|
|
|
تجارب يادگيرى يا فعاليتهاى آموزشى فعاليتهايى هستند که فراگيران در راه دستيابى به اهداف آموزشى انجام مىدهند. بنابراين فعاليتهاى معلمان در اين گروه قرار نگرفته بلکه مىتوان آنها را تحت عنوان روشها، الگوها و شيوههاى تدريس مورد توجه قرار داد.
|
|
تعيين تجارب يادگيري، گروههاى تدريس و يادگيرى و شيوههاى تدريس قطعاً بايستى با توجه به اهداف، بهخصوص اهداف رفتارى صورت گيرد. بنابراين پيشنهاد و يا واگذار کردن تجاربى که بدون توجه به اصل يادشده ازجانب معلم صورت مىگيرد نمىتواند هميشه يادگيرى مؤثرى را تضمين نمايد.
|
|
حال اين سؤال پيش مىآيد که ارائه تعريفى از تجارب يادگيرى چه مشکلى را حل خواهد کرد؟ پاسخ اين است که تعميم اين تعريف در شرايط واقعى مىتواند بسيار کارساز باشد. متأسفانه گاهى در شرايط واقعى آموزشى اولاً اينگونه تجارب تحت عنوان تکاليف درسي به تجاربى بسيار معدود نظير روخواني، رونويسي، حل مسئله، نوشتن انشاء و حفظ کردن مطالب درسى محدود مىشوند؛ ثانياً انتخاب و تعيين آنها با توجه به اصل يادشده صورت نمىگيرد.
|
|
|
هميشه دستيابى به اهداف آموزشى مختلف ازطريق گروههاى يکسان ميسّر نيست. بهعنوان مثال، درصورتى که مىتوان تعداد پنجاه فراگير يک گروه را در درس تاريخ بهسوى اهداف موردنظر هدايت کرد، آيا ممکن است همين تعداد فراگير را بدون تجزيه کردن به گروههاى کوچکتر در يک کار عملى به مهارت کافى رسانيد؟ طبيعى است که آموزش يک مهارت مثلاً کار با تلويزيون مداربسته نيازمند تجربه گروههاى نسبتاً بزرگ به گروههاى بسيار کوچک است تا تسلط فرد فرد فراگيران را در مهارت موردنظر تضمين نمايد.
|
|
گروههاى تدريس و يادگيرى عمدتاً به سه دسته به شرح زير تقسيم مىشوند:
|
|
| گروههاى بزرگ و بسيار بزرگ
|
|
يک گروه بزرگ ممکن است از صد تا هزاران نفر را شامل شود و يا کليه شاگردان يک مدرسه را دربر گيرد که يک برنامهٔ تلويزيونى را در ۱۰ کلاس تماشا مىکنند.
|
|
|
يک گروه متوسط مىتواند حدود ۴۰ نفر شاگردان يک کلاس باشند که به سخنرانى معلم گوش مىدهند.
|
|
|
يک گروه کوچک مىتواند شامل حدود ۵ نفر از فراگيران باشد که بهخاطر يادگيرى يک مهارت خاص دورهم جمع شدهاند. مسلم است که ايدهآلترين گروه براى آموزش و حصول هدفهاى هرکدام از حيطههاى سهگانه، گروه کوچک و تکنفرى است. زيرا برقرار يه ارتباط نزديک و چهره به چهره و گرفتن بازخورد (Feedback) امکان شناخت بيشتر فراگير و در نتيجه آموزش بهتر را فراهم مىسازد.
|
|
مسلماً، مشخص کردن تعداد دقيق فراگيران براى هريک از سه گروه يادشده کارى است بس دشوار که بستگى به موقعيتها، هدف از گروهبندى و سليقه کسانى دارد که آنها را مشخص مىکنند. بىترديد، با توجه به تنوع هدفها و تجارب ادگيرى متنوع، مشکل اخذ تصميم منطقى کاملاً مشهود است.
|
|
|
گرچه گاهى معلمان تفاوتى ميان روشها، الگوها و شيوههاى تدريس قائل نمىشوند و بحث درمورد اين تفاوتها و خصوصيات هرکدام از آنها مربوط به اين مقوله نيست، معالوصف شيوههاى تدريس را مىتوان آندسته از فعاليتهاى معلمان دانست که در راه هدايت فراگيران بهسوى اهداف آموزشى در کوچکترين واحد زمان قابل اجرا است. شيوههاى تدريس ممکن است در يک جلسهٔ تدريس چندينبار تغيير يابد.
|
|
با اين وجود، آنچه که در اينجا بايستى مدنظر قرار گيرد آن است که مطابق اصل يادشده شيوههاى معلم بايستى باتوجه به عناصر قبلى طرح يعنى اهداف - بخصوص اهداف رفتارى - تعيين شوند. بنابراين مسلم است که مجموعهاى از شيوههاى تدريس که در ارتباط با اهداف مربوط به حيطهٔ شناختى مورد استفاده قرار مىگيرند، نمىتوانند بدون هيچگونه تغييرى در ارتباط با اهداف حيطهٔ روانى - حرکتى نيز بکار گرفته شوند. در هر حال مناسبترين محل انتخاب شيوههاى تدريس در قسمت شرايط طراحى منظم آموزشى است.
|