پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

محیط‌های شهری و صنعت توریسم


محيط‌هاى شهرى از دو نقطه‌نظر در صنعت توريسم اهميت دارند. کانون‌هاى شهرى به لحاظ تمرکز جمعيت در آنها و فشارها و خستگى‌هاى ناشى از کار و تلاش و فعاليت‌ به‌عنوان مبداء مسافرت‌هاى توريستى محسوب مى‌شوند. از سوى ديگر به‌علت وجود امکانات معيشتى و رفاهي، فعاليت‌هاى اقتصادي، بازرگاني، صنعتي، فرهنگي، سياسي، بهداشتي، ارتباطي، فراغتى و داشتن جاذبه‌هاى تاريخى و توريستي، به‌عنوان مقصد مسافرت‌هاى جهانگردى نيز به‌شمار مى‌آيند.
شهرها به هر اندازه‌اى که باشند از نظر گذران اوقات فراغت از کار، جمعيت را از خود مى‌رانند. به‌استثناء تعداد معدودى از شهرها که برحسب مکان جغرافيائى با دريا، جنگل و مناظر طبيعى ديگر پيوند خورده‌اند و مى‌توانند براى تفريح و استراحت جامعهٔ شهرى فضاى باز و آزادى را عرضه کنند، بقيهٔ شهرهاى جهان فضاى سبز خود را به منظور ساخت ميدان‌هاى بزرگ و ساختمان‌هاى شهرى و توقف وسايل نقليه و ساير نيازهاى جامعهٔ شهرى به‌ويژه شهرهاى صنعتى از بين برده‌اند و به‌جاى آن شهرى را از سنگ و آجر و سيمان و آسفالت که جز چند درختى در آن غرس نشده است جايگزين کرده‌اند. ممکن است شهرهاى مورد بحث از لحاظ ذخاير فرهنگى غنى باشند و جمعيتى را که با ولع خاصى براى ساخت شهر آمده‌اند در خود بپذيرند. ولى بايد قبول کرد، بهره‌بردارى از اين ثروت‌ها هميشه آگاهانه نبوده چرا که موزه‌هاى شهر به همان اندازه که توريست‌هاى خارجى را جذب مى‌کنند، نمى‌توانند براى ساکنان خود شهر مدام جالب باشند، بنابراين، صدا، بوهاى نامطبوع، آلودگى هوا و يکنواخت بودن زندگى در محدودهٔ ساختمان‌هاى شهري، در محل کار و يا در قهوه‌خانه‌ها و رستوران‌هائى که جمعيت را براى زمان محدود جلب مى‌نمايند. از عواملى هستند که شهرنشينان را براى ساعات و روزها و يا به مدت چند هفته از شهر و محيط شهرى فرار مى‌دهد.
شکى نيست که همگام با توسعهٔ شهرنشيني، جهانگردى تعميم يافته است و جمعيت شهرها فرصت يافته‌اند در روزهاى تعطيل با اتومبيل‌ها و موتورسيکلت‌ها به‌طور گروهى روى جاده‌هاى پوشيده از دود و گاز در ميان هياهوى کاروان موتوريزه، چند ساعتى در حرکت باشند و ظاهراً خود را از قيد و بندهاى زندگى شهرى برهانند. بديهى است اگر امروزه طرح عمران نواحى شهرى در جهت حفظ محيط‌هاى طبيعى (از جنگل گرفته تا کنارهٔ رودخانه‌ها، آنجائى که جمعيت انبوه شهرى مى‌تواند در روزهاى تعطيل هفته پراکنده شده و استراحت کند) پياده مى‌شد، جمعيت خود را به شکلى که شرايط زندگى او در محيط نابسامان شهرى ترسيم گرديد، در جريان جابه‌جائى قرار نمى‌داد.
