|
|
ساختمان موزهٔ هفت تپه يک طبقه است که در سال ۱۳۵۲ افتتاح شده است. اسکلت ساختمان آن سيمانى و نماى خارجى آن از آجر و سنگ است. اين موزه به کتابخانه، آرشيو، آزمايشگاه و چاپخانه مجهز است. موزهٔ هفت تپه از سال ۱۳۵۹ و با شروع جنگ تحميلى تاکنون تعطيل بوده است. اشياى آن در حال حاضر در تهران حفاظت و نگهدارى مىشود تا پس از بازسازى موزه که به علت جنگ تخريب شده است به محل اصلى انتقال يابد.
|
|
| موزهٔ هنرهاى تزئينى ايران، تهران
|
|
اين موزه در سال ۱۳۳۸ بنياد نهاده شد. اگرچه پارهاى از آثار تاريخى و هنرى گردآورى شده در اين موزه قدمت بسيار دارند، ولى بيشتر اشياى آن را آثار هنرى سدهٔ دهم تا چهاردهم قمرى تشکيل مىدهند. ساختمان موزه داراى چهار طبقه است که آثار به نمايش درآمده در طبقان آن عبارتاند از:
|
|
- طبقهٔ همکف : اين طبقه نمايشگاه دائمى آثار موزهاى کاخ مرمر است که مجموعهاى زيبا از منبت و معرق و خاتمکارى به شکل ميز و صندلى و کمد و ويترين را در آن به نمايش گذاشتهاند.
|
|
- طبقهٔ اول : بافتهها و دوختههاى سنتى ايران که از انواع زربفت، زرى خطاطى خطى، زرىگل برجسته، زرى لپهباف و انواع مخمل، ترمه، قلمکار، انواع قاليچه، گليم و جاجيم تشکيل شده، در غرفههاى اين طبقه به نمايش درآمده است.
|
|
همچنين بخشى بزرگ از نمايشگاه به نمايش آثار سوزندوزى و شاخههاى ديگر آن، مانند نقش تپهدوزى يا سلسلهدوزى، تکهدوزى، قلابدوزى، بخارادوزى، سرمهدوزى، گلابتوندوزى، ده يک دوزى، نقدهدوزى و سکمهدوزى اختصاص دارد، يک تخته پردهٔ نفيس و گلابتوندوزى خانه خدا نيز که با گلابتوندوزى و ده يک دوزى در زمينهٔ مخمل مشکى تزئين يافته، به نمايش درآمده است.
|
|
- طبقهٔ دوم : اين طبقه شامل پنج بخش بزرگ است:
|
|
بخش خاتم : در اين بخش انواع قاب آئينه، جعبه، رحل، قلمدان و سرچسبدان به نمايش درآمده است. خاتمکارى و انواع آن از جمله خاتمابرى، پروانه، شش گل، هشت گل، طرهاى، نيم طره و گل حاشيهاى نيز در اين بخش به نمايش گذاشته شده است. اين آثار همگى به دست هنرمندان شيرازى، اصفهانى و تهرانى ساخته شدهاند.
|
|
بخش منبت : انواع جعبهها، قلاب آئينه، شانه، کشکول و کتيبهها در اين بخش، اوج شکوفايى اين هنر را در سدههاى سيزده و چهارده هجرى قمرى نشان مىدهد.
|
|
بخش لاکى : اين بخش، محل نمايش مجموعهاى کم مانند از قلمدانها، جلدها، قاب آئينهها، جعبهها و سر چسبدانهايى است که روى موضوعاتى چون رزم، شکارگاه، بزم، فرهنگ عامه و منظره به تصوير درآمده است.
|
|
بخش فلز : قسمتى از اين بخش را زيورهاى مختلف سدههاى دوازده تا چهارده هجرى قمرى تشکيل مىدهد و بخش ديگر آن به آلات و ادوات جنگى اختصاص دارد.
