پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا
واقعگرائی سوسیالیستی و نزول سینمای شوروی
بهطور کلی ناطق شدن سینما در شوروی یا اشتیاق استقبال شد، زیرا کارگردانها بر این باور بودند که صدا میتواند ظرفیتهای هنری این وسیله را افزایش دهد. زیگاورتف از اواسط دههٔ ۱۹۲۰ آمدن صدا را پیشبینی کرده بود؛ آیزنشتاین، پودُفکین و آلکساندرُف در اوت ۱۹۲۸ بیانیهٔ مشترکی انتشار داده بودند که بهطور ضمنی امکانات خلاقهٔ صدا در فیلم را تأیید میکرد: آیزنشتاین به همرا آلکساندرُف و تیسه در سالهای ۱۹۲۹ و ۱۹۳۰ به اروپای غربی سفر کردند تا تحولات فیلم ناطق را از نزدیک مشاهده کنند. اما واقعیت این است که با آمدن صدا عصر طلائی سینمای شوروی و آلمان به هر دو دلیل سیاسی و تکنولوژیکی به سر آمد. در کنگرهٔ پانزدهم حزب کمونیست در ۱۹۲۷ یوسیف استالین، که از ۱۹۲۲ دبیرکل کمیتهٔ مرکزی بود، موفق شد رقبای خود را از صحنهٔ سیاسی کنار بزند و تا بیست و شش سال پس از این تاریخ استبداد سنگینی را بر اتحاد جماهیر شوروی تحمیل کند. |
به خلاف رهبران پیشین حزب مثل لنین (که در ۱۹۲۴ درگذشت) و تروتسکی (که در ۱۹۲۹ تبعید شد) استالین و بسیاری از اطرافیانش مردانی تنگنظر و کوتاه فکر بودند و قادر به تحمل هنرها نبودند - بهویژه هنر اوان - گارد تجربی که از دههٔ پیش آغاز شده بود. اگرچه استالین به شدت عملگرا اهمیت عظیم فیلم بهعنوان وسیلهٔ ارتباط جمعی را دریافته بود، اما در مقابل لنین که گفته بود: 'سینما برای ما مهمترین هنرها است' ، او با صراحت نوشت: 'سینما وسیلهٔ نیرومندی برای تحریک جمع است ... وسیلهای که باید آن را در اختیار خود بگیریم' ، و دقیقاً به گفتهٔ خود عمل کرد. استالین در کنگرهٔ شانزدهم حزب در سال ۱۹۲۸ اختیارات بیشتری برای نظارت بر هنر طلب کرد، تا آن را به ابزاری در دسترس خویش و مطابق با سلیقهٔ تودهها تبدیل کند. در ۱۹۲۹ ریاست سُوکینو در کمیساریای آموزش را از ولادیمیر لوناچارسکی گرفت و آن را زیر نظارت مستقیم شورای عالی اقتصادی ملی قرار داد. |
مدیریت این اتحادیهٔ فیلم، که در ۱۹۳۰ به 'سویوز کینو' تغییر نام داد، به نظریهپرداز دیوانسالاری بهنام بوریس و. شومیاتسکی سپرده شد. این شخص هر گونه رفتار 'شکلگرایانه' (فرمالیست)، نمادگرایانه (سمبلیست) و تجربههای مونتاژی را نهی میکرد و بهجای آن پیرنگهای ادبی و تبلیغات کاملاً صریح را تشویق کرد. در ۱۹۳۳ سویوزکینو خود حاکمیت مطلق صنعت فیلم و عکس را با ریاست شومیاتسکی بر عهده گرفت. شومیاتسکی در ۱۹۳۶ همچنین به سرپرستی کمیتهٔ هنری، بخش تصاویر متحرک، گماشته شد و صنعت فیلم شوروی را با استبداد کامل در دست گرفت، تا آنکه خود در ۱۹۳۸ تصفیه شد. با قدرت گرفتن و استبدادی شدن روزافزون رهبری در شوروی، هنرها هر روز گامی بیشتر به دورنمای ایدئولوژیک هنر، یعنی واقعگرائی سوسیالیستی، برمیداشتند. |
