اختلالات تغذيهاى بالينى: اختلالات تغذيهاى بهطور معمول شامل بىاشتهائى مرضى (Anorexia nervosa) و يا گرسنگى مرضى (Bulimia nervosa) مىباشند. اخيراً اختلال ديگرى به نام پُرخورى اجبارى (Compulsive Overeating) نيز تعريف شده است. هر سه اختلال فوق بهصورت يک احساس نامعقول و مفرط همراه با تمرکز بيمار گونه بر روى شکل و وزن بدن فرد مىباشد. شيوع اختلالات تغذيهاى در بين زنان ورزشکار ۶۲-۱۵ درصد مىباشد. اين اختلالات در ورزشهاى وابسته به زيبائى اندام (باله، بدنسازي، شيرجه، پاتيناژ، ژيمناستيک) که شانس موفقيت بيشتر اغلب با داشتن چربى کمتر بدن همراه است بيشتر ديده مىشوند.
|
|
|
|
اين اختلال با يک وسواس فکرى مفرط نسبت به اندازهٔ بدن، نگرانى نسبت به رژيم (به شکل پرهيز غذائي)، لاغرى و امتناع از خوردن غذاى کافى (جهت حفظ وزن بدن در کمترين حد طبيعي) مشخص مىشود. افراد مبتلاء به اين اختلال تصور بدى از اندام خود دارند و علىرغم لاغرى و ضعف، احساس چاقى مىکنند. متعاقباً حس آسيبپذيرى و بىکفايتى شديدى در فرد ايجاد مىشود. بسيارى از مبتلايان به اين بيماري، باور ندارند که از گرسنگى رنج مىبرند. آنها غذا مىخورند، اما غذائى که مصرف مىکنند براى حفظ تعادل انرژى کافى نيست. رفتارهاى ورزشى افراطى نيز در ارتباط با بىاشتهائى مرضى نمود مىيابند. فرد مىکوشد تا آنجا که ممکن است با انجام ورزش شديد، انرژى بيشترى مصرف کند. اگر اين بيماران بدون درمان رها شوند، ۲۰-۶ درصد آنها دچار مرگ زود هنگام ناشى از خودکشي، بيمارى قلبى يا عفونتها مىگردند.
|
|
علائم هشدار دهندهٔ بىاشتهائى مرضى:
|
۱. احساس چاقى زياد، علىرغم وزن طبيعى بدن
|
|
۲. پُرگوئىهاى مکرر در مورد وزن يا شکل بدن
|
|
۳. وزن بسيار کم
|
|
۴. نگرانىهاى مفرط در مورد رژيم غذائي، محاسبهٔ کالرى غذا و نحوهٔ پخت آن
|
|
۵. شکستگىهاى تنشيِ استخوان (Stress fractur)
|
|
۶. احساس گناه هنگام غذا خوردن
|
|
۷. احساس نياز مفرط به انجام فعاليت بدنى شديد (فراتر از احتياج يک رشتهٔ ورزشى خاص)
|
|
۸. حفظ ظاهر بدن در وضعيتى استخوانى و نحيف (کمتر از ۸۵% وزن مورد انتظار)
|
|
۹. پُرخورىهاى دورهاى و متعاقباً استفاده از داروهاى مسهل
|
|
۱۰. ترجيح به غذا خوردن در تنهائى
|
|
۱۱. دگرگونىهاى شديد خلقى
|
|
از مهمترين اثرات جسمانى و طبى بىاشتهائى مرضى مىتوان به موارد زير اشاره کرد: کاهش فشار خون و سرعت ضربان قلب (براى کاردي)، آريتمىهاى قلبي، کم خونى وابسته به تغذيهٔ ناکافي، آمنوره، متابوليسم پايه پائين، کاهش سطح استروژن خون که منجر به شکننده شدن استخوانها و در نتيجه شکستگىهاى تنشى استخوان مىشود، پائين بودن درجهٔ حرارت مرکزى بدن، يبوست، درد شکمى و نفخ، مشکلات دنداني، از دست دادن مايعات بدن و پوست خشک و شکننده.
|
|
| اثر اختلالات رفتارى تغذيهاى بر کارآئى ورزشى
|
|
ورزشکارى که از يک اختلال تغذيهاى رنج مىبرد با يک تضاد روبرو مىشود؛ يعنى کارهائى که جهت رسيدن به وزن مطلوب در يک رشتهٔ ورزشى خاص مورد نياز است (همچون گرسنگى کشيدنىهائى ملايم، استفاده از داروهاى مسهل و ورزش شديد) داراى تأثير مخربى بر سلامت، ذخاير انرژى و اعمال فيزيولوژيک بدن مىباشند و در نتيجه توانائى شخص را براى تمرين و مسابقه عميقاً کاهش مىدهند. براى افرادى که مبتلاء به اختلالات تغذيهاى هستند، حتى دورههاى کوتاه مدت اختلالات تغذيهاى مىتوانند بر عملکرد ورزشکار شديداً تأثير بگذارند. وجود اختلال در دريافت پروتئين و کربوهيدرات مقدمات از دست دادن بافت لخم بدن را فراهم مىآورد.
