|
|
داروهاى ضدٌ آريتمى مصرف حاد بيشتر از ۲ برابر دوز معول روزانه بهطور بالقوه توکسيک است و در مدت يک ساعت سمپتومها را ايجاد مىکند. تظاهرات آن شامل تهوع، استفراغ، اسهال، لتارژي، گيجي، آتاکسي، براديکاردي، هيپوتانسيون، و کلاپس کارديوواسکولار است. اثرات آنتىکولينرژيک در مصرف ديزوپيراميد ديده مىشوند. کينيدين و داروهاى کلاس IB (ليدوکائين، مکزيلتين، فنيظتوئين، توکائينيد) مىتوانند موجب آژيتاسيون، ديسفوريا، و تشنج شوند. فيبريلاسيون بطنى (شامل تورسادوپوآن) و طولانى شدن QT از مشخصههاى مسموميت با کلاس IA (ديزوپيراميد، پروکائينآميد، کينيدين) و IC (انکائينيد، موريسيزين، پروپافنون، فلکائينيد) مىباشند. دپرسيون ميوکارد مىتواند موجب ادم ريوى شود.
|
|
شارکول فعال شده درمان انتخابى آلودگىزدائى GI مىباشد. هيپوتانسيون دائمى و براديکاردى ممکن است نياز به مانيتورينگ فشار شريان ريوي، پيس قلبي، پمپ بالونى داخل آئورتى مخالف نبض زدن، و باىپس کارديوپولمونرى داشته باشد. تاکىآريتمىهاى بطنى بهوسيله ليدوکائين و برتيليوم درمان مىشوند. بيکربنات سديم يا لاکتات سديم در مصرف بيش از حد داروهاى کلاس IA يا IC مفيد هستند. تورسادوپوآن بهوسيله سولفات منيزيم (۴ گرم يا ۴۰mL از محلول ۱۰% وريدى در مدت ۲۰-۱۰ دقيقه) يا پيس با تحريک بيش از حد (همراه با ايزوپروترنول يا پيسميکر) درمان مىشود.
|
|
|
داروهاى آنتىکولينرژيک داروهاى آنتىموسکارينيک،استيل کولين CNS و نورورسپتورهاى موکسارينى پستگانگليونيک پاراسمپاتيکى را مهار مىکنند و شامل آنتىهيستامينها (مسدودکنندههاى گيرنده H1، و داروهاى خوابآور روى پيشخوان)، آلکالوئيدهاى بلادونا (آتروپين، گليکوپيرولات، هماتروپين، يوسين، ايپاتروپيوم، اسکوپولامين)، داروهاى پارکينسون (تروتروپين، بيپريدين، ترىهگزىفنيديل)، داروهاى ميدرياتيک (سيکلوپنتولات، تروپيکاميد)، فنوتيازينها، شلکنندههاى عضلات اسکلتى (سيکلوبنزاپرين، اورفنادرين)، شلکنندههاى عضلات صاف (کلينيديوم، دىسيکلومين، ايزومتهپتان، اکسىبوتينين)، ضدٌ افسردگىهاى سهحلقهاي، و انواعى از گياهان (استرامونيوم، جيمسونويد) و قارچها مىباشند. تظاهرات ۱ ساعت تا ۳ روز پس از مصرف شروع مىشوند. آژيتاسيون، آتاکسي، گيجي، دليريوم، هالوسيناسيون و کورئوآتتوز منجر به لتارژي، دپرسيون تنفسى و کوما مىشوند.
|
|
درمان شامل آلودگىزدائى از GI بهوسيله شارکول فعالشده، مراقبتهاى حمايتي، و در موارد شديد مهارکننده استيلکولين استراز، فيزوستيگمين داده مىشود. mg ۱-۲ وريدى در مدت ۲ دقيقه داده مىشود و دوز مىتواند در صورت پاسخ ناکامل يا توکسيسيتهٔ راجعه تکرار شود. فيزوستيگمين در حضور نقصهاى هدايتى قلبى يا آريتمىهاى بطنى کنترانديکه است.
|
|
|
مسموميت با آرسنيک مىتواند از منابع طبيعى (آلودگى چاههاى آب عميق)، در اثر مواجهه شغلى (يک محصول جانبى گداختن طلا و استفاده در صنعت ميکروالکترونيک)، استفادههاى تجارتى از آرسنيک در نگهدارندههاى چوب، آفتکشها، علفکشها، قارچکشها، و رنگها، و يا از طريق غذاها و تنباکوى حاوى آفتکشهاى حاوى آرسنيک بهوجود آيد. مسموميت حاد موجب گاستروانتريت هموراژيک، از دست دادن مايع، هيپوتانسيون و بهدنبال آن کارديوميوپاتى تأخيري، دليريوم، کوما، و تشنج مىگردد. نکروز توبولار حاد و هموليز ايجاد مىشود. گاز آرسين موجب هموليز شديد مىگردد. مواجهه مزمن موجب تغييرات پوست و ناخن (هيپرکراتوز، هيپرپيگمانتاسيون، درماتيت اکسفولياتيو، و شياهراى سفيد ترانسورس در ناخنها)، پلىنوريت حسى و حرکتى که منجر به پاراليز مىشود، و التهاب مخاط تنفسى مىشود. مواجهه مزمن همراه با افزايش خطر سرطان پوست و احتمالاً کانسرهاى سيستميک و وازواسپاسم و نارسائى عروق محيطى خواهد بود.
|
|
درمان مصرف حاد شامل استفراغ القاء شده بهوسيله ايپکاک، لاواژ معده، شارکول فعال شده همراه با يک مسهل، تجويز تهاجمى مايعات وريدى و تصحيح الکتروليتها، و ديمرکاپرول عضلانى با دوز اوليه mg/kg ۳-۵ هر ۴ ساعت به مدت ۲ روز، هر ۶ ساعت در روز سوم، و هر ۷ ساعت به مدت ۷ روز مىباشد. اگر واکنشهاى سوء به ديمرکاپرول ايجاد شود سوکسيمر يک داروى جايگزين خواهد بود. در صورت نارسائى کليوي، دوزها بايد به دقت تنظيم شوند. به غير از اجتناب از مواجهه بيشتر، درمان اختصاصى براى توکسيسيته مزمن با آرسنيک فايده ثابت شدهاى نداشته است.
|
|
|
باربيتوراتها مصرف بيش از حد آنها موجب گيجي، لتارژي، کوما، هيپوتانسيون، هيپوترمي، ادم ريه، و مرگ مىگردد.
|
|
درمان شامل آلودگىزدائى از GI و تجويز مکرر شارکول براى باربيتوراتهاى طولانىاثر مىباشد. ترشح کليوى فنوباربيتال بهوسيله قليائى کردن ادرار تا ۸pH و بهوسيله ديورز سالين تشديد مىشود. هموپرفوزيون و همودياليز مىتواند در مسوميت شديد با باربيتوراتهاى کوتاهاثر و بلنداثر، استفاده شود.
|