|
|
علاوه بر ارتباط تنگى شريان کليوى و هيپرتانسيون، ارتباط مهمى (و کمتر شناختهشدهاي) بين تنگى شريان کليوى و نارسائى مزمن و پيشرونده کليه وجود دارد. چون اکثر بيماران قبل از شروع دياليز نمونهبردارى کليه يا آنژيوگرافى نمىشوند تخمين ميزان بروز بيمارى رنوواسکولر بهعنوان علت اوليه بيمارى مرحله انتهائى کليه (ESRD) مشکل است (بعضى ۲۰-۱۵ درصد و در افراد مسن حتى بيشتر را پيشنهاد مىکنند). در حقيقت اکثر افرادى که تشخيص ESRD ناشى از هيپرتانسيون يا ديابت را دارند از نفروپاتى ايسکميک رنج مىبرند و ديابت از علل ثانويه و هيپرتانسيون از عواقب بيمارى است تا علت آن.
|
|
آترواسکلروز عروقى وسيع، اندازه و عملکرد غيرقرينه کليه و هيپرتانسيون بيمارى رنوواسکولر را پيشنهاد مىکنند. بروز ادم ناگهانى و اپيزوديک ريه نارسائى کليوى و ARF در پاسخ به مهارکنندههاى ACE اين نکته را مطرح مىکنند که بيمارى ممکن است شديد و دو طرفه باشد.
|
|
گاهى اوقات رواسکولاريزاسيون با هدف حفظ عملکرد کليوى مدٌ نظر قرار مىگيرد. آنژيوپلاستى در ديسپلازى فيبروماسکولر از موفقيت کمترى برخوردار است، هرچند استنتگذارى ممکن است امکاناتى براى نتايج 'غير تهاجمى بهتر' عرضه کند. بهنظر مىرسد چه با مداخلات جراحى چه با مداخلات آنژيوگرافيک احتمال بهبود عملکرد ذاتى کليه در کليههاى کوچکتر از ۸ سانتىمتر موجود ندارد. بدون توجه به انتخاب رواسکولاريزاسيون در بيمارنى با شواهد بيمارى رونوواسکولر مصرف آسپيرين و داروهاى کاهنده چربى خون معقولانه است.
|
|
|
اسلکرودرمى مىتواند با انسداد عروق کوچک در بيمارانى که قبلاً وضعيت تثبيتشدهاى داشتند باعث بروز ناگهانى نارسائى کليوى اليگوريک و هيپرتانسيون گردد. کنترل دقيق فشار خون با مهارکنندههاى ACE و دياليز - اگر نياز باشد - ميزان بقاءِ بيمار را بهبود مىبخشد و ممکن است عملکرد کليوى را اصلاح کند.
|
|
|
|
|
|
هيپرتانسيون پايدار باعث آرتريواسکلروز شريانچههاى کليه و کاهش عملکرد کليوى (نفرواسکلروز) مىشود. نفرواسکلروز 'خوشخيم' با کاهش توده کورتيکال کليه و ضخيم شدن شريانچههاى آوران و اختلال خفيف تا متوسط عملکرد کليوى همراه است. نفرواسکلروز بدخيم با افزايش تشديديابنده فشار خون و خصوصيات بالينى هيپرتانسيون بدخيم از قبيل نارسائى کليه مشخص مىگردد. کنترل دقيق فشار خون معمولاً زوال عملکرد کليه را متوقف يا برگشت مىدهد و عملکرد کليه در بعضى از بيماران نزديک به طبيعى مىشود.
|
|
|
با ARF، کمخونى هموليتيک ميکروآنژيوپاتيک و ترومبوسيتوپنى مشخص مىگردد. بهطور فزايندهاى در بزرگسالان تشخيص داده مىشود و ممکن است پس از اسهال خونى و درد شکمى پديدار شود. رسوب فيبرين موجب انسداد عروق کوچک مىشود. نبود تب و درگيرى CNS در افتراق اين بيمارى از پورپوراى ترومبوسيتوپنيک ترومبوتيک (TTP) کمک مىکند. پلاسمافرز مىتواند سودمند باشد. پيشآگهى بهبود عملکرد کليوى عموماً ضعيف است.
|
|
|
پرهاکلامپسى با هيپرتانسيون، پروتئينوري، ادم، کواگولوپاتى مصرفي، احتباس سديم و هيپررفلکسى مشخص مىشود. در اکلامپسى تشنج اضافه مىگردد. تورم گلومرولى و / يا ايسکمى باعث نارسائى کليوى مىگردد. ممکن است اختلالات انعقادى و ARF روى دهد. درمان شامل استراحت در بستر، آرامبخشي، کنترل تظاهرات نورولوژيک با سولفات منيزيم، کنترل هيپرتانسيون با متسعکنندههاى عروقى و ساير داروهائى که در حاملگى بىخطر هستند و ختم حاملگى است.
|
|
|
در پلىارتريت ندوزا، آنژئيت ناشى از افزايش حساسيت، گرانولوماتوز وگنر و اشکال ديگر واسکوليت عوارض کليوى شايع و شديد هستند. درمان براساس بيمارى زمينهاى است.
|
|
|
مدولاى کليه هيپوتونيک و نسبتاً هيپوکسيک همراه با آهسته شدن فلوى خون در وازارکتا به نفع داسىشکل شدن گلبول قرمز است. نکروز پاپيلري، انفارکتوسهاى کورتيکال، اختلالات عملکردى توبول (ديابت بىمزه نفروژنيک)، گلومرولوپاتي، سندرم نفروتيک و بهندرت ESRD مىتواند از عوارض آن باشد.
|