پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
مجله ویستا
تسهیل اجتماعی (Social facilitation)
در سال ۱۸۹۸، روانشناسی بهنام تریپلت (Triplett) در جریان بررسی رکوردهای سرعت دوچرخهسواران متوجه شد که سرعت آنها در مواقع رقابت با یکدیگر بیشتر است تا مواقعیکه به کمک ساعت سرعتگیری میکنند. مشاهده این پدیده سبب شد که او نخستین آزمایش کنترل شده آزمایشگاهی را در روانشناسی اجتماعی به انجام رساند. تریپلت از تعدادی کودک خواست که در مدت زمان معینی هر چه سریعتر قلاب ماهیگیری را بچرخانند. بعضی اوقات در اتاقی دو کودک بهطور همزمان هر یک با قلابهای ماهیگیری خود کار میکردند؛ بعضی اوقات هم هر کودک اینکار را در تنهائی انجام میداد. نتایج آزمایش مؤید آثاری بود که تریپلت در نظر داشت: کودکان در مواقع همکنشی (coaction)، یعنی کار کردن در حضور کودک دیگری که همانکار را انجام میداد، سریعتر از مواقعی کار میکردند که تنها بودند. |
به دنبال این نخستین آزمایش، بررسیهای بسیار زیادی اثرات تسهیلکننده همکنشی را در آدمیان و نیز در حیوانهای پائینتر از انسان تأیید کرده است. برای مثال، مرغ، تولهسگ، موش، میمون، گورکن، و ساریق (پستانداری شبیه سمور -م) همه در حضور همنوعان خود بیشتر غذا میخورند (هارلو 'Harlow' ، سال ۱۹۳۲)؛ جیمز 'Jemes' ، سال ۱۹۵۳)؛ پلات ( 'Platt' ، سال ۱۹۶۶)؛ یَکش (Yaksh)، وداربی ( 'Darby' ، سال ۱۹۶۷)؛ استام ( 'Stamm' ، سال ۱۹۶۱)؛ تولمن ( 'Tolman' ، سال ۱۹۳۷)؛ و دانشجویان دانشگاه در مواقع همکنشی نسبت به مواقعی که تنها باشند تعداد بیشتری مسئله ضرب حل میکنند (آلپورت 'Allport' ، سال ۱۹۲۴،۱۹۲۰). |
اندکی پس از آزمایش تریپلت درباره همکنشی معلوم شد که حضور صرف تماشاچی غیرفعال - یعنی فقط ناظر و نه همکنش - نیز به خودی خود میتواند عملکرد را تسهیل کند. برای مثال، در یک مورد حضور ناظر نیز به اندازه حضور همکنش در تحقیق پیشین، اثر تسهیلکننده در عملکرد دانشجویان در حل مسائل ضرب داشت (دَشیل 'Dashiell' ، سال ۱۹۳۰). این اثر همکنش و ناظر بر روی هم تسهیل اجتماعی نامیده میشود. |
اما حتی این سادهترین شکل نفوذ اجتماعی هم بهتدریج صورت پیچیدهتری به خود گرفت. مثلاً معلوم شد میزان اشتباه در حل مسائل ضرب در حضور هم کنش یا ناظر بیشتر است تا مواقعی که شخص تنها کار میکند (دشیل، ۱۹۳۰). بهعبارت دیگر، هر چند در شرایط اول کمیّت کار بالا میرود اما از کیفیّت آن کاسته میشود. با این حال، تحقیقات دیگری حاکی از افزایش کیفیّت عملکرد در حضور همکنش و ناظر بوده است (مراجعه کنید به: دَشیل: ۱۹۳۵؛ کاترل 'Cottrell' ، سال ۱۹۷۲). این تناقضات را چگونه باید حل کرد؟ |
