جدول رابطه بین میزان زراعی با بُعد خانواده در جامعهٔ کشاورزان روستاهای قلمرو شرکت سهامی زراعی سمسکنده (ساری)
يکى از مهمترين کارکردهاى خانواده روستائى سنتى توليد خانوادگى است. محصول توليدى خواه براى فروش و خواه بهمنظور مصرف داخلى خانواده باشد، مستلزم فعاليت و کار مشترک همه اعضاء خانواده است. خانواده روستائى سنتى بهطور عمده نيروى کار مورد نياز توليدات خانگى را از داخل تأمين مىکند. عضو خانواده بهعنوان نيروى کار داراى ارزش است، هر چه نيروى کار بيشتر باشد، خانواده ارزش اجتماعى بيشترى در جامعه احراز مىکند. ضربالمثل معروفى است که مىگويند: 'قربان دست بسيار، هم در خوردن، هم در کار' . هر يک از اعضاء خانواده به اندازه توان خود در امر توليد فعاليت دارد و به اندازه نياز خود استفاده مىکند، بدينترتيب وسعت ابعاد خانواده روستائى سنتى را مىتوان به مثابه گونهاى ارزش اجتماعى در نظر گرفت، اين پديده اجتماعى نه تنها در ادبيات شفاهى (فولکلور FOIK - Lore) ديده مىشود، در ادبيات کهن و کلاسيک هم فراوان به چشم مىخورد. چنانچه هنگامى که خواستهاند ارزش پايگاه اجتماعى والاى فردى را نشان دهند مىگويند: ... مردى بود بسيار مال، باتجربت و کبر سن، ... فرزندانى بسيار داشت، همه کمر خدمت به ميان بسته (۱).
(۱) . ابن اسفنديار. تاريخ طبرستان. به تصحيح عباس اقبال به کوشش محمد رمضانى، کتابخانه خاور، ۱۳۲۰، صفحهٔ ۷.
بنابراين فرزند بهويژه پسر در خانواده داراى ارزش اجتماعى است و تا زمانى که خانواده روستائى بهعلت ضعف تکنولوژى به نيروى کار اعضاء خود متکى باشد بُعد خانواده وسيع است و افراد زيادى را در برمىگيرد. بررسىهاى انجام شده در زمينه مسائل اجتماعى ـ اقتصادى پارهاى از مناطق روستائى ايران اين واقعيت را تأئيد مىکند. چنانچه متوسط بعد خانواده در ميان کشاورزان روستاهاى مناطق: خلخال ۳/۶ نفر، اراک ۶ نفر، قوچان ۶ نفر، بجنورد ۷/۵ نفر، مشهد ۴/۵ نفر، نيشابور ۳/۵ نفر، گناباد ۲/۵ نفر، سبزوار ۵ نفر، بيرجند ۵/۴ نفر، کاشمر ۳/۴ نفر بوده است (۲).
(۲) . بررسىهاى اقتصادى ـ اجتماعى روستاهاى مناطق: خلخال، اراک، قوچان، بجنورد، مشهد، نيشابور، گناباد، سبزوار، بيرجند، کاشمر. بخش تحقيقات روستائى مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعى دانشگاه تهران، قسمت خصوصيات اجتماعى خانواده نمونه.
بُعد خانواده در ميان قشرهاى مختلف اجتماعى جامعه روستائى برحسب پايگاه اجتماعى خانواده، ميزان زمين، ميزان حق آبه و درآمد خانواده و نيز در ميان گروههاى مختلف ايلى، طايفهاى و مذهبى فرق مىکند. در دهکده 'شش دانگى' متوسط بُعد خانواده در قشر 'تلمبه کار' ۷/۷ نفر، دهقان ۲/۶ نفر و خوشنشين ۴/۵ نفر بوده است (۳).
(۳) . عجمى، اسماعيل. شش دانگى پژوهشى در زمينه جامعهشناسى روستائى دانشگاه شيراز، ۱۳۴۸، صفحهٔ ۱۲۶.
متوسط تعداد افراد خانواده در ميان قشر کشاورز روستاهاى قلمرو شرکت سهامى زراعى سمسکنده (سارى) 'شرکت سهامى زراعى سمسکنده، صفحهٔ ۶' برابر ۱/۶ نفر خوشنشينان روستائى همين جامعه ۳/۴ نفر بوده است. يعنى هر خانواده کشاورز (سهامدار) بهطور متوسط ۸/۱ نفر از خانواده خوشنشين بيشتر عضو داشته است. همچنين بررسىهاى روستائى در منطقه کردستان نشان مىدهد که ميانگين تعداد افراد خانواده کشاورز ۷/۶ نفر بوده است، در صورتىکه هر خانواده خوشنشين همين منطقه، بهطور متوسط ۵ نفر عضو داشته است (خوشنشينان کردستان، صفحهٔ ۱۳۱ و ۲۱۹). در واقع مىتوان گفت که بين بُعد خانواده و پايگاه اجتماعى خانواده رابطهاى مستقيم وجود دارد.
