پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
مجله ویستا
تعامل سرشت و تربیت
این پرسش که آیا وراثت (سرشت) نقش مهمتری در رشد انسان دارد یا محیط (تربیت)، موضوعی است که قرنها مورد بحث بوده است. مثلاً جان لاک، فیلسوف انگلیسی قرن هفدهم، مخالف این دیدگاه رایج زمانهٔ خود بود که کودکان بزرگسالان کوچکی هستند که با دانش و توانائیهای لازم بهدنیا میآیند و فقط باید بزرگ شوند تا این ویژگیهای ذاتی در آنان بروز کنند. برعکس، وی بر این باور بود که ذهن نوزاد همانند 'لوحی سفید' (tabula rasa) است که تجربههای وی، یعنی هر آنچه او میبیند، میشنود، میچشد، میبوید و لمس میکند برآن نقش میبندند. طبقنظر لاک، همهٔ دانش ما از طریق حواس بهدست میآید، یعنی حاصل تجارب ما است و هیچ دانش یا اندیشهای، درونی و ذاتی نیست. | |
نظریهٔ تحولی چارلز داروین (Charles Darwin) در (۱۸۵۹)، که بر بنیاد زیستی رشد انسان تأکید داشت منجر به بازگشت نظریههای وراثتگرا شد، اما در قرن بیستم، با سر برزدن رفتارگرائی، مجدداً محیطگرایان مسلط شدند. رفتارگرایانی از قبیل جان بی.واتسون (John B. Watson) و بی.اف.اسکینر (B.F. Skinner) سرشت انسان را کاملاً قابل انعطاف دانستند: آموزش اولیه میتواند، صرفنظر از آنچه کودک به ارث برده، او را بههر نوع بزرگسالی تبدیل کند. واتسون، این نظریه را در شکل افراطی آن بیان کرد: 'چند کودک نوپای سالم بهمن بدهید و امکاناتی را که برای پرورش آنها لازم میدانم در اختیارم بگذارید، آنوقت تعهد میکنم صرفنظر از استعدادها، علاقهها، تمایلات، توانائیها، شغل و نژاد اجداد این کودکان، از بین آنان بهطور تصادفی یکی را انتخاب و طوری تربیت کنم که هر متخصصی که میخواهم بشود: پزشک، حقوقدان، هنرمند، تاجر، و حتی گدا یا دزد' . | |
امروزه، اغلب روانشناسان نه سرشت و نه تربیت، هیچیک را بهتنهائی عامل اصلی رشد نمیدانند، بلکه معتقد هستند این دو در جهت هدایت رشد دائماً با هم در تعامل هستند. در مباحث بعد خواهیم دید که رشد بسیاری از صفات شخصیت از قبیل اجتماعی بودن و ثبات عاطفی، تقریباً به یک اندازه از وراثت و محیط اثر میپذیرند. و نیز ملاحظه خواهیم کرد که هم عوامل ژنتیکی (وراثتی) و هم عوامل محیطی میتوانند نقشی تعیینکننده در بیماریهای روانی داشته باشند. | |
حتی آن قسمت از رشد که بهنظر میرسد بهشدت تابع برنامهٔ زیستی - فطری است، ممکن است تحت تأثیر رویدادهای محیطی قرار گیرد. در لحظهٔ لقاح، تعداد درخور توجهی از خصوصیات فردی را پیشاپیش ساختار ارثی تخم بارور شده تعیین میکند. ژنها طوری یاختههای در حال رشد آدمی را برنامهریزی میکنند که او نه ماهی بشود و نه شمپانزه، بلکه بهصورت انسان درآید. ژنها بسیاری از ویژگیها، از جمله جنسیت، رنگ پوست و چشم و مو، و اندازههای کلی بدن را تعیین میکنند. اثر این تعیینکنندههای ارثی در طی فرآیند رسش (maturation) فرد آشکار میشود که خود تابع زنجیرهٔ فطری نمو (growth) و تغییرات نسبتاً مستقل از رویدادهای محیطی است. | |