|
|
بخش شيشه : آخرين بخش اين طبقه، انواع شيشه را از دوران پيش از اسلام تا سدهٔ چهارده هجرى قمرى نشان مىدهد و مطالعه و تحقيق در زمينهٔ تاريخى اين صنعت را در ايران ميسر مىکند.
|
|
- طبقهٔ سوم : انواع نقاشىها و مينياتورهاى به نمايش گذاشته شده در اين طبقه، شامل مکتبهاى هرات، تبريز، شيراز، اصفهان و قزوين است. از جملهٔ اين آثار، صفحاتى از کتاب عجايبالمخلوقات، خسرو و شيرين نظامى، خاوراننامهٔ ابن حسام و شاهنامهٔ فردوسى است.
|
|
همچنين انبوهى نقاشى و مينياتور از استادان و نقاشان و گنجينهاى بزرگ از آثار خوشنويسان، در اين طبقه به نمايش گذاشته شده است.
|
|
|
موزهٔ بابل در يکى از کاخهاى معروف دورهٔ پهلوى برپا شده و در آن آثار مردمشناسى و آثار تاريخى و باستانى مکشوفه از اقصى نقاط مازندران و بعضاً از ديگر نقاط ايران به نمايش گذاشته است.
|
|
|
موزهٔ آبادان در انتهاى خيابان احمدآباد آبادان واقع شده است. موزهٔ آبادان بنايى است يک طبقه و گنبددار که طرح گنبد آن با الهام از گنبد مقبرهٔ دانيال نبى در شوش ساخته شده است. اين موزه در سال ۱۳۳۸ تأسيس شد. پس از شروع جنگ تحميلى اشياى موزه به محل امنى انتقال يافت. اين موزه در آينده نزديک قرار است پس از مرمت، بازگشايى شود.
|
|
| موزه آستانهٔ مقدسهٔ قم ، قم
|
|
اين موزه که از موزههاى قديم ايران به شمار مىرود، در آبان ماه سال ۱۳۰۴ ش افتتاح شد. موزه قم شامل دو تالار بزرگ با ازارههاى کاشىکارى شدهٔ زيبا و بديع است که در کنار صحن حرم قرار دارد و مجموعههاى بسيار نفيس و با ارزشى را در خود جاى داده است.
|
|
مجموعههاى ارائه شده در اين موزه شامل قرآنهاى نفيس خطى مربوط به سدهٔ سوم هجرى و زرىهاى دوره صفويه است. قالى و قاليچههاى متعلق به دوره صفوى که در اين موزه به نمايش درآمده، اثر استاد معروف آن عصر نعمتالله جوشقانى است که توسط شاهان صفوى به آستانه مقدسه وقف شده است.
|
|
از ديگر اشياء نفيس اين موزه مىتوان از مجموعه کاشىهاى گوناگونى که قدمت آنها به اوايل سده هفتم هجرى مىرسد و از صندوق خاتمکارى مقبره شيخ صفى، قنديل طلايى مرصع، عود سوز نقره و ... نام برد. بازديد از موزه براى عموم آزاد است.
|
|
|
اين خانه از آثار دوره قاجارى است که در دو طبقه ساخته شده و گچبرى، آئينهکارى و نقاشىهاى سبک اروپايى آن معروف است. در سالهاى اخير اين بنا توسط سازمان ميراث فرهنگى مرمت و به موزه قاجار تبديل شده است. در اين موزه آثارى از قبيل قلمدان، قدح، ردا، قبا و ديگر آثار دوره قاجارى به نمايش گذاشته شده است.
