|
|
سرزمين يزد، صاحب يکى از شکوهمندترين و درخشانترين ميراثهاى فرهنگ و تمدن کهن ادوار مختلف تاريخى ايران است. تاريخ سکونت انسان در اين خطه، از هزارهٔ سوم پيش از ميلاد فراتر رفته است، به طورى که در عهد پيشداديان، طايفههاى در حال کوچ از بلخ به پارس، اين سرزمين را يزدان ناميدند و از آن زمان به بعد، يزد محل عبادت شد. از مهمترين مراکز اسکان اوليه در اين سرزمين، به مهرپادين (مهريز)، فهرشان، پهره (فهرج)، خورميش، ارد (اردکان)، شواز، قلاع موبدان (ميبد)، طرنج، عقدا و اشکدز مىتوان اشاره کرد. شهر يزد به عنوان محلى پاک و مقدس در رأس همهٔ اين آبادىها قرار داشته است.
|
|
يزد به معناى پاک و مقدس و يزدگرد به معنى داده خدايى است. شهر يزد نيز به مفهوم شهر خدا و سرزمين مقدس است. در دورهٔ اسلامى، شهر يزد را دارالعباده مىناميدند. اهميت دينى شهر يزد تا پيش از اسلام به حدى بود که از اطراف و اکناف به ويژه در ايام بهار براى عبادت به اين مکان سفر مىکردند.
|
|
يزد نگين کوير است و اولين بار نام آن در کنار اسم «چيترتخمه» يکى از همرزمان داريوش آورده شد. مورخان يونانى، شهر کهن و باستانى يزد را «ايساتيس» مىخواندند. بعدها بر ويرانههاى «ايساتيس»، «کثه» بهوجود آمد. اين شهر، هستهٔ اوليهٔ شهر کنونى و مرکز حکومتى و اقتصادى در قرون اسلامى بوده است. جغرافىدانان بعد از اسلام، نام يزد را همراه نام «کثه» ذکر کردهاند.
|
|
ابتدا ولايت يزد جزو «کورهٔ اصطخر» (استخر) مربوط به ايالت پارس بوده و بزرگترين ناحيهٔ اين کوره به حساب مىآمده است.
|
|
شهر باستانى يزد در کنار آبراه سگزه و منتهىاليه مسير آب تفت در تقاطع راههاى باستانى رى - کرمان و پارس - خراسان قرار داشته است. اين ناحيه همواره در دورهٔ هخامنشيان از راههاى معتبر، مؤسسههاى راهدارى، مراکز پستى و چاپارى برخوردار بوده است. راهدارى در يزد قديم چنان اهميتى داشت که خاندان آلمظفر از منصب راهدارى ناحيهٔ ميبد به پادشاهى رسيدند.
|
|
تحولات تاريخى ناحيهٔ يزد را مىتوان در چند دوره مشخص کرد:
|
|
|
از تحولات تاريخى منطقهٔ يزد در دورهٔ پيش از اسلام اطلاعاتى دقيق در دست نيست، ولى مىتوان به کشتار پيروان کيش مهرپرستى توسط اردشير بابکان و به قدرت رسيدن مزدکيان در اواخر دورهٔ ساسانيان که از مهمترين حوادث تاريخى اين منطقه است، اشاره کرد.
|
|
در عصر هخامنشيان و ساسانيان، براى جلوگيرى از هجوم اقوام چادرنشين به يزد، ناگزير اقدام به احداث دژها، راهدار خانهها و چاپار خانههاى متعدد نمودند که علاوه بر عملکرد نظامى و تجارى از آنها به عنوان رباط و بارانداز کاروانها نيز استفاده مىشد. در اين دوره زراعت، دامدارى، نساجى و صنايع دستى در يزد رواج داشت و بازارهايى مناسب براى مبادلهٔ کالا نيز به وجود آمده بود که از مهمترين آنها مىتوان به مراکز خرانق، ندوشن و عقدا اشاره کرد.
|
|
از معروفترين دژهاى اين دورهٔ يزد مىتوان به ساغند، تورانپشت، اشکدز، بهاباد، انارک و اردان، اشاره کرد. همچنين دژهاى شهرهاى ميبد، فهرج، ابرقو، انار، هرات و مروست را نيز مىتوان نام برد.
|
|
شهر «ايساتيس» که بناى آن را به اسکندر نسبت مىدهند در زمان هخامنشيان نيز وجود داشته است؛ ولى اسکندر به نام «کثه» تغيير داد که در زبان يونانى به معنى زندان است و اين جا محل نگهدارى و اسارتگاه اسيران جنگى شد. شهر «کثه» در زمان ساسانيان هم آباد و پابرجا بوده است. شهر يزد در اين دوره داراى سه قسمت کهنه دژ، شارستان، بيرون شهر (ربض) بوده است.
