان است (Anhedonia). به تعبيرى ديگر بهطور کامل بىحوصله و دلمرده است و در برابر هرگونه ناکامى کمتحمل و بىطاقت مىباشد و از نظر نشانههاى فيزيولوژيکى بيشتر بيماران از سردرد، خشکى دهان، يبوست، فقدان ميل جنسي، بىاشتهائى و کاهش وزن و گاهى پرخورى و افزايش وزن و خستگىپذيرى و نداشتن انرژى (۹۷% موارد) شکايت دارند و شکايتهاى جسمى بهخصوص شکايتهاى قلبي، گوارشي، ادراري، تناسلي، کمردرد يا شکايتهاى ارتوپديک ممکن است افسردگى را بپوشاند. به تقريب ۸۰% بيماران افسرده مشکل خواب دارند (بىخوابى يا پرخوابي) و بيشتر اختلال خواب بهصورت بىخوابى آخرشب و يا سحرخيزى بروز مىکند و در ۵۰% موارد علائم در طول شبانه روز تغيير مىيابند. بدين معنى که علائم بيمارى در بيماران افسرده با سببشناختى غالب زيستي، صبحها بدتر و در بيماران افسرده با سببشناختى غالب روانى - اجتماعي، عصرها و غروبها بدتر مىشوند. در رفتار و ظاهر کلى بيماران افسرده، کندى روانى - حرکتى بهصورت قامت خميده، تماس چشمى ضعيف، نگاه خيره رو به پائين، اشکباري، غمگينى و پژمردگى و بىتوجهى به ظاهر شخصى بهصورت ژوليدگى سر و وضع و البته گاهى تحريک روانى حرکتى بهصورت بىقراري، گره کردن انگشتان و کندن مو بهويژه در سالمندان مشهود است.
|
|
تکلم آنها کم و ضعيف و فاقد تکلم خودانگيخته، بهصورت تکسيلابي، مکثهاى طولانى و آهنگ پائين و يکنواخت مىباشد. خُلق بيماران به صورت افسرده، تحريکپذير، درمانده و غمگين بيان مىشود. هرچند که به تقريب ۵۰% بيماران ممکن است منکر احساس افسردگى شده يا از نظر معاينهکننده چندان افسرده به نظر نرسند. عاطفهٔ بيماران به شکل محدود و تنگ همراه با چهرهٔ درهم کشيده و عبوس تجلى مىيابد.
|
|
از نظر تفکر، بيماران فاقد تفکر خودانگيز و فکر جدى بوده، داراى اشتغال ذهنى جسمي، نشخوار ذهني، وسواس، احساس نافذ نوميدي، بىارزشى و گناه، از دست دادن اعتماد به نفس و احترام به نفس، احساس حقارت، ترديد و دودلى مىباشند. ۷۵% بيماران افسرده افکار خودکشى دارند و ۱۰ تا ۱۵% آنها خودکشى مىکنند.
|
|
در بيماران با افسردگى پسيکوتيک هذيانهاى هماهنگ با خُلق در زمينه احساس گناه، فقر، نيستانگاري، شکست، ظلم، ستم، تحت تعقيب بودن، استحاق عذاب داشتن و بيمارىهاى جسمى مهلک مثل سرطان، زوال مغز ديده مىشود.
|
|
از نظر درکى در آن دسته از بيماران با تابلوى پسيکوتيک توهمهاى شنوائى دوم شخص يا سوم شخص با ماهيت آزاردهنده و ملامتکننده، هماهنگ با خلق مشاهده مىگردد و در عدهاى توهمات شنوائى آمرانه بوده که در مواردى ممکن است به خودکشى و يا حتى ديگرکشى ترحمى (کشتن خود و فرزندان به منظور در امان ماندن از فقر و هلاکت) منجر گردد.
|
|
در جهت نظام حسى و شناختي، حدود ۵۰ تا ۷۵% بيماران افسرده اختلالشناختى خود را با شکايت از اشکال در تمرکز و حواسپرتى و ضعف حافظه، فراموشکارى بروز مىدهند. سرانجام آنکه بيماران افسرده بيشتر به علت دگرگونىشناختى و احساس بىارزشى در مورد خود و به ويژه با سيماى پسيکوتيک به اختلال خود بصيرت نداشته و قضاوت آنها در زمينههاى مختلف بخصوص در رابطه با خويشتن و تجربههاى گذشته و ارزيابى نسبت به آينده مختل مىباشد.
|
|
افسردگى در سنين مختلف به صورتهاى گوناگون مىتواند بروز کند. در سن پيش از بلوغ افسردگى ممکن است با شکايتهاى جسمي، تهييج، توهمهاى شنوائى به شکل صداى واحد، اختلالهاى اضطرابى و فوبىها بروز کند.
|
|
در نوجوانى افسردگى ممکن است بهصورت سوءمصرف مواد، رفتار ضداجتماعي، بىقراري، مشکلهاى مدرسه و فرار از مدرسه، بىمبالاتى جنسي، حساسيت مفرط نسبت به طرد و عدم رعايت بهداشت خود را نشان دهد.
|
|
در سالمندان افسردگى ممکن است بصورت نقصهاى شناختى (اختلال حافظه، گمگشتگى در زمان و مکان و گيجي)، حواسپرتى و آپاتى و دمانس کاذب يا سندرم دمانس افسردگى جلوه نمايد.
|