برای مثال، جنین انسان در زهدان مادر طبق برنامهٔ زمانی نسبتاً ثابتی رشد میکند و رفتار جنین از قبیل غلتیدن، چرخیدن و حرکت دادن پاها نیز تابع توالی منظمی است که مرحلهٔ خاصی از رشد آن را تعیین میکند. اما اگر محیط زهدان از لحاظی بسیار غیرطبیعی باشد، فرآیند رسش دچار اختلال میشود. مثلاً اگر طی سهماههٔ اول بارداری (زمانیکه اندامهای اصلی جنین طبقه برنامهٔ از پیش تعیینشدهٔ ارثی ساخته میشود)، مادر به بیماری سرخجه مبتلا شود، بسته به اینکه در هنگام ابتلاء مادر کدام اندام جنین در دورهٔ حساس رشد باشد، نوزاد، ممکن است ناشنوا یا نابینا و یا با آسیب مغزی بهدنیا بیاید. سوءتغذیهٔ مادر، سیگارکشیدن، مصرف الکل و داروها از جمله عوامل محیطی دیگری هستند که ممکن است بر رسش بهنجار جنین اثر بگذارند. | |
رشد حرکتی نوزاد بعد از تولد نیز حکایت از تعامل بین برنامههای ارثی رسش و تأثیرات محیط دارد. تقریباً همهٔ کودکان، زنجیرهٔ واحدی از رفتارهای حرکتی را با توالی همانندی از سر میگذرانند: غلتیدن، نشستن بدون استفاده از تکیهگاه، ایستادن به کمک وسایل منزل، سینهخیز رفتن، و بالاخره راه رفتن. البته کودکان این زنجیره را با سرعتهای گوناگون طی میکنند، و از همان آغاز، روانشناسان رشد این سؤال را مطرح کردند که آیا یادگیری و تجربه در این تفاوتها نقش عمدهای دارد یا نه. | |
هرچند بررسیهای اولیه نشان داد که جواب این سؤال منفی است (مکگرا - McGraw در ۱۹۳۵/۱۹۷۵؛ دنیس - Dennis در ۱۹۴۰؛ گزل - Gesell و تامسون - Thompson در ۱۹۲۹)، با این حال، پژوهشهای اخیر نشان داده که تمرین یا تحریک بیشتر، تاحدودی بروز رفتارهای حرکتی را تسریع میکند. برای مثال، در نوزادان، بازتاب 'گام برداشتن' دیده میشود، به این معنی که اگر آنها را در وضعیت ایستاده قرار دهیم طوری که پایشان سطحی را لمس کند، آنها گامهائی شبیه راه رفتن برمیدارند. در آزمایشی، گروهی کودک در دو ماه اول زندگی، روزی چند تمرینی نداشتند پنج تا هفت هفته زودتر راه رفتن را شروع کردند (زلازو - Zelazo و زلازو و کلب - Kolb در ۱۹۷۲). | |
رشد گفتار نمونهٔ دیگری از تعامل بین خصوصیات ارثی و تجربه فراهم میآورد. همهٔ کودکان در جریان رشد طبیعی خود، سخن گفتن را یاد میگیرند، بهشرط آنکه به سطح معینی از رشد عصبی رسیده باشند. هیچ کودکی قبل از یکسالگی نمیتواند در گفتارش 'جمله' بهکار برد. از سوی دیگر، کودکان در محیطهائی که با آنها صحبت میشود و آنها را بهخاطر ادای صداهای شبهگفتاری تشویق میکنند زودتر از کودکانی که اینگونه تجربهها را ندارند، زبان باز میکنند. برای مثال، کودکان خانوادههای طبقهٔ متوسط آمریکائی در حدود یکسالگی زبان باز میکنند، حال آنکه در دهکدهٔ دورافتادهای در گواتمالابهنام سانمارکوس (San Marcus)، کودکان بهعلت ناچیز بودن تعامل کلامی با بزرگسالان، اولین واژها را بعد از دو سالگی ادا میکنند (کیگین - Kagan در ۱۹۷۹). |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست