نیستاگموس ناشی از گیز (.Gaze-evokid N) و Gaze-Paretic
نيستاگموس مادرزادى
به نيستاگموسى که در ۶ ماه اول تولد تظاهر مىيابد نيستاگموس مادرزادى مىگويند. ناپايدارى چشمى موقع تولد (بهعلت ضعف فيکساسيون) طى چند هفته اول زندگى رفع مىشود. وجود نيستاگموس خودبهخودى هميشه پاتولوژيک است.
نقص مادرزادى بينائى بهعلت ضايعه در هر قسمت چشم يا عصب بينائى باعث نيستاگموس در موقع تولد يا کمى بعد از آن مىشود. نيستاگموس مادرزادى معمولاً افقى و کونژوگه است. در بيشتر موارد فرد کمى سر را مىچرخاند تا در وضعيت حداقل نيستاگموس نگه دارد. معمولاً ايجاد ازوتروپى توسط فرد نيستاگموس را کاهش مىدهد و اغلب اضطراب و سعى در ديدن، شدت آنرا زياد مىکند. درمان شامل است بر اصلاح اختلال حسى زمينه و در موارد چرخش شديد سر، جراحى عضلات خارج چشمي.
نيستاگموس نهفته (.Latent N) با بستن يک چشم شدت پيدا مىکند و از مشخصات نيستاگموس مادرزادى است. فرمى از اين نوع نيستاگموس بهنام LN بيشتر در ازوتروپى شيرخوارگى رخ مىدهد.
نيستاگموس پاندولى اکتسابى
هر بچهاى که قبل از ۶ سالگى دچار فقدان دوطرفه بنيائى مىشود ممکن است دچار نيستاگموس پاندولى شود. سندرمى خاص از اين نوع نيستاگموس در بچهها، Spasmus nautans است که در آن نيستاگموس پاندولي، دوطرفه و عموماً افقي، لرزش سر و وضعيت غير طبيعى سر وجود دارد. بهندرت ممکن است اين نوع نيستاگموس اولين تظاهر گليوم راه بنيائى قدامى باشد.
در بالغين نيستاگموس پاندولى اکتسابى چهرهاى از بيمارى ساقه مغز (معمولاً مولتيپل اسکلروز يا سکته ساقه مغز) مىباشد. در سندرم ميوکلونوس چشمى کامى (.Oculopalatal M) که چند ماه بعد از سکته ساقه مغز رخ مىدهد نيستاگموس پاندولى با حرکات همزمان کام نرم، حنجره و ديافراگم همراه است. در اين سندرم هيپرتروفى هسته زيتونى تحتانى وجود دارد. بکلوفن، کلونازپام، ايزونيازيد و Gabapentin با تأثير محدود در درمان نيستاگموس پاندولى اکتسابى بالغين بهکار رفتهاند.
نيستاگموس وستيبولار
عموماً ضايعات وستيبولار محيطي، تخريبى هستند و فاز سريع نيستاگموس آن از ضايعه دور مىشود. نيستاگموس وستيبولار محيطى به محرک بينائى وابسته نيست لذا در تاريکي، بستن چشمها و حتى کورى نيز ممکن است بماند. ولى اين نوع نيستاگموس با گذشت زمان و با فيکساسيون ديد کاهش و با عينک فرنزل افزايش مىيابد. بهجز در سرگيجه خوشخيم پاروکسيسمال در ساير موارد فرم محيطى پوزيشن سر اثرى بر نيستاگموس ندارد. اين نيستاگموس ممکن است همراه سرگيجه، وزوز گوش و کاهش شنوائى باشد. علل نيستاگموس وستيبولار محيطى شامل هستند بر لابيرنتيت، بيمارى منير و هر ضايعه عصب وستيبولار.
نيستاگموس وستيبولار مرکزى با پوزيشن سر تغيير مىکند و با فيکساسيون ديد و گذشت زمان کاهش نمىيابد. در اين نوع نيستاگموس هسته وستيبولار دچار ضايعه شده است.
نيستاگموس Downbeat
مشخصاً در ضايعات جانکشن سرويکومدولارى بهويژه ناهنجارى آرنولد - کيارى ديده مىشود ولى داروهاى ضدٌ تشنج و ليتيوم نيز ممکن است باعث آن شوند.
نيستاگموس Upbeat
تقريباً هميشه از بيمارى ساقه مغز ناشى مىشود (ضايعات تخريبى و نيز اثرات توکسيک باربيتوراتها، الکل و ضدٌ تشنجها).
نيستاگموس ناشى از گيز (.Gaze-evokid N) و Gaze-Paretic
هرگاه در گيز به يک سمت، فرد ايمپالسهاى عصبى قوى براى حفظ راستاى چشم در آن سمت نداشته باشد تدريجاً چشم به وضعيت اوليه نگاه برمىگردد آنگاه فرد با حرکت سريع، چشم را به گيز مربوطه بازمىگرداند و به اين ترتيب نيستاگموس ناشى از گيز بهوجود مىآيد. در نيستاگموس End-Point که فيزيولوژيک است نيستاگموس در نقطه حداکثر گيز به يک سمت نشان مىدهد ولى در اين حالت بسته بهشدت اختلال ممکن است حتى با کمترين حرکت از نقطه اوليه نگاه نيستاگموس رخ دهد. در بسيارى از اين افراد بازگشت چشم به موقعيت اوليه نگاه باعث نيستاگموس موقتى در جهت مخالف مىشود که به آن نيستاگموس Rebound مىگويند. شايعترين عامل نيستاگموس ناشى از گيز، بيمارىهاى مخچه، آرامبخشها و ضدٌ تشنجها هستند. نورينوم آکوستيک ممکن است ترکيبى از اين نوع نيستاگموس و نيستاگموس وستيبولار محيطى ايجاد کند که بهسمت مقابل توده است (نيستاگموس Brun's).
در حالاتى نظير فلج اعصاب حرکتى چشم مياستنى گراويس و بيمارىهاى عضلات خارج چشمى نيز در گيز بهسمت دچار اختلال، نيستاگموس مشابهى ايجاد مىشود (Gaze-Paretic) که تمايز آن از نيستاگموس ناشى از گيز ضرورت دارد.
نيستاگموس Convergence-Retraction
در اين نيستاگموس که تظاهرى از سندرم پارينود (ضايعات دورسال ميدبرين) مىباشد سعى در گيز بهسمت بالا باعث حرکات سريع همگرائى و رتراکسيون دو کره چشم مىشود.
نيستاگموس Seesaw (الاکلنگى)
در اين نيستاگموس که در ضايعات کياسما و ساقه مغز رخ مىدهد در حالى که يک چشم به بالا مىرود و اينتورشن پيدا مىکند چشم ديگر به پائين مىآيد و اکستورشن پيدا مىکند و برعکس.
نيستاگموس Periodic Alternating
موارد اکتسابى اين نيستاگموس در ناهنجارى آرنولدکياري، مولتيپل اسکلروز و دژنرسانس مخچه رخ مىدهد و ممکن است به بکلوفن پاسخ دهد. در اين حالت، جهت نيستاگموس هر ۴-۱ دقيقه يکبار عوض مىشود.