|
|
|
يزد در زمان عثمان به دست پسرش سعيد فتح شد و دو قبيله از اعراب فاتح در آن اسکان يافتند. تا پايان دورهٔ امويان، شهر يزد به دست اعراب اداره مىشد. اعراب انواع ماليات و خراجى را که از مردم مىگرفتند به مرکز خلافت مىفرستادند. در زمان عباسيان، محمد زمجى از طرف ابومسلم، عهدهدار حکومت يزد شد و در روزگار آلبويه تا زمان عضدالدوله، يزد تابع حکومت ايالت پارس بود.
|
|
از قرن دوم تا چهارم هجرى، همزمان با احياى دولتهاى ايرانى که باعث شد امنيت و آرامشى نسبى در سرزمين ايران ايجاد شود، نيروهاى توليدى منطقهٔ يزد از رشد و اعتلايى مناسب برخوردار شدند و احداث و حفر قنات و نهر آبيارى که منجر به توسعهٔ اراضى کشاورزى و باغها شد، رواج يافت.
|
|
از يزدِ زمان صفاريان، سامانيان و غزنويان اطلاعات تاريخى اندکى باقى مانده است. اما در قرنهاى چهارم و پنجم، شهر يزد به تدريج آباد و بزرگ شد و قلمرو اصلى شهر از حدود شارستان به ربضها گسترش يافت و نام شهر «کثه» به تمامى ولايات يزد اطلاق شد.
|
|
دوران طلايى و شکوفايى يزد در زمان آلبويه و اتابکان بود. در اين دوره مسجدها، مدارس، کتابخانهها و يک حصار جديد با چهار دروازه بر گرد شارستان يزد احداث شد. بناى مدرسهٔ دو منار و آرامگاه علاءالدين کالنجار از بناهاى مهم اين زمان هستند که اولى به نام زندان اسکندر و دومى به نام دوازده امام مشهور است. روستاى گرد فرامرز نيز از جمله روستاهايى است که در اين دوره آباد شد.
|
|
اتابکان در سالهاى ۵۳۶ تا ۷۱۸ هجرى با وجود نابسامانى و هجوم طوايف بيگانه به کرمان، اصفهان و فارس، به آرامى حکومت کردند. در اين دوره، يزد در مسير جنوبى جادهٔ ابريشم قرار داشت و منسوجات مختلفى که مواد اوليهٔ آنها از نقاطى مانند استرآباد، گيلان و مرو مىآمد توليد مىشد. دورى از سرحدات، استقرار حکومت آلبويه در اصفهان و فارس، رونق مبادلات بازرگانى و قرار گرفتن يزد بر سر راههاى تجارى و کاروانرو نواحى مرکزى و جنوبى ايران، موجبات رشد و تکامل شهرنشينى اين منطقه را در اين دوره فراهم آورد. در زمان حملهٔ مغول که با آن، عصر سياهى و شدايد ايرانىها آغاز شد، نواحى يزد نيز تحت تأثيرات منفى آن قرار گرفت. در پايان قرن هفتم بر اثر سياستهاى مالياتى ايلخانان مغول، کشاورزى منطقه رو به رکود گذاشت و شهرها نيز از بازارهاى اطراف محروم شدند، ولى يزد به علت موقعيت خاص ارتباطى از نظر بازرگانى همچنان رونق داشت.
|
|
آلمظفر يکى از قدرتمندترين خاندانهاى ناحيهٔ يزد بودند. در زمان آنها، محلههايى جديد در داخل شهر يزد احداث و هفت دروازه نيز گرد شهر ساخته شد. تعمير قلعه ميبد، احداث يک بارو و حفر يک خندق نيز براى آن از اقدامات آنان بود. به اين ترتيب، آلمظفر به بسط قدرت خود اهتمام ورزيدند و بعد از سرکوبى نکودريان و اعراب فولادى، ايج و فارس را از دست شبانکارگان و آلاينجو به در آوردند. آنها حتى بر کرمان و عراق نيز دست يافتند. آل مظفر آثار زيادى از خود بر جاى گذاشتند که مهمترين آنها مسجد جامع فعلى يزد، خانقاه سيد رکنالدين، ميدان وقتالساعه، رصدخانه، مدرسهٔ مظفريه، منار مسجد مهرپادين و منار مسجد جامع ندوشن هستند. همچنين نزديک به ۱۳ پارچه آبادى در حومهٔ يزد احداث کردند و به مرمت قناتها و آبادىهاى ويران شده همت گماشتند. شاه يحيى از مشهورترين امراى آلمظفر، بر آبادى و رونق يزد و ميبد بسيار افزود. وى حدود ۳۰ سال (۷۶۰ تا ۷۹۵ هجري) در قدرت بود.
