جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

سینمای کودک و نوجوان در ایران (۲)


در سال ۱۳۶۷ به همت بنياد فارابي، گروهى از سينماهاى تهران بعنوان يک گروه مستقل با نام گروه سينماهاى کودک و نوجوان، فعاليت خود را آغاز کردند. نخستين فيلم پس از اين رويداد 'ماهي' ساختهٔ کامبوزيا پرتوى بود که عليرغم ارزش‌هايش موفق نشد. اما نمايش فيلم بعدى کامبوزيا پرتوى 'گلنار' که ساختارى فانتزى و موزيکال داشت ناگهان باعث رونق فروش در اين گروه شد.
طى سه سال نزديک به ده فيلم با همين حال و هوا ساخته و روانهٔ اکران شد که اغلب با استقبال کودکان و خانواده‌ها روبرو شد. 'شنگول و منگول' (پرويز صبري)، 'کاکلي' (فريال بهزاد)، 'پاتال و آرزوهاى کوچک' (مسعود کرامتي)، 'دزد عروسک‌ها' (محمدرضا هنرمند)، 'سفر جادويي' (ابوالحسن داودي)، 'مجموعهٔ بازگشت به آينده و شهر در دست بچه‌ها' (اسماعى براري)، 'درهٔ شاپرک‌ها' (فريال بهزاد)، 'مدرسهٔ پيرمردها' (على سجادى حسيني)، 'على و غول جنگل' (بيژن بيرنگ، مسعود رسام) و چند فيلم ديگر، مجموعه‌اى از آثار ويژهٔ کودکان و نوجوانان هستند که فيلم‌هاى مطلوبى براى بچه‌‌ها بودند و موفقيت خارق‌العاده‌اى را نصيب سازندگان و تهيه‌کنندگان کردند.
در اين دورهٔ سه سال فيلم‌هاى کودک و نوجوان، با فروش بالاى خود، بار مشکلات اقتصادى صنعت سينما را بر دوش داشتند. رونق اين فيلم‌ها تاحدى بود که هر کس قصد تأسيس دفتر فيلم‌سازى داشت کارش را با يک فيلم کودک و نوجوان آغاز مى‌کرد. بطور مثال، سازمان سينمايى سينا‌فيلم کار خود را با فيلم عروسکى / زندهٔ 'گربهٔ آوازه‌خوان' ساختهٔ کامبوزيا پرتوى آغاز کرد. اما اين فيلم کم‌کم به گونه‌اى سطحى‌نگرى دچار شدند و نتوانستند مورد توجه مديران جشنواره‌هاى بين‌المللى واقع شوند.
اين وضعيت و رکودى که پس از سه سال به سينماهاى اين گروه حاکم شد. موجب توقف کامل توليد اين نوع فيلم و رويکرد مجدد سينماگران به فيلم‌هاى 'کانوني' شد. 'نياز' يکى از بهترين و ارزشمندترين اين آثار پس از موفقيت در دومين جشنواره اصفهان، توانست موفقيت‌هاى چشمگيرى در محافل بين‌المللى بدست آورد. از همين سنخ دو فيلم 'شرم' و 'صبح روز بعد' از مجموعهٔ قصه‌هاى مجيد ساختهٔ کيومرث پوراحمد است که بر مبناى کتاب قصه‌هاى مجيد نوشتهٔ هوشنگ مرادى کرمانى ساخه شدند.
'خمره' (ابراهيم فروزش) نيز از آثار با ارزش اين دوره است که در سال ۱۳۶۹ ساخته شد و با شرکت در جشنواره‌هاى بين‌المللى طى دو سال رکوردار شد. همزمان فيلم 'باشو غريبهٔ کوچک' به همراه 'آب، باد، خاک' (امير نادري) مجوز نمايش گرفتند و پس از نمايش در جشنوارهٔ فجر، به رقابت با سينماى ديگر کشورها در خارج از ايران پرداختند.
'ايليا نقاش جوان' ساختهٔ ابوالحسن داودى از ديگر آثار غيرمتعارف سينماى کودک و نوجوان سال ۱۳۷۰ بود که در جشنواره اصفهان نظرهاى بسيارى را به خود جلب نمود. اما هرگز اجازهٔ نمايش عمومى يا حتى خروج از مرزها را بدست نياورد.
در سال ۱۳۶۷ 'گال' ساختهٔ ابوالفضل جليلى توجه بسيارى از ناظران را به فيلم‌سازى با نگرش نو جلب کرد. 'رقص خاک' ، 'دت يعنى دختر' ، 'يک داستان واقعي' و 'دان' آثارى بعدى اين فيلم‌ساز هستند. بجز 'گال' هيچيک از اين فيلم‌ها در ايران به نمايش عمومى در نيامده است.
جعفر پناهى براساس فيلم‌نامه‌اى از کيارستمى 'بادکنک سفيد' را ساخت که در جشنوارهٔ اصفهان به نمايش در آمد و مورد توجه قرار گرفت. اين فيلم در چهل و هشتمين جشنوارهٔ کن در سال ۱۹۹۵، جايزهٔ دوربين طلايى را از آن خود کرد.
