|
| منطقهٔ تاريخى قوبول درهسى، روستاى چناب، هوراند, كليبر
|
|
قوبول درهسى در يک کيلومترى غرب قريهٔ چناب از توابع هوراند (دو کيلومترى جادهٔ اهر - کليبر) پشت کوه سنگى مرتفعى واقع شده است، در مقابل آن، کوه هشتسر قرار دارد که به روايتى مسکن اصلى بابک خرمدين بوده است.
|
|
تپهٔ تاريخى اژدها داشى در اين دره قرار دارد. بر بدنه و بالاى آن غارهايى است که به گفتهٔ اهالى هر کدام گنجايش بيش از دو هزار نفر را دارد.
|
|
بر روى تپههاى قوبول درهسى، حفارى و تخريبهاى ناهنجارى صورت گرفته و تعداد قابل توجهى مجسمههاى سنگى بيرون ريخته است. اين مجسمهها که تعداد آنها از صد بيشتر است و در غارهاى وسيع سينهٔ کوه پيدا شدهاند، اکثراً صورت مردان جنگى را دارند که دست بر سينه ايستادهاند. همچنين در قوبول درهسى ميدانى است به نام هوشنگ شاه (لشگرگاه) و معبدى به نام جلال تالان که احتمالاً بازماندهٔ يک آتشکده است.
|
|
علاوه بر مجسمههاى سنگى مردان جنگى، مجسمههاى ديگرى نيز به شکل گاو يا افراد غيرنظامى از اين منطقه کشف شده که نمىتوان هويت دقيق محل آن را تعيين کرد. از طرف ديگر در اين ناحيه مقابرى وجود دارد که سفالهاى منسوب به هزارهٔ اول و دوم قبل از ميلاد از درون آنها به دست آمده است.
|
|
| منطقه باستانى توز، دشتستان (برازجان)
|
|
منطقهٔ باستانى توز در محلى بين روستاهاى زيراه، اردشيرآباد و سعدآباد از توابع دهستانهاى دشتستان در حاشيهٔ رودخانهٔ شاپور دالکى قرار دارد. توز شهرى تجارتى بود که پارچههاى کتانى ملون و گلابتوندوزى آن معروف بود. رودخانهٔ شاپور که از نزديک آن مىگذرد غالباً رودخانهٔ توز (توج) ناميده مىشد. عضدالدوله ديلمى طايفهاى از اعراب را از شام کوچاند و در آن جا اسکان داد. توز در آغاز قرن ششم ويران گرديد و تاکنون محل دقيق آن روشن نشده است.
|
|
آثار توز قديم به صورت ويرانههايى در جلگهٔ آبادىهاى سعدآباد، زيراه و اردشيرآباد قرار دارد. بيرون از دره و تپهٔ کنونى روستاى زيراه به طرف غرب و جنوب، خرابههاى فراوانى وجود دارد که به صورت مزارع يا راههاى پيادهرو و اتومبيلرو و قبرستان و محل تعليف گوسفندان درآمده است. اين نواحى که همه مملو از ويرانهها و خرابههاى عمارتها و شکستههاى سنگ و سفال و گچ و ملاط است، وسعت و قدمت ناحيهٔ توز قديمى را نشان مىدهد.
|
|
| ناحيهٔ باستانى بيستون، هرسين
|
|
اين کوه در ادوار مختلف به اسامى بغستان، بگستان و بيستون ناميده شده و امروزه نيز به بيستون معروف است. بيستون در کنار شاهراه جادهٔ باستانى ابريشم و در محل تلاقى راههاى مغرب ايران قرار گرفته است. در اين منطقه از دامنهٔ زاگرس سرابهاى فراوانى وجود دارد که باعث آبادانى و توقف کاروانها و مسافرين در ادوار مختلف شده است.
|
|
ياقوت حموى در معجمالبلدان که به سال ۶۲۳ هـ.ق نوشته است مىگويد : «بهستون قريهاى است بين همدان و حلوان، ميان آن و همدان چهار منزل راه است. کوه بيستون کوهى است بسيار بلند که صعود بر فراز آن امکانپذير نيست و راه حاجيان در زير آن است، بخش پيشين آن از بالا تا پايين صاف و ديواره مانند است، بر پشت کوه نزديک راه، مکانى شبيه غار است و در آن چشمهٔ آبى جارى است و آنجا صورت اسبى است که به بهترين صورتى حجارى شده و گمان مىکنند که صورت اسب کسرى موسوم به شبديز باشد و کسرى بر آن سوار است».