تحقيقات انجام شده در دهکده فرديس (ورامين) بُعد متوسط خانواده کشاورز را برابر ۳/۶ نفر بهدست داده است. اما متوسط افراد خانواده در گروههاى مختلف کشاورز اين روستا برحسب ميزان حق آبه تغييير مىکند. چنانچه متوسط افراد خانواده در گروه دارندگان ۶ ساعت حق آبه ۴/۶ نفر و صاحبان ۶ تا ۲۱ حق آبه ۴/۷ نفر بوده است (واحدهاى کار زراعى و خويشاوندى در فرديس ورامين. صفحهٔ ۱۵).
همچنين در ميان کشاورز روستاهاى منطقه کردستان بعد خانواده به موازات افزايش ميزان زمين زراعى بالا مىرود. چنانچه متوسط بُعد خانواده در گروه کشاورزان کوچک (صاحبان اراضى ۴ هکتار و کمتر) ۱/۵، گروه کشاورزان متوسط (صاحبان ۱/۴ تا ۱۵ هکتار زمين) ۴/۶ نفر و گروه کشاورزان بزرگ (صاحبان بيش از ۱۵ هکتار) برابر ۱/۹ نفر بوده است (خوشنشينان کردستان. صفحهٔ ۲۲۰).
در جدول رابطه بين ميزان زراعى با بُعد خانواده در جامعه کشاورزان روستاهاى قلمرو شرکت سهامى زراعى سمسکنده (سارى) آمده است. (شرکت سهامى زراعى سمسکنده 'سارى' صفحهٔ ۶).
جدول رابطه بين ميزان زراعى با بُعد خانواده در جامعهٔ کشاورزان روستاهاى قلمرو شرکت سهامى زراعى سمسکنده (سارى)
گروه کشاورزان
متوسط افراد خانواده
کل جامعه
۶/۵
گروه اول ـ صاحبان کمتر از ۵/۱ هکتار زمين
۴/۴
گروه دوم ـ صاحبان ۵/۱ تا ۹/۲ هکتار زمين
۵/۷
گروه سوم ـ صاحبان ۳ هکتار زمين و بيشتر
۶/۷
بنابر جدول رابطه بين ميزان زمين زراعى با بعد خانواده در جامعهٔ کشاورزان روستاهاى قلمرو شرکت سهامى زراعى سمسکنده (سارى) در ميان کشاورزان گروه اول يعنى صاحبان کمتر از ۵/۱ هکتار زمين بُعد خانواده برابر ۴/۴ نفر بوده است، در گروه دوم به ۷/۵ نفر و در گروه سوم که بيشترين اراضى را دارد بودهاند به ۶/۷ نفر مىرسد. اين ارقام حاکى از آن است که بين ميزان زمين زراعى خانواده و ميزان درآمد خانواده از يک سو و بُعد خانواده از سوى ديگر همبستگى مثبتى وجود دارد.
ميان درآمد و بُعد خانواده در جامعه خوشنشين روستاهاى منطقه کردستان نيز ارتباط مستقيم برقرار است. کمترين بُعد خانواده ۴/۳ نفر مربوط به گروهى از خوشنشينان است که کمترين درآمد را دارا بوده بودهاند. پس از آن بُعد خانواده هماهنگ با افزايش ميزان درآمد بيشتر مىشود تا در ميان خوشنشينان پردرآمد يعنى سوداگران روستائى به ۷/۶ نفر مىرسد (خوشنشينان کردستان، صفحهٔ ۱۳۲). بررسىهائى که در سه روستاى رامجين، سنقرآباد و محمدآباد شهرستان کرج بهعمل آمده، نتيجه مشابهى بهدست مىدهد، چنانچه در ميان گروهى که از ۱۰ تا ۲۰ هکتار زمين دارند، بُعد خانواده برابر ۱/۹ نفر و دارندگان ۳ تا ۱۰ هکتار زمين ۶/۵ نفر و گروه دهقانان بىزمين ۸/۳ نفر بوده است. تفاوتهاى موجود ميان قشرهاى اجتماعى جامعه روستائى از لحاظ بُعد خانواده تا حد زيادى با عامل اقتصادى در ارتباط است، در ميان گروههاى کمدرآمد، اعم از زارعان و خوشنشينها، کوچکى بُعد خانواده معلول فقدان يا ضعف کارکرد اقتصادى خانواده است. زيرا در آن دسته از خانوادهها که کارکرد اقتصادى ندارند و يا اينکه فعاليتهاى اقتصادى بسيار محدود است، تعدادى از افراد فعال خانواده بهمنظور يافتن کار و کسب درآمد به شهرها مهاجرت مىکنند، در نتيجه بُعد خانواده کم مىشود.