حضور در دهها جشنوارهٔ معتبر جهانى و پخش از شبکه‌هاى تلويزيونى و نمايش عمومى در برخى کشورهاى اروپايى از جمله موفقيت‌هاى اين فيلم بوده 'آينه' دومين ساختهٔ اين فيلم‌ساز نيز 'پلنگ طلايي' جشنوارهٔ لوکارنو در ۱۹۹۷، 'لاله طلايي' جشنواره استامبول و جايزهٔ بهترين کارگردانى جشنوارهٔ سنگاپور و جايزه صدمين سال تولد آيزنشتاين در جشنوارهٔ ليتوانى ۱۹۹۸، را بدست آورد و نام او را به عنوان سينماگرى با نگرش انساني، در ذهن سينما دوستان جهانى حفظ کرد.
'بدوک' ساختهٔ مجيد مجيدى در سال ۱۳۷۰ در بخش پانوراماى جشنواره کن به نمايش در آمد و او را مطرح کرد. 'پدر' ساختهٔ دوم مجيدى بود که به بچه‌ها مى‌پرداخت و سومين ساختهٔ بلند وى 'بچه‌هاى آسمان' نيز فيلمى موفق بود که پس از موفقيت در مجامع بين‌المللى و دريافت چندين جايزه در سال ۱۳۷۷ از سوى کميته‌اى بعنوان نمايندهٔ سينماى ايران در جايزهٔ اسکار معرفى شد. محمدعلى طالبى کارگردان ديگرى است که با فيلم‌هاى 'چکمه' ، 'تيک‌تاک' و 'کيسه برنج' براساس داستان‌هايى از هوشنگ مرادى کرمانى توجه مجامع بين‌المللى را به خود جلب کرد.
'موشک کاغذي' نخستين ساختهٔ فرهاد مهران‌فر از جمله آخرين حلقه‌اى اين زنجير است. 'مسافر جنوب' (پرويز شهبازي)، 'شاخ گاو' (کيانوش عياري)، 'تعطيلات تابستاني' (سيروس حسن‌پور)، 'آهوى وحشي' ، 'عصيان' ، و 'کمين' (حميد خيرالدين) از جمله فيلم‌هاى کودک و نوجوان هستند که هر يک در زمينهٔ کار خود، بيانگر تجربه‌هايى ويژه مى‌باشند.
طى سال‌هاى ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۷ در کنار روند واقع‌گرايى در فيلم‌هاى کودک و نوجوان، و در عرصه فيلم‌هاى تخيلى و کودکانه نيز تلاش‌هايى صورت گرفت که برخى نيز ناموفق بودند. مثل 'حسنک' (مهستى بديعي) و افسانهٔ دو خواهر (کامبوزيا پرتوي)؛ برخى نيز به مدارج قابل توجهى دست يافتند. 'کلاه قرمزى و پسرخاله' نخستين ساختهٔ ايرج طهماسب که در سال ۱۳۷۵به نمايش درآمد و در اکران اول عنوان پرفروش‌ترين فيلم تاريخ سينماى ايران تا آن زمان را از آن خود کرد. 'الو الو من جوجوام' نخستين فيلم مستقل مرضيه برومند، سازندهٔ مجموعه‌هاى تلويزيونى براى کودک و نوجوان نيز با ساختار پرتحرک و جذاب خود توانست فيلمى مطلوب براى بچه‌ها قرار گيرد.
بهرحال فيلم‌هاى کودک و نوجوان همچنان ساخته مى‌شوند، اما فقدان سياست‌گذارى مؤثر و مديريت روشن نتوانسته است اين شاخه از توليدات سينماى ايران را از زير شاخ و برگ‌هاى سينماى عالم خارج کند. هرچند تلاش‌هايى صورت گرفته است.
کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوانان طى دو دههٔ گذشته، اصلى‌ترين و جدى‌ترين توليدکنندهٔ انواع فيلم‌هاى کودک و نوجوان بوده است. بويژه در زمينهٔ فيلم‌هاى انيميشن و عروسکي، کارنامهٔ پربار و قابل تأملى دارد. عبدالله على‌مراد با ساخت فيلم‌هاى کوتاه و بلند، از اصلى‌ترين سينماگران کانون است. وى پس از تجربه‌هاى متعدد در زمينهٔ فيلم‌هاى کوتاه عروسکي، در سال ۱۳۷۵ با ساخت فيلم بلند 'قصه‌هاى بازار' که دربرگيرندهٔ دو داستان از ادبيات کهن و يک فصل ميانى است، نام خود را در فهرست سينماگران جدى و حرفه‌اى کودک و نوجوان حک کرد.
وجيه‌الله فرامقدم با فيلم 'لى‌لى لى‌لى حوضک' ، احمد عربانى با 'تبر' ، محمدرضا عابدي، محمد مقدم و فرخندهٔ ترابى و يکى دو فيلم‌ساز ديگر کوشيدند تا با ساختن فيلم‌هاى کوتاه انيميشن اين شاخه از فيلم‌سازى را در کانون زنده نگه دارند.
در زمينهٔ فيلم‌هاى بلند سينمايى نيز کانون در دههٔ دو فيلم 'آخرين آبادي' و 'بچه‌هاى آسمان' به کارگردانى مجيد مجيدى و 'قلّهٔ دنيا' به کارگردانى عزيزالله حميدنژاد را دارد که هر يک داراى ارزش‌هاى فرهنگى هستند.
'مرد کوچک' (ابراهيم فروزش) فيلم بلند سينمايى است که در سال ۱۳۷۷ در کانون تهيه شد.
از ديگر فيلم‌هاى کودک و نوجوان مى‌توان 'رنگ خدا' (مجيد مجيدي، ۱۳۷۷)، 'باران' (مجيد مجيدي، ۱۳۷۹)، 'کلاه قرمزى و سروناز' (ايرج تهماسب، ۱۳۸۰) و ... را نام برد.


همچنین مشاهده کنید