در عهد صفوى تأليف کتابهائى به فارسى در رشتههاى مختلف علوم دينى رواج يافت بهنحوى که از اين راه مجموعهاى بسيار بزرگ بهوجود آمد. اين اثرها عادتاً و غالباً با نثرى ساده و به شيوهٔ خاصى که به ترجمه از عربى شباهت دارند نگارش يافته و اکثر آنها مطلقاً فاقد ارزش ادبى است ولى بعضى که در اوايل اين دوره خاصه سدهٔ دهم تأليف شدهاند قابل ذکرند.
|
|
|
|
کتابهاى فارسى شده مطلبهاى مربوط به قرآن
|
|
مهمترين بخش از دانشهاى دينى که در اين عهد سبب تأليف کتابهاى به فارسى شده مطلبهاى مربوط به قرآن است خواه قرائت و خواه تفسير و يا بيان اسرار آن ... و کتابهاى زيرين را مىتوان بر ديگر کتب از اين در اين باب ذکر شده است، افزود:
|
|
- خزانةالاسرار از مظهرالدين محمد فرزند بهاءالدين على قارى که در سال ۹۶۲ در بيست باب در خواص آيهها به ترتيب موضوع نگارش يافته است. در اين کتاب بسيارى حديث از پيغامبر (ص) دربارهٔ سودهاى تلاوت هر يک از سورهها ذکر شده است. نثر کتاب مغشوش و کمارزش است.
|
|
- اسرارالقرآن از ملاّ ميرقارى گيلانى کتابى است دربارهٔ تجويد و شناخت فرنهادهاى آن در سيزده فصل با مقدمهاى به نثر مصنوع که آميغى از چند واژهٔ پارسى و بسيارى واژه و ترکيبهاى تازى است.
|
|
- هديه (يا: هاديه) قطبشاهى تأليف محمدعلى کربلائى يک فهرست الفبائى است از آيهها با مقدمهاى به فارسى.
|
|
- ديگر يکى لطائف غيبى و عواطف لاريبى است از احمدبن زينالعابدين جبل عاملى از شاگردان ميرداماد و شيخبهائى (م . ميان ۱۰۵۴-۱۰۶۰) که بهشيوهٔ متکلمان فراهم آمده يعنى آيههائى که محّل استناد دربارهٔ ذات واجب و صفات او، نبّوت، معاد و همانند آنهاست، تأويل و از هر يک در ذيل 'لطيفهاى' ياد شده است.
|
|
- خواجه محمدبن محمود دهدار در سال ۱۰۱۳هـ رسالهاى در تفسير عرفانى و حکمى دو سورهٔ 'الضحى' و 'الانشراح' به فارسى نوشته است.
|
|
- تفسير ديگر بحرالمواج است تأليف بهاءالدين محمداصفهانى مشهور به 'فاضل هندى' صاحب تأليفاتى در فقه و کلام.
|
|
- نيايشنامههاى فارسى در عهد صفويان از راههاى مختلفِ شرح و ترجمه و تلخيص پديد آمدهاند و از جملهٔ قديمىترين آنها کتاب مفتاحالنجاة است و آن ترجمهاى است از 'عدّةالداعى' بهدست علىبن حسنزوارى حاوى دعاهاى گوناگون ديگر جمالالصالحين از حسنبن عبدالرزاق لاهيجى در ۱۳۲ فصل دربارهٔ اعمال بايسته (واجب) و شايسته (مستحب) و عبادتهائى در هر يک از دوازده ماه سالو روزهاى متبرک و نيايشهاى ويژه هر يک از آنها و آئينهاى زيارت پيامبر (ص) و امامان شيعه. ديگر از اين دست سفينةالنجاة معروف به 'مقامات خمس' تأليف اصغربن محمديوسف قزوينى از عالمان قرن يازدهم.
|
|
- تحفةالابرار ترجمهاى است از خلاصةالاذکار ملامحسن فيض کاشانى (م ۱۰۹۱) در دوازه فصل دربر دارندهٔ نيايشهائى که بايسته هر کارى در شب ور روز از حضر و سفر است. همين ملامحسن فيض خود تأليفاتى به زبان فارسى در 'دعاها و ذکرها' دارد مانند زادالعقبى دربر دارندهٔ نيايشها و وردهائى که از 'اهل بيت' ويژهٔ ماههاى رجب و شعبان و رمضان روايت شده است و لبّالحسنات به فارسى در دعاهاى روزانه و هفتگى و ماهانه.
|
|
- ملامحمد باقر مجلسى (م ۱۱۱۰ هـ ) چند کتاب هم به فارسى در نيايشها و وردها و کارهاى دينى مؤمنان دارد. از آن جمله است مقباس المصابيح و آن مجموعهاى است از نيايشها در ده فصل که متن آنهابه تازى است. ديگر کتاب ربيعالاسابيع دربر دارندهٔ نيايشها و وردهاى شباروزى خاصه آنها که ويژهٔ روزهاى آدينه است، ديگر زادالمعاد در يک مقدمه و چهارده باب و خاتمه. دعاها و زيارتنامههاى اين کتاب را عالمان دينى بعد از مجلسى چند بار به پارسى درآوردهاند. ديگر تحفةالزائر مشتمل بر ديباچهاى در سبب تأليف کتاب و مقدمهاى در آداب سفر و دوازده باب در راه و رسم زيارت تربت پيامبر و امامان و فرزندانشان.