|
|
آرامش اجتماعى، رونق تجارت، رشد نيروهاى توليدى روستاها و شهرها از ويژگىهاى اين دوران است. يزد در اين دوران از مراکز مهم علمى و از کانونهاى عمدهٔ فرهنگى و هنرى ايران به شمار مىرفت، و هنرهاى معمارى، کاشيکارى و نساجى آن در نهايت اوج و شکوفايى بود. هر يک از وزراء و بزرگان اين خاندان نيز بناها و تأسيساتى در يزد برپا کردند.
|
|
در سال ۷۹۵ هجرى، اميرتيمور تمام افراد آلمظفر را از کوچک و بزرگ به قتل رساند و به فرمان وى، قلعهٔ ميبد به کلى ويران شد.
|
|
- دوران تيمورى:
|
دوران تيمورى (۹۱۱-۷۷۱ هجري) دورهٔ اختلال و پريشانى در جنوب ايران بود، به طورى که اصفهان و شيراز صدمهٔ زياد ديدند و يزد نيز از اين نابسامانى رنج فراوان برد. قيام اميرمحمد پسر ابوسعيد طبسى عليه تيموريان (۷۹۸ هجري) منجر به محاصرهٔ چهارماههٔ يزد از سوى تيموريان شد و اوضاع شهر يزد کاملاً به هم ريخت و نابسامانى و پريشانى و قحطى همه جا را فرا گرفت، به طورى که مردم از سر اجبار و ناچارى هر نوع حيوانى را ذبح مىکردند و مىخوردند. نزديک به سى هزار نفر بر اثر گرسنگى از بين رفتند. در روزگار شاهرخ تيمورى، خرابىها ترميم شد و در حدود هزار واحد مسکونى، تجارى، مدرسه، حمام و کاروانسرا تعمير شدند. تيموريان، دور شهر بارو و خندق و دروازههاى جديد ايجاد کردند. امير جلالالدين چخماق در کنار دروازهٔ مهريجرد در محلهٔ ذهوک مجموعهاى شامل مسجد، خانقاه، کاروانسرا، حمام و آبانبار، قنادخانه و بازار بنا کرد که قسمتى از آن هنوز در ميدان مرکزى شهر پابرجا است. مسجد ميرچخماق به نام مسجد جمعهٔ يزد که در مقابل مسجد جامع آلکاکويه و آلمظفر در کنار ميدان امير چخماق قرار دارد، يکى از مظاهر شکوهمند معمارى و از ديدنىهاى ارزشمند يزد است.
|
|
شاهرخ تيمورى به ايجاد محيطى مناسب براى رونق تجارت و صنعت و رشد نيروهاى توليدى و امنيت راهها تأکيد داشت. درآمد اميران تيمورى نيز بيشتر از همان بازارها و کاروانسراها تأمين مىشد و کارکرد عمدهٔ شهر، توليد منسوجات و تجارت بود.
|
|
ناحيهٔ يزد از سال ۹۰۴ تا ۹۱۰ هجرى دچار نابسامانى و اغتشاش شد. در زمان صفويه، يزد به عنوان يک مرکز تجارى و توليدى داراى اهميتى خاص شد و در زمينه مبادلات بازرگانى رشد کرد. در اين دوره راه پايتخت (قزوين) از طريق سمنان و جندق به اردکان و يزد مىپيوست و کالاهاى مناطق شمالى و جنوبى کشور از اين طريق مبادله مىشد. همچنين راه شاهى اصفهان به يزد و کرمان بعد از پايتخت شدن اصفهان، ساخته شد و رباطهايى زيبا و بزرگ چون رباط ميان راه عقدا و سرو تعمير شد و رباط زيباى قلعهٔ خرگوش در کنار بيابان گاوخونى ساخته شد. يک راه تجارى ديگر در اين دوره راه کاروان روى قديمى يزد به کاشان بود که از طريق عقدا به نائين، اردستان، زواره، ابوزيدآباد و کاشان مىگذشت و بسيار پر رفت و آمد بود.
|
|
در زمان شاهعباس، براى ايجاد امکانات رفاهى و تأمين امنيت کاروانهاى راه يزد به انار، رباطهاى «زينالدين» و «شمس» احداث شدند و رباط کرمانشاه نيز تعمير شد. به اين ترتيب، يزد در زمان شاهاسماعيل تا دوره سلطان محمد خدابنده، يکى از ولايات خاننشين ايران به شمار مىرفت.
|
|
شاه تهماسب در فرمانى به سال ۹۶۹ هجرى که هنوز بر دالان مسجد جامع يزد نصب است، نسبت به ماليات دريافتى عصر تيمورى و آققويونلوها از کالاهاى تجارى و غيرتجارى، تخفيفى قائل شد.
