|
بيمارىهاى عفونى ازطريق کاهش اشتها و افزايش کاتابوليسم مىتوانند باعث تعادل منفى ازت و انرژى شوند. سوءتغذيه مادر قبل و يا در طول باردارى نيز بهاحتمال زياد موجب تولد نوزاد کموزن (Low Birth Weight-LBW) مىشود که در صورت تغذيهٔ نادرست مىتواند به بروز سوءتغذيه در کودک منجر شود.
|
|
تغذيه با شير مادر و طول مدت شيردهى نيز نقش مهمى در توزيع سنى و نوع سوءتغذيه دارد. طولانىبودن تغذيهٔ انحصارى با شير مادر باعث بروز سوءتغذيه در سال دوم، سوم و يا چهارم زندگى مىشود که به طور معمول به شکل کواشيورکور ظاهر مىشود. در آفريقا و آمريکاى مرکزى که طول مدت شيردهى ۱۸ تا ۳۶ ماه است، اين نوع سوءتغذيه شايعتر است. قطع زودرس شير مادر، براى مثال قبل از يکسالگى و تغذيه کودک با شيرخشک (که بهطور معمول بسيار رقيق و غيراستريل تهيه مىشود) مىتواند به بروز سوءتغذيه به شکل ماراسموس در سال اول زندگى منجر شود. اين نوع سوءتغذيه در هندوستان، آفريقا، بعضى کشورهاى آمريکاى لاتين و شهرهاى بزرگ ديده مىشود. ماراسموس تنها نوع سوءتغذيه در شيرخواران زير ۶ ماه است که علت آن مىتواند ناکافى بودن شير مادر و يا قطع شير مادر از اوان تولد باشد. ناکافى بودن شير مادر مىتواند به علت عوامل روانى نظير خستگى و عصبى بودن، سوءتغذيهٔ مادر، آموزش نادرست مادر و کارکنان بهداشتى در مورد روش صحيح شيردهي، بازگشت به کار بلافاصله پس از زايمان و عدم امکانات مناسب براى شيردهى در محل کار باشد. فقر و کاهش دسترسى به مواد غذائي، شرايط بَد زندگى به ويژه در خانوارهاى پُرجمعيت، عدم مراقبت کافى از کودک، اعتياد به مواد مخدر و عوامل فرهنگى و اعتقادى که محدوديت در مصرف مواد غذائى را باعث مىشوند، مىتوانند در بروز سوءتغذيه نقش داشته باشند.
|
|
تغييرهاى فصلى نيز از طريق بروز اپيدمى بيمارىهاى خاص يا تأثير بر ذخاير مواد غذائى و يا هر دوى اين عوامل با هم مىتواند بر سوءتغذيه تأثير داشته باشد.
|
|
|
مهمترين ويژگى سوءتغذيهٔ خفيف و متوسط کاهش وزن است. تحليل چربى زيرجلدى ممکن است بارز باشد. در صورتى که سوءتغذيهٔ پروتئين - انرژى مزمن باشد، تأخير رشد به صورت کوتاهقدى
نشان داده مىشود. در جمعيتهائى که سوءتغذيهٔ پروتئين - انرژى شيوع زيادى دارد يا بومى (آندميک) است، روند افزايش وزن کاهش مىيابد. فعاليت فيزيکى و مصرف انرژى کاهش مىيابد،
شاخصهائى چون توان سيستم ايمني، فعاليتهاى گوارشى و رفتار ممکن است در اين کودکان تغيير يابد ولى ارزيابى آنان هنوز ارزش تشخيصى ندارد.
|
|
|
تشخيص اين نوع سوءتغذيه در درجه اول بر اساس تاريخچهٔ غذائى و نشانههاى بالينى انجام مىگيرد. ماراسموس به طور معمول در شرايط کمبود غذائى شديد، گرسنگى بلندمدت، از
شيرگيرى زودرس يا تغذيه ناکافى شيرخوار و کواشيورکور در صورت از شيرگيرى دير و دريافت پروتئين ناکافى بروز مىکند. علل مشترک هر دو نوع سوءتغذيه اسهال و عفونت است.
|