جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

چشمت چو شهر غمزه را آرایش مژگان کند


چشمت چو شهر غمزه را آرایش مژگان کند    صد رخنه زین آئین مرا در کشور ایمان کند
از کشتکان شهری پر و خلق از پی قاتل دوان    با نرگس فتان بگو تا غمزه را پنهان کند
اشک من از خواب سکون بیدار و مردم بی خبر    این سیل اگر آید چنین صدخانه را ویران کند
ماهی نهد دل بر خطر مرغ هوا یابد ضرر    آن دم که اشک و اه من در بحر و بر طوفان کند
گر مژده‌ی کشتن دهی زندانیان عشق را    صد یوسف از مصر طرب آهنگ این زندان کند
زین‌سان که من در عاشقی دارم حیات از درد او    میرم اگر عیسی دمی درد مرا درمان کند
گردد کمال حسن و عشق آن دم عیان بر منکران    کورا بهار خطر رسد ما را جنون طغیان کند
ای پرده‌دار از پیش او یک سو نشین بهر خدا    تا عرض حال خود گدا در حضرت سلطان کند
دشتی که سازد محتشم گرم از سموم آه خود    گر باد بر وی بگذرد صد خضر را بی‌جان کند


همچنین مشاهده کنید