|
|
|
استان کردستان تنها يک موزه باستانشناسى ومردمشناسى دارد که محل آن عمارت سالار سعيد در مرکز استان (سنندج) است. در اين موزه آثار و اشياء کشف شده از استان و ساير نقاط ايران، همچنين آثار مردم شناختى منطقه و هنرهاى معاصر آن به نمايش گذاشته شده است. اين موزه که در خيابان امام خمينى شهر سنندج در کوچه حبيبى واقع شده است به غير از روزهاى تعطيل رسمى و دوشنبهها، در تمام روزهاى هفته براى بازديد و تماشا، باز است. ساعات بازديد در بهار و تابستان از ساعت ۹ الى ۱۲ و ۱۶ الى ۱۹ و در فصول پائيز و زمستان از ساعت ۸ الى ۱۲ و ۱۵ الى ۱۷ مىباشد.
|
|
| موزه شاهچراغ، احمدبنموسى (ع)، شيراز
|
|
اين موزه در سال ۱۳۴۴ هجرى شمسى در صحن حضرت شاهچراغ تأسيس شد. فضاى اصلى موزهٔ شاهچراغ را يک سالن بزرگ تشکيل مىدهد که در آن، آثار و اشياى وقفى، اهدايى و خريدارى شده شامل قرآنهاى نفيس، کتابهاى خطى، اشياى باستانى و هنرهاى تزئينى به نمايش گذاشته شده است. آثار به نمايش گذاشته شده عبارتند از : کتابهاى خطى، سکه، مهرههاى فلزى، بافتهها، ظرفهاى مختلف فلزى و چينى، خاتم، منبت و ...
|
|
موزهٔ شاهچراغ وابسته به آستان مقدس شاهچراغ است.
|
|
| موزه شاهرود (ساختمان بلديه)، شاهرود (قاجاريان وپهلوى)
|
|
در ضلع شمالى ساختمان شهردارى و فرماندارى شاهرود، ساختمانى است قديمى با سبک معمارى مربوط به اواخر دورهٔ قاجاريه و اوايل دورهٔ پهلوى که در دو طبقه با ۳۰۶ متر زيربنا ساخته شده است. اين بنا پس از بازسازى کلى و بنيادى تبديل به موزه شده و شامل دو بخش باستانشناسى و مردمشناسى است.
|
|
بخش باستانشناسي: اين بخش داراى شش اتاق با سقف ضربى ترکدار است که در دو جناح شمالى و جنوبى قرار دارند و راهروى نسبتاً پهنى اين دو قسمت را به يکديگر مرتبط مىسازد.
|
|
در حال حاضر اشيايى مربوط به منطقه، از جمله آثار به دست آمده از حفارىهاى تپهٔ سنگ چخماق شاهرود، تپهٔ حصار دامغان (۵۸۰۰ سال قبل از ميلاد)، تپهٔخوريان شاهرود (۷۰۰۰ سال قبل از ميلاد)، تپه بلوار شهر شاهرود (مربوط به ۱۰۰۰ سال قبل از ميلاد) که شامل اشياى سفالى و برنزى و آبگينه است، در آن نگهدارى مىشوند.
|
|
بخش مردمشناسى : طبقهٔ دوم موزه به بخش مردمشناسى اختصاص دارد که شامل سه اتاق و يک سالن نسبتاً بزرگ است. ارتباط اين فضاها با راهرويى که در وسط آنها قرار دارد، عملى مىشود. از فضاى راهرو نيز براى نشان دادن صحنههايى از موضوعات مردمشناختى (کشاورزى و دامداري) استفاده شده است.
|
|
آثار به نمايش درآمده در اين بخش، مربوط به زندگى گروه خاصى نيست، بلکه سعى شده است آينهٔ تمامنماى زندگى مردم باشد، از همينرو، اين اشياء براى همهٔ بازديدکنندگان ملموس و مأنوس است.
|
|
اشياء موزه طى ساليان متمادى از اين منطقه گردآورى شدهاند و مىتوان با مشاهدهٔ آنها از شئون گوناگون زندگى مردم آگاهى درستى به دست آورد. غرفههاى اين مجموعه عبارتاند از کشاورزى، دامدارى، پوشاک، ابزار تدفين، اسناد و قبالهها و بالاخره پردهدارى و تعزيهخوانى که نشانى گويا از بُعد انديشههاى اعتقادى مردم منطقه دارد.
