|
| رهنمودهائى براى برنامهريزى تسهيلات
|
|
متصديان و مسئولان برنامهريزى تسهيلات جهانگردى بايد قبل از هر چيز با همهٔ مقررات و ضوابط مربوط همراهى کنند. علاوه بر اين مقررات و ضوابط، چند رهنمود مفيد ديگر نيز وجود دارد. طرحها بايد:
|
|
ـ به روح محل احترام و ارج بگذارند. ساختمانها بايد با محيط اطراف خود سنخيت داشته باشند. توسعه بايد با محيط و فرهنگ محل همنوا باشد.
|
|
ـ ساختمانهاى قديمى را نوسازى کنند، اما به کاربرى قديمى و اوليهٔ آنها ارج نهند. در صورت لزوم بايد تعديل و سازگار شوند و در همان حال يکپارچگى و انسجام را حفظ کنند.
|
|
ـ فقط وقتى اجازهٔ ساختن ساختمانهاى بلند را بدهند که در راستاى مفهوم کلى توسعه باشد و با استانداردهاى تراکم محلى مطابقت داشته باشند.
|
|
ـ فضاى سبز، بوم و آشيانه حيوانات را دستنخورده و سالم بگذارند.
|
|
ـ هرکجا که ممکن است درختان را حفظ کنند و در صورت امکان در مناطق دستخورده و آسيبديده گل و سبزيجات بکارند.
|
|
ـ کارگاه، ماشينآلات و پارکينگها را از ديد مخفى کنند.
|
|
ـ مناظر و ديد را با ساختمانسازى محدود و محو نکنند. بايد تا حدامکان مناظر را بتوان از هر ايوان و پنجرهاى مشاهده کرد.
|
|
آلودگى بصرى (Visual pollution) اغلب مفهومى بحثانگيز است. بعضى چيزها در تمام دنيا زشتمنظر بهشمار مىروند. بعضى چيزها فقط در نظر بعضى افراد زشت هستند.
|
|
|
در مبحث مبانى مديريت جهانگردي، پذيرش بهعنوان حدى معرفى شد که اگر تعداد بازديدکنندگان از آن حد بيشتر شود، محيطزيست آسيبديده يا رضايت ديدارکنندگان کاهش مىيابد.
|
|
هر مقصد، براى تعداد کل ديدارکنندگانى که مىتوانند از آن ديدار کنند، حد معينى دارد. همين حد است که ظرفيت پذيرش مقصد را مشخص مىکند. اين حد از پنج عنصر تشکيل مىگردد که دو عنصر کمّى و سه عنصر کيفى هستند.
|
|
ـ آسيب. تعداد ديدارکنندگان بدون ايجاد آسيب قابل اندازهگيرى به محيطزيست.
|
|
ـ تأخير. تعداد ديدارکنندگان بدون ايجاد تأخيرهاى غيرقابل تحمل در استفاده و لذت بردن از جاذبهها، يا مردمى که بايد در صف يا در ترافيک انتظار بکشند.
|
|
ـ ازدحام بيش از حد. تعداد بازديدکنندگان بدون ايجاد کردن احساس ازدحام بيش از حد، بهگونهاى که مردم به يکديگر تنه نزنند و فشار ندهند.
|
|
ـ سيماى عمومي. تعداد ديدارکنندگان در مقصد و اطراف آن بدون اينکه سيماى عمومى آن مقصد را تغيير دهند، و محيط و حال و هواى لازمى که بخشى از لذت ديدار است.
|
|
ـ واکنش. تعداد بازديدکنندگان قبل از آنکه واکنشى قوى (در مورد بخشى از جمعيت محل) در پاسخ به فشارهاى خارج از اندازه صورت گيرد. هنگامىکه دين، زبان، ميراث فرهنگى و آداب و سنن ظاهراً تهديد شوند، مردم محل احساس مىکنند که فرهنگ آنها مورد هجوم قرار گرفته است.
|
|
ظرفيت پذيرش مکان را اغلب مىتوان از طريق مديريت و برنامهريزى دقيق افزايش داد. از طريق افزايش و تجهيز تسهيلات موجود و سازماندهى جهانگردان مىتوان به شيوههاى قابلقبول تعداد بيشترى بازديدکننده را پذيرفت.
|
|
| پرداخت حق امتيازهاى فرهنگى و زيستمحيطى
|
|
بسيارى از جاذبههاى طبيعى و جاذبههاى فرهنگى را مىتوان بهطور رايگان بازديد کرد، يا اينکه ممکن است فقط يک وروديهٔ بسيار ناچيز دريافت شود. اينکه همه اجازه داشته باشند و بتوانند از اين جاذبهها لذت ببرند را مىتوان يکى از حقوق طبيعى هر انسان قلمداد کرد. فراهم آوردن فرصتهاى مساوى و برابر براى مردم در ديدار و لذت بردن از ميراث ملى و ميراث جهاني، اصلى منطقى است. همين مفهوم احترام به نسلهاى آينده است (اينکه ميراثى را غنى يا غنىتر از آنچه به دست ما رسيده است، به آيندگان تحويل دهيم) که بخش اعظم فلسفهٔ توسعه پايدار را تشکيل مىدهد.
|
|
البته همانگونه که ذکر شد، تقاضاى ديدار از يک مکان ممکن است از ظرفيت پذيرش آن مکان فراتر رود. با مرور زمان، درآمد افزايش مىيابد، وقتهاى آزاد و فراغت بيشتر مىشود و جهانگردى افزايش مىيابد، بنابراين فشارهاى وارده بر مکانها و ظرفيت پذيرش آن مکانها نيز بر همين منوال افزايش مىيابد.