|
|
- آقا جمال خوانسارى (م ۱۱۲۵ هـ) کتاب مفتاحالفلاح شيخ بهائى را به پارسى ترجمه کرد و حاشيههائى بر آن افزود و آن چند بار به طبع رسيد. مفتاحالفلاح کتابيست به تازى دربارهٔ کارهاى دينى بابسته (واجب) و شايسته (مستحب) شباروزى و نيايشها. بهجز آقا جمال خوانسازى صدرا نامى هم آن را به پارسى درآورد و آن را آداب عباسى ناميد.
|
|
- تقىالدين ابراهيم عاملى (م ۹۰۵هـ) کتابى شامل نيايشها به تازى فراهم آورد و آن را البلدالامين والدّرع الحصين ناميد. داودبن شيخمحمد کربلائى آن را در سال ۱۱۳۵هـ به پارسى درآورد. از بلدالامين ترجمههاى ديگرى نيز به پارسى ترتيب يافت.
|
|
- دخترزادهٔ مجلسى، محمدحسين خاتونآبادى اصفهانى کتابى دارد به پارسى بهنام خزائنالجواهر در دعاها و ذکرها و وردها و کارهاى دينى و وظيفههائى که وابسته به هر روز و هر شب است.
|
|
|
اگر چه کتابهاى اساسى حديث در عهد صفويان به عربى تأليف و تدوين شده است ليکن در ميان اين دسته از اثرهاى دينى هم چند کتاب قابل ذکر به فارسى داريم که از آن جمله است:
|
|
- ترجمةالمناقب که ابوالحسن علىبن حسن زوارى آن را از راه ترجمهٔ 'کشفالغمة فى معرفةالائمة' بهاءالدين ابوالحسن على اربلى معروف به ابن فخر (م ۶۹۲هـ) پديد آورد.
|
|
- زينالدين علىنقى کمرهاى اصفهانى (م ۱۰۶۰ هـ) در فقه و حکمت و کلام و حديث چند کتاب دارد که از آن جمله است دو کتاب فارسى او به نام مسارالشيعه در يک 'افتتاحش و دوازده فصل و 'اختتام' و هممالثواقب که آن هم در دوازده فصل است داراى حديثهائى در موضوعهاى گوناگون دينى و دنياوى مؤمنان شيعه.
|
|
- ملامحمد تقى مجلسى کتاب من لايحضرهالفقيه ابنبابويه قمى (م ۳۸۱هـ) را که از کتابهاى چهارگانهٔ حديث شيعه است، واژه به واژه به پارسى درآورد و آنگاه گفتار عالمان شيعه و نظر خود را دربارهٔ هر يک بيان نمود و لوامع صاحبقرانى ناميد و در آغاز آن چند جستار سودمند بهنام 'فايده' افزود.
|
|
- محمدصالح بن محمدباقر قزوينى روغنى چند کتاب به فارسى تأليف يا ترجمه کرده است مانند ترجمهٔ عيون اخبارالرضا که بهنام برکاتالمشهدالمقدس خوانده شد و رسالهاى دربارهٔ 'خوردن آدم از شجرهٔ منهيه' و ترجمهٔ نهجالبلاغه و ترجمهٔ صحيفهٔ سجاديه و ترجمهٔ توحيد مفضل. روغنى ضمن ترجمهٔ حديثها سعى داشت تا از تصرف در آنها پرهيز کند.
|
|
- يکى از اربعينات از شيخبهائى (م ۱۰۳۰هـ) است که يکى از شاگردانش معروف به ابنخاتون و موسوم به شمسالدين محمدعاملى آن را به فارسى ترجمه کرد. وى کتابهائى هم به پارسى فرآهم آورد.
|
|
- ملاخليل بنغازى قزوينى (م ۱۰۸۹هـ) از شاگردان ميرداماد و شيخبهائى کتاب صافى را از راه ترجمه و شرح کتاب کافى محمدبن يعقوب کلينى فراهم آورد.
|
|
- ميرمحمدبن محمدلوحى ملقب به 'مطهر' و متخلص به نقيبى کتاب کفايةالمهتدى فىمعرفةالمهدى را به فارسى از حديثهائى که از روايت فضل بن شاذان نيشابورى (سدهٔ سوم هـ) گرفت شده پديد آورد.
|
|
- مسيحاى کاشانى کتابالارشاد فى معرفة ححجالله علىالعباد شيخمفيد ابن المعلم البغدادى (م ۴۱۳هـ) را به فارسى درآورد و به تحفهٔ سليمانى موسوم ساخت.
|
|
- ملامحمدباقر مجلسى، جلاءالعيون را در سرگذشت پيشوايان شيعه و رسالهٔ رجعت را که در آن دوازده حديث دربارهٔ امام دوازدهم (ع) با ترجمه و تفسير آنها آمده است، تأليف کرد. ترجمهٔ نامهٔ اميرالمؤمنين على(ع) به مالک اشتر و حليةالمتقين متضّمن حديثهائى در آئين زندگانى هم از اوست. عينالحيات هم ترجمهاى است از مجلسى از وصايت پيامبر به ابوذر غفارى کرد.
|