|
|
اغلب، به انتخابهائى دست مىزنيم که پىآمدهاى آنها در عين حال هم مثبت و هم منفى است. وقتى پىآمدهاى مثبت در کوتاه مدت و پىآمدهاى منفى در درازمدت خودنمائى مىکند، وسوسه مىشويم که تسليم نفع آنى شويم. حال اگر به اين حالت، تعارض بين نفع شخصى و نفع عمومى را نيز اضافه کنيم، چيزى بهدست خواهيم آورد که دو راهى اجتماعى ناميده مىشود (ديويز Dawes، ۱۹۸۰). بنابراين، منظور از دو راهى اجتماعى عبارت از موقعيتى است که در آن، انتخاب سودآور در کوتاهمدت براى خود فرد، احتمالاً براى ساير افراد گروه نتيجهٔ منفى خواهد داشت.
|
|
دو راهى اجتماعى دو ويژگى دارد:
|
|
۱. اعضاء گروه، در صورتىکه رضايت فردى آنها در نفع شخصى بيشتر از نفع عمومى باشد، رضايت فردى را ترجيح خواهند داد.
|
|
۲. مجموعهٔ گروه، در صورتىکه اعضاء بيشتر در جهت نفع عمومى کار کنند تا نفع شخصي، بيشتر نفع خواهد داشت.
|
|
بهعبارت ديگر، رقابت به نفع برخى تمام مىشود، در حالى که همکارى براى همهٔ افراد مفيد واقع مىشود. مثلاً، اگر هر ماهىگير تلاش کند در هر دقيقه بيتشرين ماهى ممکن را بگيرد، احتمال دارد که درآمد او، بر اثر کاهش ميزان ماهي، در درازمدت کاهش يابد و در نهايت بهطور کامل از بين برود. در مقابل، اگر همهٔ صيادان صيد خود را محدود کنند، ماهىها مجال پيدا خواهند کرد دوباره توليد مثل کنند و هر صيادى خواهد توانست براى سالها بعد نيز حساب باز کند.
|
|
بسيارى از مسائل مربوط به محيط را مىتوان با ديدگاه دو راهىهاى اجتماعى تحليل کرد. از جمله آلودگى هوا، که از چند دههٔ پيش بزرگترين مشغلهٔ ذهنى بومشناسان شده است. هوا را زمانى آلوده مىناميم که موادى غير از مواد طبيعى خود داشته باشد: گرد و خاک، دود، بخار، گاز و ... پديدهٔ گلخانهاى نيز به آلودگى هوا اضافه مىشود و دشوارىهاى حاصل از آن معرف دو راهىهاى اجتماعى است.
|
|
برخى گازهائى که به حالت طبيعى در جوّ وجود دارد، با حفظ گرما در حوالى ۱۵ درجهٔ سانتىگراد، زندگى بر روى کرهٔ زمين را ممکن مىسازد. اين گازها شامل بخشى از امواج مادون قرمز است که زمين را گرم مىکنند. در طبيعيت تنها ۱ درصد جوّ از اين گازها تشکيل مىشود (غير از بخار آب) و تغيير در مقدار آن، حتى به مقدار کم، مىتواند دگرگونىهاى مهم به همراه آورد. فعاليتهاى انساني، انتشارگازها را مساعد مىکند. مثلاً، صنعتى شدن، دىاکسيدکربن (CO2) را ۳۰ درصد افزايش داده است، گازى که تقريباً به ۶۰ درصد فشردگى هوا کمک مىکند. مىگويند که کشور کانادا، در سال ۱۹۹۵، ۲ درصد CO2 جهان را توليد کرده است. قرارداد کيوتو Kyoto، که در دسامبر ۱۹۹۷ به امضاء رسيد، کانادا را مجبور مىکند که توليد گاز گلخانهاى خود را تا سال ۲۰۱۲، نسبت به سال ۱۹۹۰، ۱۵ درصد کاهش دهد. بنابراين، افزايش مجدد گرماى کرهٔ زمين را مىتوان با اقدامات دولتها محدود کرد، اما خود افراد نيز بايد، با تغيير دادن رفتارهاى آسيبرسان به اين تلاشها کمک کنند. براى اين کار لازم است که آنها، بهخاطر امتيازهاى بلندمدت عمومي، از برخى امتيازهاى کوتاهمدت شخصى صرفنظر کنند. بنابراين، همه در مقابل دو راهى اجتماعى قرار مىگيريم (لوفرانسوا Lefrencois و ديگران، ۱۹۹۸).
