|
|
بخش داخلى رحم که در دوران حاملگى چندين برابر اندازهٔ اصلى خود بزرگ شده بود، تنها وسيلهٔ يک لولهٔ باريک به نام 'گردن رحم' به واگينا، و به اين وسيله با دنياى خارج ارتباط پيدا مىکند. اين لولهٔ تنگ بهوسيلهٔ 'درد' آنقدر گشاد مىشود تا سر جنين و دنبالهٔ بدن وى بتواند از آن خارج شود. در حين انجام اين عمل خونريزى بسيار کمى صورت مىگيرد که طبيعى است و چيزى بهدنبال ندارد. بانوان نيرومند و کم حوصله غالباً نمىتوانند خود را قانع کنند که نبايد هيچگونه عمل و اقدامى براى تسريح در انجام وضع حمل انجام دهند، بلکه فقط درد را بايد تحمل نمايند. در حقيقت اين مهم است که زن حامله ضمن وضع حمل احساس مىکند که نيرو و قدرت خارقالعادهاى در او ايجاد مىگردد. ولى او نبايد براى باز شدن دهانهٔ رحم انرژى خود را بيهوده با زور زدن، در اين موقع از دست بدهد؛ بلکه بايد آن را براى موقع مناسب که در پيش دارد ذخيره نمايد. وقتى دهانهٔ رحم باز شد، طرد جنين صورت مىگيرد و اکنون کار سريعتر انجام مىشود. اين دو مرحله يعنى باز شدن دهانهٔ رحم و زمان طرد جنين با يک حادثه از يکديگر جدا شدهاند، و آن ترکيدن پردهٔ جنين و خارج شدن مايع جنين است. جنين داخل رحم با يک پردهٔ ظريف که با مايع جنين پر شده احاطه شده است. او فقط بهوسيلهٔ ملحقات آن يعنى بند ناف و جفت به جدار رحم و بدان وسيله به بدن ما ارتباط دارد. توسط جفت از جريان خون مادر عناصر لازم براى نمو جنين گرفته و عناصر بالااستفاده به خون مادر عناصر لازم براى نمو جنين گرفته و عناصر بالااستفاده به خون مادر پس داده مىشود.
|
|
مايع جنين در محفظهاى که جنين وجود دارد مىباشد، و در حقيقت وجود همين مايع است که هنگام وارد شدن ضربه، تصادم، فشار و امثال آن جنين محفوظ مىماند. ممکن است وقتى اتفاق افتد که در اثر حادثه و ضربهاى پردهٔ مايع جنين پاره شود؛ و چنانچه اتفاق ناگوارى پيش نيايد پاره شدن محفظه در زمان و هنگام وضع حمل صورت خواهد گرفت. بهوسيلهٔ شدت و نيروى دردها پرده پاره شده و جنين خارج مىگردد. اگر نيروى زن براى باز شدن راههاى تولد مصرف شده است، اکنون طبيعت براى حمايت از زائو باز هم کمک مىکند تا نوزاد از رحم مادر خارج شود و عمل تولد انجام گيرد.
|
|
|
درد همچنان ادامه دارد و فاصلهٔ بين آنها بهتدريج کوتاه مىگردد. حالا دردهاى شديدتر و فشار دهنده شروع مىشود، يعنى ماهيچههاى شکم هم کمک مىکنند. بيشتر قسمت شکم از ماهيچه تشکيل شده است. ماهيچههائى که در غير وارد آبستنى نيز وظيفه و کار معنى دارند، مثلاً در وقت تخليهٔ روده و مثانه همراهى مىنمايند. اکنون آنها به موازات شروع درد، فعال شده و به حرکت مىآيند. اين امر بدون اراده اتفاق مىافتد، و زن حامله احساس مىکند که يک نيروى فوقالعاده در اينجا هم از جانب او به جريان کمک مىکند و خود را نيرومند و مقاوم حس مىکند. سر جنين در اين موقع در ناحيهٔ لگن حس مىشود، و زن احساس مىکند که چيزى مىخواهد از او خارج شود. در اين هنگام گاهى فشار زياد موجب دفع مدفوع وادرار مىگردد.
|
|
او مصمم مىشود که وضع حمل را خاتمه دهد، تمام نيروى خود را جمع مىکند و تا اندازهاى که ممکن است با زور زدن به جريان کمک مىکند. بسيارى از خانمها در اين زمان احساس مىکنند که در حال سبک شدن هستند. و نيز حس مىکنند که خود آنها قادر به کمک هستند و فقط نبايد منتظر درد باشند. اين تلقين به آنها نيرو و جرأت تازهاى مىدهد.