|
|
| موزه عمارت كلاهفرنگى قزوين (صفويان، قاجاريان)
|
|
تاريخ اين بنا به دورهٔ صفويه؛ يعنى به زمانى که قزوين پايتخت بوده، مىرسد. پس از آن، با گذشت زمان، کمکم رو به ويرانى گذاشته تا اين که در دورهٔ قاجاريه، سعدالسلطنه فرماندار قزوين، آن را تعمير اساسى نموده و آن را به نام چهل ستون خوانده است. اين بنا، باغ بسيار بزرگى داشته است که بعدها بر اثر خيابانکشى و ساختمانسازى، قسمت اعظم آن از بين رفته است. عمارت مذکور دو اشکوبه است. ازارهسازى آن با سنگ و بقيهٔ بنا با آجر ساخته و بندکشى شده است.
|
|
عمارت کلاهفرهنگى شبيه بناى هشتبهشت اصفهان مىباشد و امروزه به محل موزهٔ قزوين اختصاص يافته است.
|
|
| موزه مردمشناسى حمام گنجعلىخان، كرمان
|
|
حمام گنجعلىخان يکى از قديمىترين حمامهاى موجود کرمان است که در سال ۱۰۲۰ هـ.ق به فرمان گنجعلىخان حاکم وقت کرمان ساخته شده است. اين حمام در ضلع جنوبى مجموعهٔ گنجعلىخان قرار دارد و ورودى آن به وسيله راهروى باريک و کم نورى که انحناى ملايمى دارد به هشتى کوچکى متصل مىشود و راهروى ديگر با همان انحنا اين هشتى را به رختکن متصل مىسازد. اين حمام در سال ۱۳۵۰ پس از تعميرات لازم و تهيهٔ مجموعههايى از وسايل سنتى حمام، همراه با صحنهها و پيکرههايى از شيوه و نحوهٔ حجامت، سرتراشى و چگونگى آداب و تشريفات استحمام براى نخستين بار به موزهٔ مردمشناسى تبديل شد.
|
|
حُسن ختام کتاب کرمان غزلى است دلنشين و زيبا از خواجوى کرمانى:
|
|
|
حســـد از هيـــچ ندارم مگـــر از پيرهنـــش
|
|
که جز او نيست که برخورد ز سيمين بدنش
|
|
|
ميِ لعل ار چه لطيف است در آن جامِ عقيق
|
|
آن ندارد ز لطافــت که در آن جامــه تنـش
|
|
|
گــر در آيينـــه در آن صــورتِ زيبــا نگــرد
|
|
بــو کــه معلــوم شــود صورتِ احـوالِ منش
|
|
|
بــوى پيراهــنِ يوســف ز صبــا مىشنــوم
|
|
يــا ز بستــانِ ارم نفحــهٔ بــــوى سمنـــش
|
|
|
باغبــان گــر بــه گلستــان نگـــذارد ما را
|
|
حبــــذّا نکهــــتِ انفـــاسِ نسيـــمِ چمنــش
|
|
|
نتوانــد کــه شــود بلبــلِ بيچـاره خمـوش
|
|
چــو نسيــمِ سحــرى بــر خورَد از نسترنش
|
|
|
دهــنِ تنــگِ ورا وصــف نمــىآرم کــــــرد
|
|
زانــکه دانــم کـــه نگنجــد سخنى در دهنش
|
|
|
بسکــه در چنگِ فراقِ تو چو نــى مى نالـم
|
|
هيچــکس نيســت که يـک بـار بگويد مزنش
|
|
|
خواجـو از چشمـهٔ نوشِ تو چو راند سخني
|
|
مىچکــد هــر نفــسى آبِ حيات از سخنـش
|
|