بررسی دقیق نتایج این مطالعات حاکی از آن است که معمولاً در مورد پاسخهای غریزی (مثل غذا خوردن) و پاسخهائی که خوب تمرین شده است حضور همکنش و ناظر موجب بهبود عملکرد شخص میشود. هنگامیکه شخص به چنین رفتارهائی دست میزند محتملترین یا بارزترین پاسخ او پاسخ درست محسوب میشود. رفتارهای توأم با عملکرد نارسا رفتارهائی هستند که در آنها محتملترین یا بارزترین پاسخ ممکن است پاسخ غلطی باشد. برای مثال، هر مسئلهٔ ضرب دارای پاسخهای غلط فراوان است اما فقط یک پاسخ درست دارد. چنین طرحی از یافتهها ممکن است از تبعات این اصل معروف انگیزشی باشد که 'بالا بودن سطح سائق یا انگیختگی معمولاً موجب فعال شدن پاسخهای بارز و جاندار میشود' . اگر صِرف حضور یک همنوع موجب افزایش میزان سائق یا انگیختگی عمومی جاندار گردد در اینصورت قابل پیشبینی است که رفتارهای ساده یا ملکهشده جاندار تحتتأثیر تسهیل اجتماعی قرار گیرد، زیرا همین رفتارها پاسخ بارز جاندار هستند. رفتارهای پیچیدهتر با رفتارهای نوآموختهای که در آنها پاسخ بارز احتمالاً پاسخ نادرستی است، ممکن است مختل شوند (زایونک، ۱۹۶۵، ۱۹۸۰). |
این نظریه تسهیل اجتماعی در چند آزمایش هوشمندانه با انسان و آزمودنیهای پائینتر از انسان آزمون شده است. در یک تحقیق بسیار هوشمندانه، سوسکها در مسیر یک ماز مستقیم بهسوی جعبه تاریکی دویدند تا از نور درخشانِ یک نورافکن در امان بمانند. معلوم شد که وقتی سوسکها دو تا دو تا بهسوی جعبه تاریک میدویدند سریعتر به جعبه میرسیدند تا مواقعیکه به تنهائی این مسیر را طی میکردند. اما وقتی پاسخ فرار پیچیدهتر شد بهنحوی که سوسکها برای پیدا کردن جعبه هدف میبایستی یک چرخش ۹۰ درجهای انجام دهند سوسکهای دوتائی کندتر از سوسکهای تنها دویدند. بهعبارت دیگر حضور هم کنش در مسیرهای ساده عملکرد را بهتر میکرد اما در مسیرهای پیچیده موجب اختلال عملکرد میشد (زایونک، هاین گارتنر 'Hein gartner' ، و هرمن 'Herman' ، سال ۱۹۶۹). این آزمایش یکبار هم در شرایطی انجام شد که در آن همه سوسکها بهطور انفرادی در مسیر میدویدند اما یک گروه 'تماشاچی' مرکب از چهار سوسک دیگر کار آنها را از داخل جعبههای کوچک پلاستیکی شفاف که در کنار ماز مستقیم قرار داده شده بود تماشا میکردند. باز هم این نتیجه بهدست آمد که حضور سوسکهای دیگر، ولو بهصورت تماشاچی، در مواردیکه پاسخ بارز (دویدن در ماز مستقیم) درست است عملکرد را تسهیل، و در مواردیکه پاسخ بارز غلط است عملکرد را مختل میکند. |
پژوهش با آدمیان نیز نظریه تسهیل اجتماعی زایونک را تأیید کرده است. یکی از این مطالعات که مستقیماً با تحقیق مربوط به سوسکها قابل مقایسه بود نشان داد که آدمیان در حضور دیگران راه ماز ساده را سریعتر ولی راه ماز پیچیده را کندتر میآموزند (هانت 'Hunt' ـ ۱۹۷۳). همچنین، آدمیان در حضور دیگران فهرستی از واژههای آسان را سریعتر و فهرستی از واژههای دشوار را کندتر از بر میکنند (کاترل، ریتل 'Rittle' ، و واک 'Wack' ، سال ۱۹۶۷). |
