|
|
از ميان منظومههاى حماسى در عهد ۷ و ۸ با وجود يک منظومه حماسى تقريباً ملّي، بيشتر بايد به نوع حماسهٔ تاريخى و احياناً دينى اکتفاء کرد زيرا بر اثر سياست دينى در ايران قرنهاى پنجم و ششم و آغاز قرن هفتم، انديشهٔ مليّت ضعيف شده بود و حملهٔ مغول و رسوائىهاى آن طبعاً بازماندهٔ اين فکر را يکباره بهدست نيستى سپرد و بدين ترتيب چه در اوّلهاى قرن هفتم و چه بعد از آن توجه به نظم داستانهاى قهرمانى ملى رواجى نداشت. در مقابل، نظم منظومههاى تاريخى ميان ايرانيان رايج شد و قديمىترين حماسههاى تاريخى ـ غير از اسکندرنامهها ـ در اين روزگار ساخته شد. از ميان اين منظومههاى تاريخى يکى منظومهاى بود دربارهٔ پادشاهان شنسبانى غُور از فخرالدّين مبارکشاهبن حسين مرورودى در بحر متقارب، ديگر منظومهٔ حماسى تاريخى 'شاهنشاهنامه' از مجدالدّين محمد پائيزى نَسَوي، ديگر منظومهٔ 'سلجوقنامه' از قانعى طوسى در بحر متقارب، ديگر ظفرنامهٔ حمدالله مستوفى قزوينى (م ۷۵۰) راجعبه تاريخ ايران از ظهور اسلام تا عهد ناظم آن در ۷۵،۰۰۰ بيت به بحر مقارب، منظومهٔ ديگر 'شهنشاهنامهٔ تبريزي' از احمد تبريزى در ۱۸،۰۰۰ بيت به بحر متقارب در تاريخ چنگيز و ديگر خانان مغول تا سال ۷۳۸ هجري، منظومهٔ ديگر 'غازاننامه' است از نورالدّينبن شمسالدّين محمد که آن را در سال ۷۶۳ بهنام سلطاناويس ساخته است، ديگر منظومهٔ 'کِرتنامه' است از صدرالدّين خطيب ربيعى پوشنگى در بحر متقارب در باب خاندان کرت، منظومهٔ ديگر 'سامنامهٔ سيفي' از سيفالدّين محمدبن يعقوب مؤلف تاريخنامهٔ هرات است در وصف دلاورىهاى جمالالدّين محمد سام سردار ملک فخرالدّين، منظومهٔ ديگر 'سامنامهٔ خواجو' از کمالالدّين ابوالعطا خواجوى کرمانى است متضمن داستانى حماسى و عشقى از سرگذشت سام نريمان پهلوان داستانى سيستان و دلاورىها و ماجراجوئىها و عشقبازىهاى او در خاور زمين، اين منظومه نيز به بحر متقارب است. ديگر منظومهٔ 'زراتشت نامه' که تاکنون عادةً آن را به زرتشت بهرام پژدو شاعر آخرهاى قرن هفتم نسبت مىدادند ليکن از شاعرى است بهنام کاوسکى (يا: کيکاوس) پسر کيخسرو و رازى که ظاهراً در آغاز قرن هفتم و پيش از زرتشت بهرام پژدو مىزيست.
|
|
اسکندرنامههاى منظوم از اين عهد به بعد به تقليد از نظامى شاعر استاد پايان قرن ششم و به پيروى از اسکندرنامهٔ او، که خود از داستان اسکندر در شاهنامه فردوسى متأثر است، سروده شد. در دورهٔ مورد مطالعهٔ ما امير خسرو دهلوى 'آئينهٔ اسکندري' خود بهنام علاءالدّين محمدشاه در سال ۶۹۷ به نظم کشيد.
|
|
|
داستانسرائى در اين دوره ۷ و ۸ تا حدى متأثر از کار نظامى گنجهاى و يا دبنالهگيرى کار و شيوهٔ او بود، در عين حال داستانسرايان اين دوره خود نيز به ابتکارها و تازههائى دست زدند. از ميان دانسانسرايان امير خسرو دهلوى منظومههاى 'دولرانى و خضرخاني' و 'قران سعدين' و 'مفتاح الفتوح' خود را زير تأثير واقعههاى محلى هند ساخته است. در کارهاى خواجو و سلمان نيز همه جا اثرهاى تقليد از نظامى لايح و آشکار نيست. بر روى هم در اينگونه داستانهاى منظوم فارسى برخى از مطلبها مانند وصفهاى قهرمانان داستان بهصورت دايرهٔ گردانى دور مىزند و حتى بعضى از آن مطلبها از دورههاى نخستين ادبى فارسى باقى مانده و برخى ديگر مرده ريگى از ادب عربى است که به مقتضاء انديشه و محيط زندگانى گويندگان فارسىزبان، تصرفهائى در آنها شده است. از داستانهاى منظوم اين دوره شيرين و خسرو، مجنون و ليلى و هشت بهشت اميرخسرو دهلوي؛ هما و همايون، گل و نوروز، و گوهرنامهٔ خواجو؛ فراقنامه و جمشيد و خورشيد سلمان ساوجي؛ و مهر و مشترى عصار تبريزى معروف هستند.