|
|
ناحيهٔ بيستون به علّت اهميت خاصى که در دورههاى مختلف باستانى و تاريخى داشته است، تقريباً از هر دوره تاريخى اثرى در پهنهٔ آن به جا مانده است. اين آثار ساخته شده از دورهٔ جمعآورى خوراک آغاز و به سلسلهٔ صفويه ختم مىشود. اهم اين آثار عبارتند از:
|
|
غار بيستون، کتيبهٔ بيستون، کتيبههاى کوچک، نقوش داريوش، مجسمهٔ هرکول، شيرسنگى، نقش ميتريدات اشکانى، نقش گودرز دوم اشکانى، نقش ولگش (ولخش) پارتى، صفه تراشيده شده، فراتاش، بناى پارتى، پل خسروى، قلعه قديمى، جاده ساسانى، شهر چمچال، کاروانسراى ايلخانى، پل صفوى، کاروانسراى صفوى، قبرستان قديمى و ... که در اين کتاب هر يک در جاى خود مورد اشاره قرار گرفتهاند.
|
|
| ويرانه شهر مختارك، رامهرمز
|
|
در شمال رامهرمز آثار ويرانههاى گچ و سنگ و ساختمانهاى کهنهٔ سنگى وجود دارد که گفته مىشود آثار به جا مانده از شهر مختارک است. مختارک همان شهرى است که على ابن محمد صاحبالزنج علوى ايرانى شيعه و ستارهشناس و رهبر قيامکنندگان عليه خليفه عباسى مرکز فعاليت خود را در اين شهر قرار داده بود.
|
|
| ويرانههاى شهر به گوار (آثار جلگه تشون)، بهبهان
|
|
در غرب دشت بهبهان که امروزه آبادىها و مزارع کوچک و متعدد در اطراف آن پراکنده است، خرابههاى شهرى به نام کلگهزار وجود دارد که همهٔ آثار شهر «به گواد» يا «بهارآمدگواد» يا «به گواز» در اين محل و در زير خاک تپهها و ساختمانهاى اين منطقه قرار دارد که روزگارى شهرى بزرگ بوده است. برطبق بعضى گزارشهاى تاريخى اين شهر به روزگار آبادانى و رونق مرکز يا حداقل محل شعبهٔ بزرگى از کليساى ريوار دلشير بوده است که نمايندگان و اسقفهاى آنان از اين شهر به جزيره سيلان و سرانديب و هندوستان اعزام مىشدهاند و کليساهاى هندوستان و سيلان را هدايت مىکردهاند.
|
|
| ويرانههاى شهر بيشاپور كازرون، كازرون (ساسانيان)
|
|
اين شهر از مکانهايى است که به همت شاپور اول ساخته شده و کاخها، آتشکدهاى بزرگ، سنگنبشتههاى پهلوى و بناهاى بسيارى داشته است. در سالهاى ۱۹-۱۳۱۴، باستانشناسان فرانسوى، بقاياى آتشکده و تالار اصلى و برخى سنگ نبشتههاى اين شهر را کشف کردند.
|
|
در سالهاى پس از آن، آثار اين شهر به تدريج به وسيله هيأتهاى کاوش ايرانى از زير خاک بيرون آورده شد. کاخ اصلى شهر، داراى تالارى بزرگ با دهليزهاى بسيار و حياطهاى متعدد است. نقشه تالار بزرگ، به گونهاى است که در وسط آن، يک طرح مربع شکل ايجاد شده که در هر ضلع آن يک شاهنشين قرار دارد. درازاى هر ضلع اين مربع، به گونهاى است که تالار مربوطه را به صورت يک محوطهٔ پهناور ۲۰ ضلعى در آورده است.
|
|
شهر بيشاپور تا سدههاى اول ظهور اسلام نيز مسکونى و آباد بوده و بناهايى از آن، پابرجا مانده است.
|
|
| ويرانههاى شهر خندجان (ساسانيان)
|
|
در شش کيلومترى شمال شرقى سر مشهد، آثار يک شهر مدفون در دل خاک وجود دارد که آن را «خندجان» مىنامند. در اين محل، بناهاى سنگى فراوانى که به تپههاى کوچک تبديل شدهاند، به چشم مىخورد. در قسمتى از آن، بنايى شبيه قلعه با چهار برج کوچک در چهار گوشه و خندقى در اطراف آن وجود دارد. در سمت ديگر بالاى يک تپه بلند آثار يک ساختمان ديده مىشود که اهل محل آن را نقارهخانه مىخوانند.
|
|
بنايى ديگر شبيه به کاروانسرا در سمت ديگر ويرانههاى مزبور قرار دارد. وضعيت کاروانسرا به گونهاى است که نشان مىدهد، اين محل در ساليان طولانى پس از خرابى شهر، هنوز مورد استفاده قرار مىگرفته است.
|
|
| ويرانههاى شهر سامرا، روستاى بردى، دهلران
|
|
ويرانههاى شهر باستانى سامرا در کنار رود چمزنگى در مجاورت روستاى بردى دهلران واقع شده است. هيئت باستانشناسى بلژيکى قدمت آن را پيش از تاريخ تخمين زدهاند. در اين ناحيه بقاياى آثار تاريخى متعددى وجود دارد که به يکى از آنها تحت عنوان قلعه تاريخى شياخ در بخش قلعههاى تاريخى اشاره شد.
|