سبک واقعگرائی سوسیالیستی در واقع نشانهای خالی از لطف و سنگین دست از آموزشی شدن هنر بود، که بهجای الهامبخش کردن تجربههای انقلاب برای تودهها، آنها را آرمانی میکرد؛ آرمانی که تنها تحت رهبری لنین و بهویژه استالین قابل حصول بود. تعریف رسمی واقعگرائی چنانکه اعلام شد، این بود '.... روشی هنری که اصل اولیهٔ آن انعکاس حقیقت، و از نظر تاریخی انعکاس سادهٔ واقعیت در جریان تحول انقلابی است و مهمترین وظیفهاش آموزش کمونیستی تودهها است. هنگامیکه واقعگرائی سوسیالیستی در نخستین کنگرهٔ اتحادیهٔ نویسندگان شوروی در ۱۹۳۴ بهعنوان سبک رسمی در هنر شوروی تعیین شد نبوغ سینمای شوروی روبه نابودی گذاشت، چرا که نمایش هر چیز انحصاری، شخصی یا از نظر شکل تجربی بر پردهٔ سینما آشکار ممنوع شد. در ۱۹۳۳، در واقع بلافاصله پس از تنفیذ رهنمود واقعگرائی سوسیالیستی، تولید فیلم شوروی به پائینترین سطح خود در یک دههٔ گذشته رسید؛ در این سال در مقایسه با ۱۱۹ فیلمی که سال پیش تولید شده بود، تنها پنجاه و سه فیلم داستانی به پایان رسید. |
شومیاتسکی این کاهش تولید را نتیجهٔ ناطق شدن فیلم اعلام کرد، اما باید سردرگمی و ترس حاکم بر استودیوها را هم بر آن افزود. جای تأسف است که پایهگذاران سینمای شوروی از این اوضاع بیشترین صدمه را خوردند. آیزنشتاین، پودفکین، داوژنکو، کولشف و ورتُف هر یک بهگونهای طرد شدند و برخی از آنها بهصورتی سرگشاده به دلیل گرایشهای 'انحراف فومالیستی' مورد تحقیر قرار گرفتند. اگرچه آنها تحت فشار، و با وجود عدم حمایت رسمی، تا پایان عمر بهکار خود ادامه دادند، اما نقطهنظر و روشهایشان بهعلت جنوبی که استالین گرفتار آن شده بود به کلی مطرود ماند. بهاستثناء آیزنشتاین هیچ یک از کارگردانهای یاد شده فیلم ناطقی، هم ارز فیلمهای بزرگ صامت خود نساخت، زیرا هنر وابسته به ایدئولوژی دیگر هنر نیست بلکه چیز دیگری است. البته میتوان هنری بزرگ و در عین حال ایدئولوژیک داشت، چنانکه پوتمکین، مادر و آرسنال نمونهوار هستند، اما هنگامیکه یک ایدئولوژی در خدمت خود قرار بگیرد نمیتواند هنر بزرگی حاصل کند و استالینیسم حتی سالها پس از مرگ بانی خود، در پنجم مارس ۱۹۵۳، به فلج کردن صنعت سینمای شوروی ادامه داد. در حقیقت، سینمای شوروی با درجاتی متفاوت تا میلاد گلاسنوست در ۱۹۸۶ - ۱۹۸۵ زیر فشاری خردکننده به راه خود رفت و واقعگرائی سوسیالیستی تا روزی که اعضاء اتحادیهٔ فیلمسازان در ژوئن ۱۹۹۰ منفقالقول بر ضد آن رأی دادند، بهطور رسمی از هنر سینمای شوروی دست برنداشت. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست