|
|
|
در مرحله تمدن انسان به خط و خواندن و نوشن دست مىيابد که عمدهترين ابزار جهت انتقال ميراث فرهنگى او به نسلهاى آينده است. به اين ترتيب بر دانش و آگاهى انسان، روزبهروز افزوده گرديده و شيوه زندگى او دگرگون شده است.
|
|
بهنظر مورگان اين مرحله تا عصر تا حاضر ادامه داشته و به دوره قديم و جديد تقسيم مىشود، که هر يک ويژگىهاى خود را دارند.
|
|
نظريه مورگان آنچنانکه آمد، مورد مخالفت يا موافقت گروههاى مختلفى قرار گرفت؛ ولى روىهم رفته امروز، مکتب تکامل فرهنگى که او پايهگذارى کرده بهعنوان مهمترين مکتب انسانشناسى به حيات خود ادامه مىدهد.
|
|
مورگان سير تکامل فرهنگى را در خانواده و مذهب مورد توجه قرار داده و تقسيمات سهگانه ازدواج گروهي، نظام چند همسرى و تکهمسرى را در سير تکامل خانواده و آنميزم (Anemlsme)، يا اعتقاد بهوجود روح در همه موجودات، و همچنين مذهب شرک و مذهب توحيد را در سير تکامل اعتقادات انسانى ارائه کرده است. چايلد، لسلى وايت و استوارد از پيروان امروزين او به شمار مىروند.
|
|
نظريات مورگان در کارل مارکس و فريدريش انگلس تأثير داشته است و آنها در تئورى ماترياليستى تاريخى خود به طبقهبندى مراحل تکامل جامعه انسان براساس پنج مرحله زير اقدام کردهاند:
|
|
کمون ابتدائي، دوره شباني، عصر فئوداليته، دوره سرمايهدارى و سرانجام عصر سوسياليزم. همچنين انگلس در تهيه رسالهٔ خود به نام 'مبداء خانواده' به کتاب مورگان استناد جسته است.
|
|
بهطور کلى حاصل نظريات تکامليون به شرح زير خلاصه مىشود:
|
|
۱. آثار اجتماعى و فرهنگى گذشتگان نشان مىدهد که جوامع مختلف در خط سير تکامل فرهنگى خود تا دستيابى به مرحله تمدن مراحلى را پشت سر گذاشتهاند که هر مرحله جديد مکمل مرحله قبلى بوده است.
|
|
۲. اصل وحدت روانى، و آن عبارت است از آنکه در تمدن و فرهنگ جوامع مختلف از آغاز تا امروز وجوه تشابهى که زنجيروار به يکديگر متصل و پيوسته مىباشند و در مسيرى خطى و مستقيم راه تحول خود را پيمودهاند وجود دارد. اين تشابه و وحدت در نتيجه مقايسه خصوصيات فرهنگى جوامع در مراحل مختلف سير تکاملى آنها تشخيص داده مىشود.
|
|
|
|
|
اگرچه اطلاعات دقيقى از اين دوره در دست نيست اما آغاز اين را دوره نوزادى بشر، يعنى نخستين مراحل پيدايش انسان در روى کره زمين دانسته و پايان آن را با پيدايش آتش و ماهيگيرى همزمان مىداند. گفته مىشود که استفاده از الفاظ به اين دوره مربوط مىگردد. تغذيه انسان در اين دوره از غذاهاى گياهى و نباتى بوده است.
|
|
|
سرآغاز آن ماهيگيرى و استفاده از آتش است و با اختراع تير و کمان پايان مىپذيرد.
|
|
|
پايان مرحله توحش ميانه آغاز توحش جديد است و با اختراع تير و کمان شروع و با سفالگرى يا کوزهگرى پايان مىپذيرد.
|
|
به اين ترتيب سرآغاز مرحله توحش پيدايش انسان بر روى زمين و پايان آن اختراع سفال است.
|
|
|
در اين مرحله انسان به يارى هوش و استعداد خود بر طبيعت نفوذ بيشترى يافته و زمين را منبع اصلى و اساسى تأمين غذاى خود مىشناسد. به سخن ديگر بهرهبردارى از زمين از مختصات کلى مرحله بربريت است.
|
|
|
آغاز آن کشف هنر سفالگرى است که عصر جديدى را در تکامل فرهنگى انسان آغاز مىکند. در اين عصر کميابى يا فراوانى منابع غذائى در طبيعت پويش متفاوتى را در تکامل فرهنگى جوامع بشرى در نقاط مختلف بهوجود آورده است و ملاک تشخيص اين دوره از دوره بربريت ميانه مىباشد. مثلاً در نيمکره شرقى اهلى کردن حيوانات و در نيمکره غربى کشت و آبيارى ذرت همراه با استفاده از سنگ و خشت براى خانهسازى ملاکهاى تشخيص اين دوره از دوره بعد از آن مىباشد.
|
|
|
اين دوره در نيمکره تشخيص اين دوره در نيمکره شرقى با اهلى کردن حيوانات آغاز شده که با استفاده و اختراع شيوهٔ گداختن سنگ آهن پايان مىپذيرد. بهزعم مورگان نمونههائى از اين جوامع امروزه در دهکدههاى بومى ايالات متحده، مکزيک و آمريکاى مرکزى وجود دارند.
|
|
|
ساختن ابزار و وسايل آهنى سرآغاز اين دوره است که با اختراع الفباء و خط پايان مىپذيرد.
|