مسافرت‌هاى هفتگى خالى از خطر در جاده‌ها، ساخت بزرگراه‌هائى را متناسب با تعداد جابه‌جاشوندگان ايجاب مى‌کند، به‌علاوه راه‌آهن نيز مجبور است تکنيک و کليهٔ امکانات خود را نه تنها در تعطيلات هفته، بلکه در تعطيلات تابستانى نيز در اختيار جهانگردان داخلى و خارجى قرار بدهد. گرچه اين جابه‌جاشدن‌هاى گروهى و در زمان‌هاى معينى انجام مى‌شود و شهرنشينان در ايام استفاده از اوقات فراغت خود نيز مجبور مى‌شوند‌‌ ‌،گروهى زندگى کنند. شکى نيست که در اجراء چنين طرحى با توسعهٔ اقتصادى و اجتماعى و در عين حال رشد نامساوى دولت‌ها و با کيفيت سازمان زندگى اجتماعى جوامع در رابطه است و با اينکه فرار و گريز از محيط‌هاى نامطبوع شهرى از حقوق اختصاصى همهٔ طبقات اجتماعى است که با سطوح زندگى بالا، متوسط و يا پائين زندگى مى‌کنند، ولى عملاً استفاده از اوقات فراغت از کار در شهرها مختص آن طبقهٔ اجتماعى است که از رفاه ويژه‌اى بهره‌مند هستند. اين مسئله نه تنها در مناطق کم رشد آفريقا و آمريکاى لاتين، و آنجا که شکاف عظيم طبقاتى وجود دارد، ديده مى‌شود، بلکه شهرهاى اسپانيا و ايتاليا و بعضى از کشورهاى اروپائى که با سطح زندگى متوسط زندگى مى‌کنند، نمى‌توانند در روزهاى تعطيلى هفته جز تعداد ناچيزى از جمعيت را که در شرايط اقتصادى برتر قرار گرفته‌اند، در جريان گريز و فرار از مناطق شهرى قرار بدهند. (فريد، يداله، سير انديشه در قلمرو جغرافياى انساني، پيشين، ص ۲۷۵)
شهرسازان شوروى و جمهورى‌هاى تازه استقلال يافته در جهت رفع نيازهاى مورد بحث در طرح توسعه و عمران هر شهرى پارک وسيع فرهنگى و استراحتگاهى پيش‌بينى کرده‌اند که در آنجا سالن‌هاى تئاتر تابستانى و نمايش کنسرت و تفريحات سالم، براى سنين مختلف و متناوب با سليقه‌هاى گوناگون در نظر گرفته شده است. علاوه بر پارک داخلى شهر، در پيرامون شهرها، ميدان‌هاى وسيع، فضاى گسترده‌اى از آب و جنگل‌هاى مصنوعى اين قبيل نيازهاى جمعيت شهرى را برطرف مى‌سازد که براى نوع اول پارک بزرگ گئورکى (George) در مسکو و براى نوع دوم در لنينگراد پارک کيروو (Kirov) در راستاى رودخانهٔ نوا از نمونه‌هاى مشخص آن است.
در بعضى شهرها هنوز زمين‌هاى آزادى وجود دارند که نشانهٔ ادامهٔ حيات بعضى موهبت‌هاى گذشته هستند. اين ادامهٔ حيات در شرايط کنونى معجزه‌آسا مى‌نمايد. پارک‌هائى که قصرهاى شاهزادگان را احاطه کرده‌اند، باغ خانه‌هاى طبقهٔ اشراف و ثروتمندان، مسيرهاى پُردرخت و سايه‌دار که در محل حصارهاى قديم شهرها به‌وجود آمده‌اند بخشى از اين فضاهاى آزاد به‌شمار مى‌روند. در دو قرن اخير به اين ذخاير که به ريه‌هاى اصيل شهر مى‌مانند با بى‌رحمى و حرص بسيار حمله شده و به‌جاى فضاى سبز، ساختمان‌هاى جديد شهر را پوشانده‌اند و به‌جاى درختان ديوارهائى از آجر به چشم مى‌خورند.