|
|
|
سرودن منظومههاى عرفانى آميخته با مبحثهاى تربيتى و اجتماعى در اين دوره رواج بيشترى از سابق داشت. علت اين امر يکى آن است که تصوف و عرفان در قرن هفتم و هشتم به حد اعلاء توسعهٔ خود رسيده بود. ديگر آنکه آشفتگى وضع زمان و رواج فساد، متفکران را وادار به ذکر موعظهها و نصيحتها و هدايت خلق مىنمود. علاوه بر اين دنبالگيرى کار سنائى و عطار طبعاً به ايجاد منظومههاى نو بر روش آنان منجر مىشد. بزرگترين شاعرى که به سرودن يک منظومهٔ مفصل و جامع عرفانى توجه کرد جلالالدّين محمد مولوى بلخى معروف به ملاّى روم (م ۶۷۲) است که از متفکران بزرگ جهان و مقتداى متصوفه و اهل تحقيق و مجاهدت است. مثنوى او در شش دفتر و ديوان غزلها و رباعىهاى وى همه از عالىترين نمونههاى شعر عرفانى فارسى و منشاء تقليد و ايجاد اثرهاى فراوان عرفانى در قرنهاى بعد گرديده است.
|
|
پسر مولانا يعنى بهاءالدّين معروف به سلطان ولد (م ۷۱۲) صاحب مثنوى ولدنامه و ربابنامه است. همچنين عشاقنامهٔ عراقي، و زادالمسافرين و کنزالرموز اميرحسينى هِرَوي، و گلشن راز شيخ محمود شبستري، و جامجم آَوْحَدى مراغي، و مطلعالانوار اميرخسرو دهلوي، و روضةالانوار خواجو، و مثنوىهاى مونسالابرار و محبتنامه و صحبتنامه و روضةالمحبين و مصباح الهدايهٔ منظوم از عماد فقيه، از جملهٔ منظومههاى عرفانى اين دوره بشمارند. در اين منظومهها غالباً علاوه بر طرح مبحثهاى عرفاني، موعظهها و حکمتها و بحثهاى اخلاقى و اجتماعى نيز ديده مىشود. اين رسم را بيشتر و بهتر از همه سنائى غزنوى در اولهاى قرن ششم در منظومهٔ حديقةالحقيقه آغاز کرد، اما در آخرهاى قرن ششم و آغاز قرن هفتم گروهى از شاعران به پيروى از او همّت گماشتند. در عين حال ترتيب منظومههائى که منحصراً موقوف به ترتيب و اندرزهاى اخلاقى به قصد اصلاح و ارشاد طبقههاى مختلف اجتماع باشد از سعدى آغاز شد. وى بزرگترين شاعر اخلاقى و تربيتى ايران است که از طبع وقّاد و اطلاعات وسيع خود به نوعى بارز براى سرودن شعرهاى مقتضى در اين راه استفاده کرد. سعدى در 'سعدىنامه' يا 'بوستان' و هر جاى ديگر از ديوان آن که لَب به وعظ مىگشايد لطيف و دلانگيز و در همان حال استوار و متقن است. به همين سبب و نيز بهعلت آنکه انديشه و گفتار سعدى در موضوعهاى اخلاقى و اجتماعى براساس تعليماتى نهاده شده که در شش قرن اول هجرى از راه آميزش فرهنگ اسلامى و ايرانى حاصل شده و در قرنهاى بعد بدون تغيير عمده باقى مانده است، اندرزهاى اين شاعر بلند پايه بهصورت سرمشق زندگانى در دوران بعد از او در نزد طبقههاى مختلف بهکار رفته و بسيارى از سخنان وى خاصه در گلستان و بوستان چون ضربالمثلهائى در ميان ايرانيان رايج گرديده است.
|
|
|
شعر انتقادى که از قرن ششم در ادبيات فارسى رواج فراوان يافته بود، در قرن هفتم و هشتم بهعلت آشفتگى وضع زمان ميدان مساعدى براى توسعه پيدا کرد. از اين انتقادهاى سخت در آثار سعدي، اَوْٰحَدي، سيف فرغْاني، خواجو، ابنيمين و در پارهاى از غزلهاى حافظ بسيار ديده مىشود ولى از همهٔ اين گويندگان مهمتر شاعر و نويسندهٔ خوشذوق هوشيار نظامالدّين عُبَيد زاکانى قزوينى (م ۷۷۱ هـ) است که آثار او به نظم و نثر حاوى انديشههاى انتقادى تندى است که گاه بهصورت هزل رکيک درمىآيد و بهتر از هر کسى وضع نامطلوب اخلاقى و اجتماعى عهد خويش را که دورهٔ رواج فساد و تباهى بود شناخته و مجسم ساخته است.
|