از آنجا که اثرات تسهیل اجتماعی در جانداران پائینتر از انسان نیز دیده میشود ممکن است چنین تصور شود که این آثار ارتباطی با فرآیندهای شناختی پیچیده ندارد. با وجود این، گفته شده است که در انسان این اثرات مربوط به صرف حضور دیگران نمیشود بلکه با احساس رقابت یا نگرانی از ارزیابی دیگران که خود سطح سائق را بالا میبرد در ارتباط است. مثلاً در نخستین مطالعات همکنشی نیز نشان داده شده که اگر عنصر رقابت و همچشمی به کلی حذف شود، اثرات تسهیل اجتماعی یا کاهش مییابد و یا دیده نمیشود (دَشیل، ۱۹۰۳). تحقیقات دیگر نشان میدهد میزان تأثیر ناظران بستگی به این دارد که فرد تا چه اندازه احساس میکند که مورد ارزیابی قرار گرفته است. مثلاً، اثرات حضور در مواردیکه ناظران 'متخصص' باشند افزایش مییابد، اما اگر ناظران 'دانشجویان دوره لیسانس باشند که مایل هستند یک آزمایش روانشناسی را تماشا کنند' اثرات حضور کاهش مییابد (هنچی 'henchy' و گلاس 'Glass' ـ ۱۹۶۸؛ پولوس 'Paulus' و مرداک 'Murdock' ـ ۱۹۷۱). وقتی ناظر چشم بسته باشد، و در نتیجه نتواند عملکرد شخص را ببیند یا ارزیابی کند، اثرات حضور ابداً دیده نمیشود (کاترل و همکاران، ۱۹۶۸). |
در تحقیقات یاد شده باز هم پاسخی به این سؤال داده نمیشود که آیا اثرات تسهیل اجتماعی دو انسان به صرف حضور دیگران افزایش مییابد یا نه. مطالعه تازهای که اختصاصاً برای پاسخگوئی به این پرسش طرح شده بود حاکی از آن است که پاسخ این سؤال احتمالاً مثبت است. در این تحقیق از هر آزمودنی خواسته شد که برخی پوشاکهای روئی مانند کفش را بپوشد و درآورد. بعضی از این پوشاکها متعلق به خودآزمودنی و بعضی دیگر متعلق به دیگران بود. به آزمودنیها فقط گفته شده بود که در پایان کار باید لباسهای خود را بر تن داشته باشند. آنان اطلاع نداشتند که سرعت لباس پوشیدنشان بهوسیله یک آزمایشگر مخفی اندازهگیری میشود (توجه دارید که آزمودنیها هیچگاه برهنه نمیشدند بلکه فقط کفش و سایر لباسهای روئی را میپوشیدند و درمیآورند). هدف این بود که سرعت انجام یک تکلیف ملکه شده (پوشیدن و درآوردن لباس) را با سرعت انجام یک تکلیف ناآشنا (پوشیدن و درآوردن لباس متعلق به دیگران) مقایسه کنند. بعضی از آزمودنیها اینکار را در تنهائی و برخی در حضور شخص دیگری که آنها را تماشا میکرد انجام دادند. عدهای از آنها نیز در حضور شخص دیگری که آنها را تماشا نمیکرد به اینکار پرداختند (مارکوس، ۱۹۷۸). |
محقق دریافت که حضور شخص دیگر عملکرد آزمودنی را در مورد کار ملکه شده تسهیل میکند، اما عملکرد وی را در کار ناآشنا کندتر میسازد. از آنجا که این اثرها در شرایطی نیز مشاهده میشد که ناظر آزمودنی را تماشا نمیکرد و در نتیجه نمیتوانست او را ارزیابی کند، آزمایشگر نتایج خود را نشانگر این امر دانست که صِرف حضور شخص دیگر میتواند موجب تسهیل اجتماعی شود و بنابراین چنین اثری را الزاماً نمیتوان ناشی از رقابت یا مورد ارزشیابی قرار گرفتن دانست. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست