|
| آران و بيدگل، روستاى آران وبيدگل، كاشان
|
|
آران و بيدگل از توابع شهرستان کاشاناند و آب و هواى گرم و خشک دارند. نام آران را به يکى از بزرگان قبل از اسلام به نام آران بن قاسان که بانى اين آبادى بوده است، نسبت مىدهند. همچنين شهر بيدگل نيز که در مجاورت آران قرار دارد، داراى اهميت تاريخى است و بنيان و آبادانى آن را به بىبىگل، دختر يکى از سرداران مغول، منسوب مىدانند. اين منطقه فضاى به همپيوستهاى را با عناصر متعدد تاريخى به نمايش گذاشته است. از بناهاى تاريخى منطقه مىتوان به بناهاى زير اشاره کرد :
|
|
- بقعهٔ امامزاده هلال بن على مربوط به دورهٔ صفويه.
|
- بقعهٔ امامزاده قاسم بن علىالنقي.
|
- بقعهٔ شاهزاده هادى اولاد امام زينالعابدين.
|
- مسجد جامع قاضى آران که مجموعهاى است از ابنيهٔ قرون مختلف اسلامى و از دو طبقه تشکيل گرديده است. ضمناً چندين بناى تاريخى در بيدگل باقى مانده است که از آن جمله مىتوان به مسجد جامع نقشينه، مسجد ميدان و مقبرهٔ صباحى بيدگلى اشاره کرد.
|
|
| ابيانه، روستاى مورچه خورت، نطنز
|
|
يکى از آبادىهاى معروف و خوش آب و هواى استان است که در دامنهٔ شمال غربى کوه کرکس و در ۲۸ کيلومترى شهر نطنز قرار گرفته است. ساختار اجتماعى و معمارى اين روستا، به ويژه علاقهٔ شديد مردم آن به حفظ آداب و رسوم و سنن قديمى، بسيار جالب توجه است. ساختمانها، ابنيهٔ تاريخى و لباس اهالى همچنان بومى و بسيار ديدنى است. مسجد جامع ابيانه و محراب چوبى آن با تارى ۷۷۶ هجرى قمرى و منبر چوبى آن با تاريخ ۴۶۶ هجرى قمرى، و کتيبهٔ کوفى آن از اهميت هنرى و ديدنى ويژهاى برخوردار است. آخرين تعميرات اساسى اين مسجد در سال ۱۳۱۱ هجرى قمرى انجام گرفته است.
|
|
| اورامانات تخت، دهستان اورامانات، مريوان
|
|
روستاى «اورامانات تخت» مرکز دهستان اورامانات در جنوب غربى شهرستان مريوان قرار دارد و جادهاى به طول ۷۵ کيلومتر آن را به شهر مريوان متصل مىکند. ۲۵ کيلومتر اين جاده از مريوان تا دوراهى «دزلي» آسفالته خوب و بقيهٔ آن نيمه آسفالته، خاکى و ناهموار است. اين روستا در درهاى شرقى - غربى و در شيب تندى رو به روى يال شمالى کوه «تخت» واقع شده است. خانههاى روستا کلاً از سنگ و اغلب به صورت خشکه چينى و پلکانى ساخته شده است. آب و هواى آن در فصول تابستان و بهار بسيار مطبوع و در زمستانها بسيار سرد است.
|
|
روستاى اورامانات تخت از جمله فضاهاى جذاب روستايى کردستان است که علاوه بر زيبايى چشماندازها، به دليل اجراى همه ساله مراسم بسيار باستانى و حيرتانگيز «پير شهريار» قابليتهاى ارزشمند جهانگردى ويژه دارد.
|
|
اورامان که در زبان کردى «هه ورامان» تلفظ مىشود، ناحيهاى است وسيع و کوهستانى که سراسر جنوب استان کردستان را در بر گرفته است. مردم اين سامان را «هه ورامي» و زبان آنان را نيز به همين نام مىخوانند. لهجه «اورامي» از شاخههاى معروف و گسترده زبان کردى گوران و شامل «اورامان کهن»، «اورامي» و «ژاوه رودي» است. «اورامي» کهن را با زبان اوستا بسيار نزديک دانستهاند. آتشگاههاى باقى مانده منطقه نشان مىدهد که مردم اين ناحيه پيش از گرويدن به دين اسلام، زرتشتى بودهاند و «اورامي» تا چند دههٔ پيش، زبان نوشتارى گويندگان و سرايندگان کرد زبان اين نواحى بوده است.
|
|
رودخانه «سيروان» از درههاى عميق اين ناحيه عبور کرده و وارد خاک عراق مىشود. اين رود از به هم پيوستن چند رود کوچک به وجود آمده و رو به غرب جريان مىيابد. مناطق کرانهاى رودخانه «سيروان» را «روار» (رودبار) مىگويند که هوايى معتدل و زمينهاى مشجر و پوشيده از درختان گردو، انار، انجير، توت، آمرود و غيره دارد. طبيعت «اورامان» بکر و بسيار زيباست.
|
|
آداب و رسوم اين ناحيه به موجب موقعيت سخت اقليمى تقريباً دست نخورده باقى مانده است و از يادگارهاى باستانى به حساب مىآيد. از معابد بسيار مورد احترام مردم اين ناحيه آرامگاه پير «شهريار اورامي» صاحب کتاب «معرفت پير شهريار» است. هر ساله مراسمى در کنار اين آرامگاه برگزار مىشود؛ پير شهريار که به «پير شاليار» نيز معروف است، به روايتى از قدسين زرتشتى پيش از اسلام است. بعدها کتاب وى توسط شخصى به نام «پير شهريار شاني» پيراسته شد و با ديانت اسلام منطبق گرديد و مطالب آن نيز منظم شد. کتاب به گونهاى نمادين، مواردى را از زبان «زاناى سيميار» بيان کرده است. به اعتقاد برخى از کردشناسان «زاناى سيميار» يا داناى سيميار همان زرتشت است، اما به باور مرحوم آيتالله مردوخ، «سيميار» به معنى رمزگو است. يعنى کسى که مقاصدش را به زبان رمز بيان مىکند. اين کتاب در اورامان محفوظ است. مردم اورامان مسلمان سنى و شافعى مذهب هستند. از ديگر اماکن مقدسه، مساجد «اويهنگ»، عبداللهى و مقبرهٔ پيرى به نام «کوسه هه جيج» است که مورد احترام و زيارت مردم اورامان و ساير مردم کردستان است.
|
|
لباس مردم «اورامان» عبارت است از «چوخه و رانک» براى مردان که پارچه کم عرض آن را با کرک بز «مرغز» مىبافند و بسيار لطيف است. عمامه و پيراهن را نيز از پنبه مىبافند. پنبه در بعضى از روستاهاى اورامان به مقدار کم به عمل مىآيد. پاپوش مردان نيز «کلاش» نام دارد که نوعى گيوه است. زيرهٔ آن از پارچهٔ پنبهاى به شکل محکم ساخته مىشود و نوع «نودشه» آن معروف است. نودشه از روستاهاى مهم اورامان است.
|
|
لباس زنان اين ناحيه، پيراهن بلند و قبا به اضافهٔ نيم تنه يا «سحفه» و کلاهى به نام «فنيس» يا «تاس کلاه» است که با روسرىهاى ابريشمى کلافهاى، پيچيده شده است. لباس زنان «اورامان» بسيار مفصل و محجبه است. نوع پوشش مردان و زنان اورامانات يکى ديگر از جاذبههاى اين منطقه است.
|
|
اورامان در گذشته به علت موقعيت سخت راههاى کوهستانى ارتباط بسيار محدودى با ساير نقاط داشت. در نتيجه مردم آن کليهٔ ملزومات زندگى را خود فراهم مىکردند و به همين مناسبت صنايع دستى آنان پيشرفت فراوانى کرده است.
|
|
در زمينهٔ معمارى نيز بنا به موقعيت کوهستانى منطقه، چينه ديوارها از سنگ است. سنگها شکل هندسى ندارد و در واقع لاشهسنگهايى است که روى هم مىچينند و آن را «وشکه چن» مىگويند. سقفها را با تير مىپوشانند و خانهها به گونهاى روى هم قرار مىگيرند که پشت بام خانهاى، حياط خانهٔ ديگرى است. روستاهاى اورامان داراى خانههاى پلهاى بسيار جالب است. داخل خانهها را با خاکى سفيد رنگ که از محلى به نام «گله جاني» مىآورند، گلاندود مىکنند. مردم اورامان در سختکوشى و پرطاقتى مشهورند و حتى قناعت و زندگى سادهٔ آنان ضربالمثل مردم کوهستانهاى کردستان است.
|
|
مردم اورامان بسيار متدينند و دانشمندان و فضلاى معروفى از اين خطه برخاستهاند. در طريقت، پيرو دو طريقهٔ «قادريه» و «نقشبنديه» اند. پيروان طريقهٔ «قادري» را درويش و پيروان طريقه «نقشبنديه» را صوفى مىنامند که اعتقادى بسيار محکم به پير و مرشد به ويژه شيخ خود دارند و هر ساله به طواف وى مىروند.
|
|
آيينهاى مردم اورامان نيز از جاذبههاى آن محسوب مىشود.