|
|
با اقدامات شاهعباس، ناحيهٔ يزد دوباره رونق گرفت و آباد شد. مخصوصاً صنايع نساجى آن نيز رشد کرد. در اين زمان، پارچههاى عالى، قاليچههاى يزدى و بازارهاى با رونق و پر جنب و جوش آن، نظر مسافران خارجى را نيز جلب مىکرد. علاوه بر اين، ناحيهٔ يزد در اين زمان، يکى از مراکز توليد انگور و بادام در ايران به شمار مىرفت.
|
|
- دوران صفويه:
|
در زمان صفويه شهرها و آبادىهاى يزد مانند دوران قبل به کار صنايع دستى، توليد منسوجات، پرورش کرم ابريشم، زراعت غله، پنبه و توليد انواع ميوهٔ سردرختى مشهور بود. در اين عصر، يزد از نظر معمارى، به ويژه هنر کاشيکارى، مانند عصر تيموريان و آلمظفر و اتابکان سرآمد بود و معماران و هنرمندان نامى آن به خلق آثار هنرى مهمى پرداختند.
|
|
از مهمترين آثار تاريخى دوران صفويه مىتوان به مدرسهٔ شفيعيه در محلهٔ سرديک کنار ميدان خزانه، حمام، آبانبار، ضرابخانه و رباط خوش طرح و زيباى زينالدين اشاره کرد که تمامى آنها از آثار باارزش هنرمندان آن زمان يزد به ويژه استاد محمد بن محمد هستند.
|
|
در جريان هجوم افاغنه، صنعت و تجارت يزد لطمات فراوان ديد.
|
|
محمد تقى خان و فرزندانش در يزد مجموعهاى از بازارها، کاروانسراها و عمارتها را بنا نهادند که مهمترين آنها، باغ دولتآباد و عمارت جنتآباد با بادگير بلند و زيباى آن است. ميدان و بازارخان يزد نيز از ديگر کارها و آثار اين خانواده هستند. در اين زمان، شهر يزد گسترش يافت و در خارج از حصار شهر نيز شهرى ديگر بنا شد و بسيارى از بازرگانان که به هند رفته بودند با برقرارى امنيت و آرامش به زادگاه بازگشتند.
|
|
- دوران قاجار:
|
در دوران قاجار، تجارت ابريشم مورد تشويق قرار گرفت، به طورى که در اوايل حکومت آغامحمدخان در حدود ۱۸۰۰ کارگاه و ۶۰ هزار کارگر ابريشمباف در يزد وجود داشت. انتقال آرام حکومت از زنديه به قاجاريه باعث شد اين خطه، از آسيبهاى جنگهاى داخلى در امان بماند. در اين زمان شهر يزد به شهر امانتداران معروف شده بود، زيرا اموال بازرگانان به شدت حفاظت مىشد و درستى و امانتدارى ساکنان اين ناحيه، سلامت انواع کالاهاى بازرگانى را تضمين مىکرد.
|
|
اوضاع ايران و ناحيهٔ يزد از زمان سلطنت فتحعلىشاه (۱۲۵۰-۱۲۱۲ هـ.ق) دستخوش نابسامانى و عرصهٔ رقابت و چپاول اولاد و نوادگان و شاهزادگان قاجاريه شد. در پايان سلطنت ناصرالدين شاه قاجار، يزد جزو حوزهٔ نفوذ تجارى انگليسىها درآمد و کمپانى هند شرقى در اين ناحيه فعاليتى وسيع را آغاز کرد. از اين زمان به بعد، زمينهٔ صدور مواد خام از ناحيهٔ يزد و ورود کالاهاى ساخته شده خارجى فراهم آمد و همراه با گسترش تجارت خارجى امر بانکدارى و صرافى نيز در اين ناحيه رشد کرد.
|
|
مقارن با پايان دورهٔ قاجار و شروع جنگ اول جهانى، مانند ساير نقاط کشور، ناحيهٔ يزد نيز رو به نابسامانى رفت، اما تجارت همچنان رونق داشت و انواع کالاهاى وارداتى هندى و اروپايى با مواد خام اين ناحيه مبادله مىشد.
|
|
- دوران پهلوى:
|
در دورهٔ پهلوى اوّل و دوّم تغييراتى در کالبد فضايى شهر يزد روى داد از آن جمله خيابانها، بلوارها و ميدانهايى در همان دوره در يزد ساخته شد، که به هيچ وجه با بافت قديم و تحولات کالبدى گذشتهٔ اين شهر هماهنگ نشده بود و لذا ساخت فضايى و معمارى شهر را به طور روشنى مخدوش نمود.
|