|
|
يک راه محدود کردن تقاضا و کاهش اين فشار، افزايش هزينههاى پذيرش و وروديه است. با اين افزايش فقط مردمى که استطاعت پرداخت را دارند، باقى مىمانند. البته اين سياستى است که ظاهراً نخبه گزين (Elitist) است و به نفع اغنياء و ثروتمندان، و تبعيضى است در برابر اقشار فقيرتر جامعه. بنا نهادن لذت بردن از ميراث فرهنگى براساس قدرت خريد و ميزان درآمد، ظاهراً سياستى ناعادلانه است و به دشوارى مىتوان آن را پذيرفت.
|
|
ميراث به راحتى به مثابهٔ چيزى قلمداد مىشود که بايد بين همه تقسيم شود. حتى کشورى ممکن است اين شيوهٔ تقسيم يکسان را به خارجيان نيز تعميم دهد. وروديههاى بسيار ناچيز براى جاذبههاى جهانگردى را مىتوان به راحتى پرداخت کرد، حال آنکه محيطزيست کشور و طبيعت آن رايگان است. ديدارکنندگان توقع ندارند که براى محيطزيست و طبيعت بهائى از آنها طلب شود.
|
|
اما آيا بايد به راستى اين اصل را در مورد مردمى که از کشورهاى ثروتمند به کشورهاى فقير و فقيرتر سفر مىکنند و از ميراث آنها بهره و لذت مىبرند نيز اعمال کرد؟ در چنين مواردى بسيارى بر اين باور هستند که وجود محدوديت ناشى از کنترل قيمت ضرورى نيست. بهعنوان مثال، اگر مىخواهيد به بوتان سفر کنيد، بايد بهاء آن را بپردازيد. دولت بوتان حق امتيار قابلتوجهى براى امتياز ديدار و لذت بردن از کشور خود وضع مىکند. بوتان را مىتوان در کاربرد اين مفهوم کشورى پيشگام بهشمار آورد.
|
|
ـ اين کشور ظرفيت را تقريباً از همه نظر بررسى مىکند ـ نه فقط از نظر آثار زيستمحيطي، بلکه از نظر معيارهاى اجتماعى ـ فرهنگى و اختلال بالقوه در شيوهٔ زندگى مردم محل.
|
|
ـ بوتان اگرچه کشور فقيرى است. اما اگر بهرهبردارى از منابع، به محيطزيست آسيب رساند از آن خوددارى مىکند. بوتان حق امتيازى براى گنج لذتى که در اختيار دارد (و آن را حفظ مىکند) وضع مىکند.
|
|
|
در قلب هر فرهنگي، نظامهاى تملک و بهرهبردارى از زمين وجود دارد. در بسيارى جوامع، حق تملک زمين براى هر فرد، وجود دارد و اين امر، خود، يک ارزش بنيادى است. در همان حال، تصرف زمين توسط دولت، براى استفاده در کارهاى عامالمنفعه، به يک ويژگى مهم در امر برنامهريزى و تدوين سياستها تبديل شده است. اگرچه در چنين مواردى مبلغى منصفانه معادل زمين تصرفشده، بهعنوان جبران خسارت از سوى دولت پرداخت مىشود، اما مردم به ندرت حاضر هستند که زمين خود را از دست بدهند.
|
|
چنانکه گفتيم، محدوديت روشهاى استفاده و بهرهبردارى از زمين نيز بر ارزش آن اثر مىگذارد. زمين يک منبع اساسى براى همهٔ فعاليتهاى انسانى است. نه فقط مالکيت و استفاده از زمين، اساس توسعهٔ اقتصادى محسوب مىشود، بلکه در عمق و روح و روان انسان نيز ريشه دوانده است. رابطهٔ مردم با زمين ـ تعلق به خاک ـ بخشى منسجم از اين ترکيب است. مردم اغلب بر اين باور هستند که هرکارى با زمين خود بکنند، از نظر اخلاقى صحيح است.
|
|
البته به مردم مىگويند که با زمين خود چه مىتوانند بکنند و چه نمىتوانند. حق دارند اعتراض کنند، حق دارند در مورد زمين خود بحث کنند، اما حاکميت برتر قانون براساس نيازها و علايق يک جامعه بهعنوان يک کل اعمال مىشود. افراد فقط با رعايت چينن شيوههائى است که مىتوانند از زمين خود استفاده کننند، تا منافع عامه را بتوان تأمين کرد.
|
|
در بسيارى از مناطق جهان، مالکيت زمين ماهيتاً اشتراکى و گروهى است. زمين به يک قبيله يا يک جامعه تعلق دارد و همه مىتوانند از آن استفاده کنند و بهرهمند شوند. استفادهٔ فردى بايد موردتائيد گروه قرار گيرد.
|
|
مقررات مالکيت زمين نيازمند نظامى بسيار مؤثر براى ثبت است که قادر باشد بههنگام فروش، اهداء يا ارث، انتقال مالکيت را بهنحوى مطلوب امکاننپذير سازد.
|
|
مقررات مربوط به بهربردارى از زمين، منطقهبندى و برنامهريزى براى بهرهبردارى از آن، از جمله مهمترين مسائل توسعه است. هرگونه ابهام يا پيچيدگى در اين مورد، ممکن است مانع عمدهاى براى توسعه باشد. ضرورى است که يک نظام حقوقي، صريح و کارا باشد و هر شک و ترديدى را از بين ببرد. همچنين ضرورى است که سياستهاى اتخاذشده و مجوز بهرهبردارى از زمين، به اطلاع عموم برسد.
|