در فاصلههاى کوتاه ما بين دو درد، زن بدون شک خسته است، ولى بايد هر چه قابله به او دستور مىدهد انجام دهد: به پهلوى قرار گرفته پاهاى خود را به وضع مناسبى قرار دهد و غيره. چنانچه به دستور قابله توجه نکند، کار خود مشکل مىشود و در اجراء زايمان تأخير مىشود. بهعلاوه کار را بر بهترين قابله مشکل و سخت مىکند و اِعمال کمکهاى لازم و اثر کار درست را از بين مىبرد. دردهاى پى در پى سر نوزاد را تا انتهاء واگينا، نزديکى راه خروجى هدايت کرده است، و آن اکنون روى بخش نرم و ماهيچهاى لگن و روى دام (بخش گوشتى مابين معقد و اندام تناسلى خارجى) قرار گرفته است ماما به ترتيبى از ناحيهٔ دام حمايت مىکند که در موقع خروجى ناگهانى سر نوزاد، پاره نشود.
|
|
حالا باز هم با فشار و زور زدن براى آخرين بار، سر نوزاد متولد مىشود، و با يک دفعه زور زدن ديگر بدن نوزاد نيز متولد مىگردد. معماى پسر يا دختر هم حل شد. مادر براى اولين بار صداى فرياد طفل خود را که آنقدر براى خاطر او رنج کشيده و در زحمت بوده مىشنود. طفل کاملاً سالم است. به تغيير فاحش محيط زندگى خود با فرياد اعتراض مىکند. چرا که درون گرم مادر را ترک کرده و به تأثيرات دنياى جديد از قبيل درجه حرارت و نور عادت ندارد. در اثر فرياد کشيدن، تنفس ريوى بهوقوع مىپيوندد. تا کنون طفل اکسيژن لازم را از خون مادر خود گرفته است. اما حالا ديگر خود او است که بيد اين عنصر مهم حيات را براى زندگى خود يا تنفس در هواى آزاد تأمين کند با اولين فرياد طفل، در مادر آرامش روحى ظاهر مىگردد. مادر کار سختى را به پايان رسانده، اما خوشبختانه نتيجهٔ خوب خود را گرفته و اکنون بچه نزد او است. اين تغييرات اساسى و ناگهانى روحى، بهصورت خنده و گريه و حتى گاهى هر دو با هم در مادر ظاهر شده و حالتى افسانهاى در او پديد آمده که حکايت از انقلاب روى و شايد از خوشحالى فوقالعادهاى مىکند که پس از نه ماه انتظار بالأخره به آن چيزى که مىخواسته رسيده است. آرى تولد طفل خود را به چشم مىبيند. او متولد شده اما هنوز با جسم مادر ارتباط او قطع نشده؛ اين ارتباط ناف است که از شکم نوزاد به حفت و جدار رحم هدايت مىشود. بخش داخل رحم از مخاط پوشيده شده و محلقات جنين در آن ريشه دوانده است. جنين مانند درختى در زمين، از طريق بندناف، جميع مواد لازم براى نمو نهال وجود خود را از زمين گرفته است.
|
|
چند دقيقه پس از تولد نوزاد، قابله بندناف را چند سانتىمتر بالاتر از بدن نوزاد مىبُرد و ارتباط جسمانى بين طفل و مادر را قطع مىکند. کودک از حالا موجود مستقلى است. پس از قطع بندناف اگر نوزاد به خوبى تنفس مىکند او را در پارچهاى پيچيده و در کنارى بايد گذارد و ديگر به مادر بايد توجه کرد. هنوز وضع حمل پايان نيافته است.
|
|
|
اکنون آخرين مرحلهٔ زايمان است. زمان طرد جفت (اندامى که به جدار رحم چسبيده است و از بندناف خارج مىشود) مىباشد. قسمت عمدهٔ جفت از عروق تشکيل يافته، و ساختمان آن نرم و اسفنجى است. يکبار ديگر زن فشارى احساس مىکند و ماهيچههاى شکم نيز به فعاليت در مىآيند. سپس جفت خارج مىشوند. اکثراً بدون کمک خارجى صورت مىگيرد و وضع حمل پايان مىيابد.
|
|
|
در نتيجهٔ جدا شدن و رانده شدن جفت، خونريزى بهوجود مىآيد. بدون ترديد در داخل رحم زخمِ بازى وجود دارد که مانند ساير زخمهاى از آن خون جارى است. بعضى از خانمها از خونريزى ترس و وحشت دارند، و چنانچه خونريزى زياد باشد تصور شفا يافتن نمىکنند، ولى بايد بدانند که پس از تخليهٔ کامل رحم، سطح بزرگ زخم به سرعت کوچک مىشود؛ ماهيچههاى رحم نيز خيلى زود جمع مىشوند و به حالت خود برمىگردند؛ جائى که جفت از آن کنده شده هم به فوريت سطح آن کوچک شده و رگهاى نيمه باز بسته مىشوند. اگر وقتى اتفاق افتد که مرحلهٔ رانده شدن جفت به خوبى سپرى نگردد يعنى به قول معروف جفت نبايد و خونريزى ادامه داشته باشد باز هم جائى با ترس و وحشت نيست، زيرا قابله با وسائلى که در اختيار دارد قادر است به سادگى معالجه نمايد. از طرفى علم طب اخيراً داروهاى زيادى عليه خونريزى کشف نموده که با تزريق آنها فوراً خونريزى بند مىآيد. ضمناً يادآورى مىشود که اصولاً خانمها در مقابل خونريزى مقاوم هستند و در اين خصوص از مردان بيشتر استقامت دارند. خون تلف شده در يک زايمان خيلى بيشتر از يک رگل طبيعى نيست، و بدن اين خون را پس از چند روزى مىسازد و جايگزين مىکند.
|