|
|
براى ايجاد تغيير در رفتار، لازم است که افراد آموزش ببينند. مخصوصاً بايد اطلاعات مربوط به سالم نگهداشتن محيط به کودکان انتقال يابد. فرانسيس Francis و ديگران (۱۹۹۳)، در طول تحقيق متوجه مىشوند که دانشآموزان (۸ تا ۱۱ ساله) مىفهمند که توليد برق با وسايل سالم، خمير کردن کاغذهاى باطله و کاشتن درخت، اقداماتى است که از انتشار گازهاى گلخانهاى جلوگيرى مىکند. در مقابل، وقتى فکر مىکنند که استفاده از بنزين بدون سرب يا کاهش زرّادخانههاى هستهاى همان نتايج را به همراه مىآورد، متوجه موضوع نمىشوند. بهعلاوه، آنها اثر افزايش گرما و نازک شدن لايهٔ اوزون، دو پديدهٔ کاملاً متفاوت، را متوجه نمىشوند.
|
|
از طرفي، بخشى از بزرگسالان خيال مىکنند که انتشار بر اثر گرما غير قابل اجتناب و به دور از قدرت انسان است. همين افراد جبرگرا، تصادفات کشتىهاى غولپيکر نفتى و ريزش مواد آلوده به دريا را نيز به سهلانگارى و خطاى ملوانان نسبت مىدهند. در اينجا نيز اثر بدشانسى را دخالت مىدهند (آيزر Eiser و ديگران، ۱۹۹۵). تغيير رفتارهاى اين افراد، مسلماً خيلى دشوارتر از تغيير رفتارهاى اشخاصى خواهد بود که، براى چنين تبيينهائي، به اسناد درونى متوسل مىشوند.
|
|
با اين همه، تعليم و تربيت الزاماًبهترين راه براى رفتار نيست. در برابر دو راهى اجتماعي، معلوم شده است، رفتارى که در درازمدت از نظر اجتماعى مورد قبول باشد، به عواملى مثل سرعت پايان منابع و اعتمادى که به ساير اشخاص داريم، وابسته است. اگر اعتماد ما از مردم سلب شود، صرفنظر از اينکه منابع خيلى سريع به پايان برسد يا به کندي، رفتارمان را تغيير خواهيم داد. وقتى سرعت تمام شدن منابع بالا است، اگر به ديگران اعتماد داشته باشيم، رفتارمان حساب شدهتر خواهد بود. در مقابل، اگر سرعت تمام شدن منابه پائين باشد، سطح اعتماد به مردم هيچ اثرى نخواهد داشت (بران Brann و ديگران، ۱۹۸۷).
|
|
متغيرهاى ديگر نيز مىتوانند مهم باشند. مثلاً، هر اندازه عدم اطمينان به دسترس بودن منابع بيشتر باشد، بههمان اندازه همکارى کمتر خواهد بود. مىتوان گفت که عدم اطمينان در مورد امکانات تجديد منابع، يک خوشبينى گولزننده بهوجود مىآورد. از طرف ديگر، هر اندازه گروه بزرگتر باشد، بههمان اندازه خطاى ناشى از يک شخص بىنظم کماهميت تلقى خواهد شد. بهعلاوه، در گروههاى بزرگ، رفتارهاى بزهکارى کمتر قابل رؤيت است، به طورى که شناسائى مسؤلان سوء استفاده را با دشوارى روبرو مىسازد. همچنين، کسى که از منابع در حد افراط استفاده مىکند، بسيار دشوار است که متوجه خطاى خود در حق ديگران باشد. اقدام براى تغيير رفتارها، زمانى مؤثر واقع مىشود که بر تغيير ساختارى استوار باشد، مثلاً ماليات براساس مصرف مؤثرتر از تربيت شهروندان است (ادنى و بل ، ۱۹۸۷).
|
|
همهٔ مردم آرزو دارند محيطى تميز و سالم داشته باشند، اما بهنظر نمىرسد که همهٔ مردم آمادهٔ فداکارى در اين زمينه باشند. حتى زمانى که مردم از اين فداکارىها اطلاع دارند، خطرات محيط را به شرطى مىپذيرند که فداکارى از جانب خود آنها نباشد. براى قبول اين ادعا، کافى است به کنار جادهها توجه کنيد تا ببينيد چقدر پلاستيک کهنه، غذاهاى مانده، لاشهٔ حيوانات، روغن موتور، فضولات و ... ريخته شده است. وضعيت ساحل رودخانهها و درياها بهتر از اين نيست. اگر در تهران نيز کنجکاوى کنيد، متوجه خواهيد شد که بسيارى از مغازهداران، رفتگران، عابران و ... مواد زايد را به جوىها مىريزند، در نتيجه چند متر پائينتر، مسير آب گرفته مىشود و آب کثيف کل خيابان را فرا مىگيرد. اين نوع عدم احساس مسؤوليت در سطح جهانى نيز ديده مىشود، همهٔ کشورها از حفاظت محيط زيست صحبت مىکنند اما فضولات کارخانهها را به درياها يا به حومهٔ شهرها مىريزند. امروزه، سندرم 'نه در خانهٔ ما' يکى از مشغوليتهاى دقيقاً فردى دربارهٔ محيط است. اين سندرم حتى در بين ساکنان آپارتمانها نيز مشاهده مىشود. هر کس داخل خانهٔ خود را تميز مىکند اما از جارو زدن حتى پاگردى در آپارتمان خود خوددارى مىکند.
|