در مقابل ميان کشاورزان بزرگ که فعاليتهاى اقتصادى تنوع بيشترى دارد، خانواده قادر است تعداد زيادترى از افراد را تحت حمايت مالى خود قرار دهد و در عين حال از نيروى کار آنان در زمينهٔ فعاليتهاى اقتصادى استفاده کند. بهعلاوه، قشر پردرآمد روستائى بهعلت امکانات اقتصادى از تسهيلات بهداشتى بيشترى برخوردار است و اين امر در کاهش مرگ و مير کودکان و در نتيجه گسترش بُعد خانواده روستائى است که با کارکرد اقتصادى خانواده ارتباط دارد. خانوادهاى که فعاليتهاى اقتصادى آن گسترش بيشترى دارد به نيروى کار بيشترى نياز دارد و در نتيجه ميزان ولادت بالا است و سرانجام بُعد خانواده وسعت بيشترى خواهد داشت. به نظر مىرسد که وسعت بُعد خانواده در گروههاى اجتماعى بالا از يکسو با افزونى ميزان خانواده گسترده و از سوى ديگر با زياد بودن تعداد فرزندان خانواده ارتباط دارد. گاهى نيز ممکن است يکى از اين عوامل به تنهائى در گسترش بُعد خانواده مؤثر باشد. در جامعه کشاورزان روستاهاى نمونه منطقه کردستان هر خانواده بهطور متوسط ۷/۶ نفر عضو داشته است، متوسط تعداد فرزندان هر خانواده ۲/۳ نفر بوده است و بهطور متوسط ۴/۱ نفر را ساير خويشاوندان و ۱/۰ نفر را نيز افراد غيرخويشاوند تشکيل داده است که با اعضاى خانواده در يکجا زندگى مىکنند.
با توجه به اينکه در قشر کشاورز اين منطقه ۴۰ درصد خانوادهها از نوع گسترده بوده است که علاوه بر اعضاء اصلى خانواه ساير خويشاوندان را هم در برداشته است. مىتوان گفت که بزرگى ابعاد خانواده در ميان کشاورزان اين منطقه از يکسو با فزونى تعداد خانوادهٔ گسترده و از سوى ديگر با کثرت فرزند مربوط است. ليکن تأثير وجود خانواده گسترده در وسعت بُعد خانواده اهميت بيشترى دارد. در سهلآباد (سهلآباد دهکدهاى در قوچان. صفحهٔ ۵۲) قوچان افزونى نسبى بُعد خانواده ميان طايفههاى جافکانلو و شارمانلوى کرد با زياد بودن تعداد خانواده گسترده در اين طايفهها مربوط است، زيرا ۴/۱۷ درصد مجموع خانوادههاى طايفههاى مذکور از نوع گسترده بوده است، ولى در طايفه بربر ساکن همين دهکده که بُعد کمترى دارد، خانواده گسترده وجود نداشته است. بررسى ما در دهکده فرديس ورامين (واحدهاى کار زراعى و خويشاوندى در فرديس ورامين. صفحهٔ ۱۴).
نشان مىدهد که در هر خانوادهٔ کشاورز بهطور متوسط ۴ فرزند وجود داشته است. با در نظر گرفتن اينکه بُعد متوسط خانواده در ميان کشاورزان اين دهکده ۳/۶ نفر بوده است. مىتوان گفت که ۶ نفر آنها اعضاء اصلى خانواده و تنها ۳/۰ نفر را ساير خويشاوندان تشکيل دادهاند. روشن است که افزونى تعداد فرزندان خانوادهها معلول بالا بردن نسبى ميزان بارورى و کاهش ميزان مرگ و مير کودکان است. در سالهاى اخير اعزام مأموران بهداشت به روستا، توجه به امور بهداشتى و رواج واکسيناسيون در سطح دهات از مرگ و مير کودکان تا حد زيادى کاسته است، علاوه بر اين روستائيان نيز تا حد زيادى با بهداشت کودک آشنا شده و با بهکار بردن شيوههاى بهداشتى از نگاهدارى کودکان و نيز با مراجعه به پزشک در مواقع لزوم تا حد امکان از مرگ و مير کودکان خود جلوگيرى مىکنند و حال آنکه در سنتهاى روستائى و عادات و رسوم زندگى آنها، از لحاظ کنترل زاد و ولد و اجراى برنامه تنظيم خانواده تغيير چندانى روى نداده است.
در واقع آشنا شدن با اصول بهداشتى و رعايت کردن آن بهمنظور حفظ کودکان از خطر مرگ، براى روستائى به مراتب مهمتر و ضرورىتر از آموختن و بهکار بستن شيوههاى جلوگيرى از بارورى و کنترل ولادت به نظر مىرسد، بهويژه اينکه هنوز جامعه روستائى در برابر اين امر مقاومت مىکند. اگر برنامه تنظيم خانواده و کنترل مواليد با روش صحيحى در جامعه روستائى اجراء شود، همزمان با دگرگونىهائى که در ساختارهاى اقتصادى و اجتماعى ـ فرهنگى جامعه روستائى و در نتيجه در ساختار خانواده پديد مىآيد ممکن است بُعد خانواده و نيز جمعيت روستائى در آينده تقليل پيدا کند. به نظر مىرسد که مجريان برنامه تنظيم خانواده در فعاليتهائى که اخيراً آغاز کردهاند، توانستهاند در زمينه کنترل زاد و ولد و جلوگيرى از رشد بىرويه جمعيت که امروز در جامعههاى جهان سوم، بهويژه در روستاها بهصورت يک بحران اجتماعى درآمده است، موفقيتهاى بهدست آورند.