در شهرهاى مدرن، موقعيت بعضى از سطوح آزاد و نسبتاً بزرگ که مى‌توانند مورد استفاده قرار گيرند نامناسب است. اين فضاها در هالهٔ شهر قرار مى‌گيرند و يا در قلب محله‌هاى اشرافى واقع مى‌شوند، در مورد اول اين فضاها به‌دليل دورى از خانه‌هاى مسکونى مردم نه تنها ‌ هنگام تعطيلات مورد استفادهٔ شهرنشينان قرار مى‌گيرند، در حالى‌که زندگى روزمرهٔ آنها عارى از هرگونه تأثيرپذيرى از اين فضاهاى سبز بوده و به‌صورت غم‌انگيزى ادامه پيدا مى‌کند. در مورد دوم عملاً دسترسى به اين فضاها براى عموم مردم ممنوع است و کارکرد آنها فقط به زيبا کردن محلات مسکونى محدود مى‌شود و در بهبود بخشيدن به بهداشت عمومى هيچ‌گونه کمکى نخواهد کرد.
از اين رو براى رهائى شهرنشينان از مشکلات زندگى شهرى لازم است مقررات و ضوابطى مشخص براى مردم تدوين شود به‌طورى‌که نه تنها سلامتى جسمى آنان تأمين گردد بلکه سلامتى روحى آنها نيز که لذت زندگى از آن سرچشمه مى‌گيرد، حفظ شود، از ساعات کار که اغلب هم براى عضلات و هم براى اعصاب خسته‌کننده هستند کاسته شود و در طول روزها به‌صورتى متناوب با ساعات فراغت تنظيم گردند بنابراين نگهدارى يا به‌وجود آوردن فضاهاى سبز آزاد و ديگر تأسيسات فراغتى و رفاهى در محيط‌هاى شهرى يک احتياج به‌شمار مى‌رود (لوکوربوزيه، منشور آتن، چهارمين کنگرهٔ بين‌المللى معمارى مدرن، آتن، ۱۹۳۳، ترجمهٔ محمد منصور فلامکي، دانشگاه تهران، ۱۳۵۵، ص ۳۴) و مسئله‌اى است وابسته به سلامت عمومى نوع بشر و دست‌اندرکاران برنامه‌ريزى شهرى و شهردارى‌ها وظيفه دارند حداکثر توجه را به آن مبذول دارند، برقرارى رابطه‌اى صحيح بين سطوح ساخته شده و فضاهاى سبز و اماکن فراغتى و استراحتگاهى تنها راهى است که مى‌تواند به سکونت و زندگى در شهرها آرامش بخشد.
نکاتى که به آن اشاره شد از اهمّ مشکلات و مسائلى است که شهرنشينان امروز با آن مواجه هستند و براى رهائى از آن انجام يک مسافرت چه در درون مرزهاى کشور خود و يا در خارج از کشور خود هرچند کوتاه مدت ضرورى و لازم است و به همين علت است که شهرها به‌عنوان مبداء مسافرت‌هاى توريستى به‌شمار مى‌آيند. با وجود اين نبايد تصور کرد که زندگى در شهرها غير قابل تحمل و فاقد هرگونه مزيت است. به‌هر صورت در شهرها عواملى وجود دارند که شهرنشينان را به زندگى اميدوار نموده، و فعاليت را در آن رونق بخشيده است. دارا بودن جاذبه‌هاى توريستى و امکانات رفاهي، خدمات و وجود مراکز خريد و تفريح و ورزشى و بناهاى تاريخى به‌ويژه در شهرهاى قديمى و ديگر جاذبه‌ها موجب شده‌اند که شهرها هميشه به‌عنوان مقصد جهانگردان به‌شمار آيند.
شهرهاى توريست‌پذير معمولاً شکل خاصى از خدمات جهانگردى را ارائه مى‌دهند. اين امر در ارتباط با نقشى است که اين‌گونه شهرها به‌عهده دارند. براى آگاهى بيشتر در اين زمينه انواع شهرهاى توريستى و نقشى که برعهده دارند مورد بررسى قرار مى‌گيرند.


همچنین مشاهده کنید