|
آثار سازی دورهٔ کلاسیک اغلب از چندین موومان تشکیل شدهاند که از نظر تمپو و سرشت متضاد یکدیگر هستند. در این آثار، اغلب چهار موومان وجود دارد که با چنین ترتیبی به دنبال یکدیگر آمدهاند:
|
|
۱. موومان تند
|
۲. موومان کُند
|
۳. مخوومانی مرتبط با تم رقص
|
۴. موومان تند
|
|
سنفونیها و کوراتتهای زهی کلاسیک بهطور معمول از این الگوی چهار موومانی پیروی میکنند، حال آنکه سوناتهای کلاسیک ممکن است از دو، سه، یا چهار موومان تشکیل شده باشند. سنفونی (Symphony)، برای ارکستر؛ کوراتت زهی (String quartet) برای دو ویولون، یک ویولا، و یک ویولونسل؛ و سونات (Sonata) برای یک یا دو ساز به نگارش درمیآیند. (سنفونی کلاسیک، کوراتت زهی، و سونات از مبحث رنسانس تا سدهٔ بیستم و مبحث نمایشهای موزیکال آمریکائی با تفصیل بیشتر بررسی میشوند).
|
|
آهنگساز کلاسیک برای نگارش یک موومان از سنفونی، کوراتت زهی یا سونات میتواند یکی از چندین فرم گوناگون را انتخاب کند. موومانی از یک اثر ممکن است به فرم A B A بوده و موومانی دیگر از همان اثر میتواند فرم تم و واریاسیون داشته باشد. در مبحثهای ادامهٔ این بخش برخی از فرمهای بهکار رفته در موومانهای کلاسیک بررسی خواهند شد، اما اکنون به چند ویژگی عام فرمهای کلاسیک میپردازیم.
|
|
در هر یک از موومانهای کلاسیک اغلب تمهائی متضاد بهگونهای زنده و روشن کنار یکدیگر قرار میگیرند. یک موومان ممکن است دربردارندهٔ دو، سه، چهار، و حتی تعداد بیشتری تم با سرنوشتهای گوناگون باشد. این استفاده از تمهای متضاد، موسیقی کلاسیک را از موسیقی باروک، که اغلب فقط یک تم اصلی را بهکار میگیرد، متمایز میکند. آهنگساز کلاسیک، گاه از راه رسیدن یک تم را با سکوتی کوتاه از پیش خبر میدهد.
|
|
بخشهای اصلی و بزرگتر موومان کلاسیک یکدیگر را به شیوهای اقناعکننده و متقارن توازن میبخشند. بخشهای ناپایدار موومان، که طی قطعه از تونالیتهٔ تونیک دور افتادهاند، با بخشهائی پایدار که به تثبیت تونالیتهٔ تونیک میپردازند، توازن مییابند (۱). با نزدیک شدن به پایان یک موومان کلاسیک، تنش موسیقائی فرو مینشیند.
|
|
(۱) . تغییر تونالیته (مدولاسیون) از ابزاری است که بهطور گسترده اما اسلوبمند برای ایجاد تنوع، تضاد و تنش در موسیقی کلاسیک بهکار گرفته شده است و به همین دلیل همواره بخشهائی در یک موومان هست که تونالیتهٔ آنها بهطور گذرا دور از تونالیتهٔ اصلی حاکم بر بخش عمده موومان است - م.
|
|
هر چند صحبت از سبک کلاسیک است، اما باید به یاد داشت که هایدن، موتسارت و بتهوون سه آهنگساز با شخصیتهائی متفاوت بودهاند با آنکه ممکن است آثار هایدن و موتسارت نخست مشابه به گوش برسند اما غرقه شدن ژرفتر در این آثار، سبکهای متمایز و شخصی این دو آهنگساز را آشکار میکند. موسیقی بتهوون در قیاس با آثار استادان پیش از او که آشکار آثاری خوددارتر و موقرتر بودهاند، توانمندتر، تند و تیزتر، و احساساتیتر است، اما هایدن و موتسارت نیز آثاری آتشین و دراماتیک آفریدهاند. خواهیم دید که هر سهٔ این آهنگسازان روالها و فرمهای موسیقائی مشابهی را بهکار گرفتهاند اما، با این همه، بیان حسی هر کدام نشان از فردیت خاص او دارد.