|
|
بنا بر تحقيقات انجام شده، کاهش دانسيتهٔ استخوان در بىاشتهائى مرضى (اگر با کوچکى اسکلت استخوانى همراه باشد)، فرد را مستعد شکستگىهاى استخوانى ناشى از پوکى استخوان در سنين پائينترى نسبت به گروه شاهد مىکند.
|
|
|
اين بيمارى رايجتر از بىاشتهائى مرضى است و با دورههاى پُرخورى مشخص مىشود. تقريباً هميشه با مصرف داروهاى مسهل، احساس گناه شديد و خجالت همراه مىباشد. در گرسنگى مرضى برخلاف بىاشتهائى مرضى افراد از خوردن فراوان غذاها رنج مىبرند.
|
|
از لحاظ تشخيصي، بيمار دورههاى مکرر پُرخورى بهصورت دفعات مکرر غذا خوردن (مثلاً هر ۲ ساعت يکبار) و به ميزانى بسيار بيشتر از اکثريت افراد در شرايط مشابه است. در اينحالت شخص کنترل خود در غذا خوردن را از دست مىدهد. براى جلوگيرى از افزايش وزن، افراد به کارهائى چون تحريک استفراغ، مصرف داروهاى ادرارآور و مسهل، تنقيه، ورزش بيش از حد و يا روزهدارى روى آورند. براى تشخيص بالينى بايد پُرخورى و واکنشهاى جبرانى مربوط به آن، حداقل دو بار در هفته و براى ۳ ماه به طول انجامند. از اثرات منفى اين بيمارى مىتوان از موارد زير نام برد؛ آريتمىهاى قلبي، اختلال قاعدگي، کاهش سطح هورمون سروتونين و نوراپى نفرين. پنومونى ناشى از مصرف آسپرين، سوزش سر دل، غدد پاراتيروئيد برجسته، فقدان رفلکس Gag، خونريزى داخلي، زخم شدن و سوراخ شدن مرى.
|
|
علائم هشدار دهندهٔ گرسنگى:
|
۱. توجه زياد از حد به وزن، اندازه و ترکيب بدن
|
|
۲. افزايش و کاهش وزن مکرر
|
|
۳. خوردن بيش از حد در موقع افسردگى
|
|
۴. رژيم گرفتن وسواسى پس از دورههاى پُرخورى
|
|
۵. تغييرات شديد خلقى (افسردگي، تنهائى)
|
|
۶. پنهانکارى در غذا خوردن
|
|
۷. اعتياد
|
|
۸. اختلال قاعدگى (اليگو منوره)
|
|
| اقدامات لازم براى برخورد با اختلالات رفتارى تغذيهاى در ورزشکاران
|
|
اختلالات رفتارى تغذيهاى بهراحتى و با سرعت بر طرف نمىشوند. بيمارى داراى علتى ساده و روشن نيست تا بتوان راه حل درمانى واضح و سادهاى پيشنهاد کرد. برنامههاى درمانى در ابتدا بر روى حيطهٔ روانشناسى متمرکز مىشوند. با توجه به شدت بيماري، سن بيمار و تأثير آن بر روى سلامت وي، درمان بهصورت سرپائى و يا با بسترى شدن در بيمارستان صورت مىپذيرد. يک درمان موفقيتآميز، معمولاً حاصل تلاش دستهجمعى است و شامل خانوادهٔ فرد، پزشکان، متخصصين تغذيه و روانپزشکان مىباشد. روند کار شامل چهار مرحله است:
|
|
۱. شناسائى و جدا کردن عوامل دخيل در ايجاد بيمارى
|
|
۲. تنظيم اهداف مناسب براى دخالت در سير بيمارى و جلوگيرى از ايجاد آن
|
|
۳. تنظيم خطمشىهاى طولانى مدت جهت روياروئى با بيمارى
|
|
۴. ابداع برنامههاى دراز مدت براى برخورد با وضعيت
|
|
در اين راه فراهم کردن اطلاعات مربوط به اختلالات تغذيهاى و عواقب آنها، همراه با جمعآورى يافتههاى مربوط به رفتارهاى تغذيهاى جارى کمککننده خواهند بود.
|