|
|
|
اين ايل راه يکى از اصلىترين ايل راههاى عشايرى منطقه است و گردنهٔ معروف «منار» که در گذشته در جريان کوچ عشاير از حادثهسازترين معابر کوچ ايلات بختيارى بوده است، در اين مسير قرار دارد. در سالهاى گذشته به منظور تسهيل در احداث خط انتقال برق سد شهيد عباسپور قسمتهايى از اين راه توسط شرکت پيمانکار مربوطه احداث و سپس در سالهاى اخير از محل اعتبارات عشايرى اين راه براى عبور خودروهاى کمکدار بهسازى شده است. در حال حاضر گروهى از عشاير بختيارى با استفاده از خودروهاى کمکدار و کمپرسى از اين مسير کوچ مىکنند. اين راه ارتباط ميان نواحى عشايرى انديکا، لالى، مسجد سليمان در استان خوزستان را با دهستانهاى عشايرى بازفت، دوآب، بيرگان، شوراب و تنگ گزى و فارسان در استان چهارمحال و بختيارى برقرار مىکند.
|
|
|
اين راه قلمروهاى ييلاقى و قشلاقى عشاير دينارانى و دهستانهاى حومهٔ ايذه، سوسن و مرغا در خوزستان و ديناران و دوآب صمصامى در چهارمحال و بختيارى را به يکديگر مرتبط مىسازد. در حال حاضر با اينکه قسمتهايى از اين مسير در استانهاى خوزستان و چهارمحال و بختيارى به صورت راه شوسه است، معهذا به دليل عدم وجود پل بر روى رودخانههاى مسير، امکان کوچ ماشينى براى عشاير منطقه از طريق اين راه وجود ندارد.
|
|
| ايل راه دزپارت، بروجن و فارسان
|
|
اين راه از قديمىترين ايل راههاى منطقه است و قدمت آن به دورههاى باستانى مىرسد. نام ديگر اين راه «راه اتابکان» است که محل عبور قسمت مهمى از عشاير بختيارى مىباشد. اين راه نقاط عشايرى شهرستانهاى بروجن و فارسان در استان چهارمحال و بختيارى و شهرستانهاى ايذه، رامهرمز و قسمتى از مسجد سليمان و حومهٔ اهواز در خوزستان را به يکديگر مرتبط مىسازد. طول راه مزبور از چغاخور (محل ييلاقى برخى از طوايف دورکى) تا ايذه حدود ۲۰۰ کيلومتر است. در قديم قسمت مهمى از مالالتجاره از طريق خوزستان و اصفهان از اين راه حمل مىشد و کمپانى معروف «لينچ» بر روى برخى از رودخانههاى اين مسير پلهاى مالرو فلزى احداث کرده بود که آثار آن هنوز نيز پابرجاست.
|
|
روستاهاى مهم اين مسير عبارتند از : چغاخور، گلوگرد، ناغان، دهنو، دوپلان، سرخون، شليل در استان چهارمحال و بختيارى و چات، دهدز و شهر ايذه در استان خوزستان. در سالهاى اخير قسمتهاى زيادى از اين راه به صورت جادهٔ شوسه بازسازى شده است و مسير اصلى در دست ساختمان جادهٔ اصلى اصفهان - خوزستان از اين طريق مىگذرد. امکان استفاده از ماشين در اين راه براى عشاير منطقه وجود ندارد و آنها ناگزيرند از چارپايان براى حمل خانوار و اثاثيه استفاده کنند.
|
|
| ايل راه كوه سفيد، بروجن و فارسان
|
|
اين راه مسير عبور عشاير دهستانهاى انديکا و لالى در استان خوزستان به نواحى ييلاقى شهرستانهاى فارسان و بروجن در چهارمحال و بختيارى است. کوه سفيد از ارتفاعات معروف سلسله جبال زاگرس يکى از سختترين معبرهاى کوهستانى اين مسير است. در حال حاضر امکان استفاده از ماشين به منظور کوچ عشاير منطقه از اين راه وجود ندارد.
|
|
|
اين راه يکى از دشوارترين ايل راههاى عشايرى منطقه است. ارتفاعات هزارچمه از سخت گذرترين قسمتهاى اين ايل راه است. بخشى از عشاير مستقر در دهستانهاى انديکا، لالى و اطراف شوشتر براى دسترسى به قلمروهاى ييلاقى خود در استان چهارمحال و بختيارى از اين مسير عبور مىکنند.
|
|
|
اين روستا، يکى ديگر از روستاهاى شهرستان قشم است که در يک منطقهٔ ساحلى قرار گرفته است و آب و هواى گرم و خشک دارد. وجود دماغه، پوشش گياهى مناسب، حياتوحش و پرندگانى نظير حواصيل و مرغ دريايى از عناصر مهم و طبيعى پيرامون اين روستا هستند. روستاى باسعيدو آخرين جزيرهٔ قشم است که زمانى مقر انگليسىها بوده است و از آن دوره، آثار و بناهايى همچون انبار زغالسنگ، مهمانسرا، گورستان، کليسا و ... به جا مانده است. اين روستا از نقطه نظر نظامى داراى اهميت ويژه است و يک اسکله نيز دارد.
|