در سه تا چهار ماه اول زندگي، حرکات دستها و پاهاى نوزاد غيرارادى است. بسيارى از حرکات رفلکسى در سال اول زندگى بهتدريج ناپديد مىشوند، در حالى که طفل حرکات اوليه و ارادى را که منجر به گرفتن اشياء با دست مىشود فرامىگيرد. او همچنين چنگ زدن، ايستادن و حرکات انتقالى بدن را مىآموزد. مىتوان رشد حرکتى را در چارچوب مهارتهاى تازهاى که کودک فرا مىگيرد تشريح کرد. اين مهارتها به ترتيب ظاهر مىشود و بهطور نسبى در کودکان همسان است؛ البته امکان دارد زمان ظاهر شدن آنها متفاوت باشد. چنانچه رشد حرکتى را در دورهٔ اوليهٔ زندگى کودک موردتوجه قرار دهيم، ملاحظه خواهيم کرد که کودکان مهارتهاى تازهاى را فرا مىگيرند. آنها در مهارتهاى انتقالى به دويدن و سکسکه دويدن مىپردازند و حرکات ثابت مانند چرخيدن و مهارتهاى دستى مانند گرفتن، پرتاب کردن و ضربه زدن با دست و پا را فرا مىگيرند. اين مهارتها هر کدام در شروع کار با آنچه مىتوان در اجراء ماهرانه بعدها ملاحظه کرد تفاوت زيادى دارد، لذا کودکان بايد اين حرکات را بارها تمرين کنند تا در انجام دادن آنها مهارت لازم را بهدست آورند. بنابراين رشد حرکتى در اوايل کودکى نه تنها فراگيرى مهارتهاى تازه، بلکه پالايش آنها به حد مطلوب است.
|
|
|
|
پالايش مهارت را به چندين طريق مىتوان سنجيد. دو روش در سنجش مهارتهاى حرکتى کودکان مهم هستند: يک روش، اندازهگيرى و ارزيابى چگونگى اجراء حرکت است. در اينجا منظور الگوى حرکتى است که بعضى آن را تکنيک (فن) مىنامند؛ براى مثال، کودک راست دستى که با پاى راست خود به جلو قدم برمىدارد و سپس دست راست خود را نزديک گوش مىبرد و با باز کردن مفصل آرنج خود شيئى را پرتاب مىکند، پرتاب کردن را بهخوبى و در حد تسلط ياد نگرفته است. او مىتواند اين کار را از طريق چگونگى اجراء با روشى مکانيکىتر پالايش کند. اين فرآيند، فرآيند پالايش مهارت از طريق چگونگى اجراى حرکت شناخته شده است.
|
|
چگونگى اجراء و توليد حرکت از يکديگر مستقل نيستند.
|
|
پالايش در چگونگى اجرا به توليد حرکت پيشرفتهتر مىانجامد، زيرا کودک از انرژى خود با کارآيى بهتر استفاده مىکند. وقتى افراد به الگوهاى حرکتى پيشرفته مسلط شدند مىتوانند توليد حرکت خود را بهبود بخشند. اين پيشرفتها برخى برا اثر نمو جسمى و باليدگى و بعضى بر اثر افزايش قدرت و استقامت بدنى بهدست مىآيد. در طى سالهاى پيش از نوجوانى و نوجواني، کودکان عموماً از نظر توليد حرکت و مهارت پيشرفت مىکنند. آنها ممکن است به پالايش چگونگى اجراء مهارتها ادامه داده، قابليتهاى خود را در ترکيب مهارتهاى جداگانه در يک مجموعه پشت سر هم و پيچيده بالا ببرند. کودکان و نوجوانان در اين گروه سني، همچنين قابليت خود را براى انطباق يا سازگارى اين مهارتهاى خاص با محيط و وضعيت و هدفهاى موردنظر ارتقاء مىبخشند؛ براى مثال، ياد خواهند گرفت که يک پرتاب نيرومند وقتى مناسب است که گيرندهٔ توپ در فاصلهٔ دور قرار گرفته باشد، اما يک چنين پرتابى در موقعى که دريافتکننده نزديک باشد نامناسب است.
|
|
|
بنابر آنچه گفته شد، ملاحظه مىشود که رشد حرکتى را مىتوان از چندين طريق اندازهگيرى و ارزيابى کرد:
|
|
- ظاهر شدن مهارتهاى جديد
|
|
- پالايش در چگونگى اجراء
|
|
- پيشرفت در توليد حرکت
|
|
- فراگيرى مهارتهاى ترکيبي
|
|
- بهبود انطباق و سازگارى مهارتها با شرايط محيطي
|
|
غالباً مىتوان پيشرفت در يکى از مراحل بالا را مشخصهٔ سن ويژهاى دانست (مانند مهارتهاى تازه، و پالايش)، ليکن بايد توجه داشت که پيشرفت در چندين زمينه ممکن است همزمان اتفاق نيافتد. منظور اين نيست که کليهٔ کودکان و نوجوانان بهطور خودکار مانند سايرين در آن سن پيشرفت مىکنند و به سطح بهينهٔ اجراء حرکتى مىرسند. افراد ممکن است در مرحلهاى از سالهاى نمو خود رشد کُند يا متوقف شده داشته باشند. از طرف ديگر بعضى از کودکان ممکن است از رشد حرکتى سريع برخوردار شوند. پيشرفتهايى که در اينجا تشريح مىشود مشخصهٔ سن ويژهاى است و توسط بيشتر کودکان کسب مىشود، اما الزاماً همهٔ آنها اينطور نخواهند بود. غالباً کودکانى که در يک گروه سنى تقويمى مشابه قرار دارند، دامنهٔ وسيعى از مهارتهاى حرکتى را انجام مىدهند. به تفاوت بين يک دانشآموز دبيرستانى که در مرحلهٔ فراگيرى ضربههاى پايه در ورزش تنيس است و نوجوانى که تنيسباز حرفهاى است بيانديشيد.
|
|
چون کودکان با سرعتهاى متفاوت از نظر جسمى باليده مىشوند، مهارتهاى جديد و توليد حرکتهاى تازه مانند دور پرتاب کردن را در زمانهاى مختلف بهدست مىآورند. برخى از اين تغييرات مهارتى ناشى از تفاوت ميزان باليدگى جسمى آنها است. کسب تجربه و شرايط محيطى نيز بر رشد حرکتى کودک اثر مىگذارد. کودکى که به مقدار زياد فرصت تمرين مهارتها را پيدا مىکند احتمالاً مهارتهاى خود را زودتر و در سن پايينترى نسبت به ديگر همسالان خود پالايش مىدهد؛ يعنى اينکه ممکن است بهطور نسبى در برخى از مهارتها پيشرفتهتر از ديگران باشد و در برخى ديگر مهارت کمترى داشته باشد. از اين رو مىتوان انتظار داشت که يادگيرى مهارت و پالايش آن در بين کودکان متفاوت باشد و همينطور يک فرد ممکن است در برخى مهارتها پيشرفته و در پارهاى ديگر مبتدى باشد.
|