|
|
|
شمار حیرتآوری از آثار مهم موسیقی از دورهٔ کلاسیک تا سدهٔ بیستم در قالب فرم سونات (که گاه فرم سونات - آلگرو نیز نامیده میشود) ساخته شدهاند. اصطلاح فرم سونات، به فرم یک موومان اشاره دارد و نباید با اصطلاح سونات، که برای نامیدن کل یک اثر چند موومانی بهکار میرود، اشتباه شود. موومان تند آغازگر سنفونیها، سوناتها و کوارتتهای زهی کلاسیک اغلب فرم سونات دارند. این فرم، در موومانهای کُند و موومانهای تند پایانی نیز بهکار رفته است.
|
|
یک موومان دارای فرم سونات از سه بخش اصلی تشکیل مییابد:
|
|
۱. بخش ارائه تمها (exposition)، که در آن تمها نمایانده میشوند؛
|
۲. بخش بسط و گسترش (development)، که تمها را پرداختهائی نو میبخشد؛
|
۳. بخش ارائه مجدد تمها (recapitulation)، که در بردارندهٔ بازگشت تمها است.
|
|
اغلب پس از این سه بخش اصلی، یک بخش پایانی بهنام کُودا (coda) (واژهای ایتالیائی بهمعنای دُم) میآید.
|
|
|
فرمی که با عنوان منوئه و تریو (minuet and trio)، یا منوئه شناخته میشود در موومان سوم سنفونیها، کوارتتهای زهی و با دیگر آثار کلاسیک بهکار گرفته شده است. منوئه نیز مانند موومانهای سوئیت باروک از نوعی رقص سرچشمه گرفت. این رقص برای نخستینبار حدود سالهای ۱۶۵۰ در دربار لوئی چهاردهم پادشاه فرانسه پدیدار شد و در سدهٔ هجدهم رقصی اشرافی بود. منوئه رقصی باوقار و مجلل بود که در آن زوج رقصنده به ادای حرکتهائی تعظیموار و احترامآمیز برابر یکدیگر میپرداختند.
|
|
موومانی به فرم منوئه در سنفونی یا کوارتت زهی نه برای رقص که برای شنیدن ساخته شده است.
|
|
| موسیقی کوتاه شبانگاهی (scherzo) ک، ۵۲۵،
اثر ولگانگ آمادئوس موتسارت
|
|
- موومان سوم: منوئه (آلگرتو):
|
موسیقی کوتاه شبانگاهی ساختهٔ موتسارت یک سرناد (Eine Kleine Nachtmusic) است، اثری که بهطور معمول حالتی سبک داشت و برای سرگرمی شبانه ساخته و اجراء میشد. این اثر برای ارکستر کوچک زهی یا برای کوارتت زهی با همراهی یک نترباس به نگارش درآمده است.
|
|
|
فرم تم و واریاسیون در دورهٔ کلاسیک چه بهصورت قطعهای جداگانه و یا بهعنوان موومانی از یک سنفونی، سونات یا کوارتت زهی، فراوان بهکار گرفته شده است. در تم و واریاسیون یک ایدهٔ موسیقائی اصلی - تم - بارها تکرار شده و هر بار دچار دگرگونی میشود.
|
|
|
بسیاری از موومانهای کلاسیک فرم روندو دارند. ویژگی بارز روندو (rondo) تناوب یک تم اصلی (A) با چند تم دیگر است. الگوهای معمول در فرم روندو عبارتند از فرمهای A B A C A و A B A C A B A. تم اصلی روندو بهطور معمول تمی سرزنده، دلپذیر و به یادماندنی است و شنونده به آسانی میتواند نمودهای دوبارهٔ آن را تشخیص دهد. از آنجا که تم اصلی کم و بیش همواره در تونالیتهٔ تونیک عرضه میشود بازگشتهای آن بسیار خوشایند هستند. روند و میتواند بهصورت قطعهای مستقل یا موومانی از یک سنفونی، سونات یا کوارتت زهی بهکار رود. روندو در آثار چند موومانی اغلب در موومان پایانی (فینال) دیده میشود، زیرا سرزندگی، انتظام و شادابی آن به اثر پایانی شاد میبخشد.
|
|
محبوبیت فرم روندو محدود به دورهٔ کلاسیک نیست. این فرم توسط آهنگسازانی از سدهٔ بیستم مانند ایگور استراوینسکی و آرنولد شونبرگ نیز بهکار گرفته شده است.
|