پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
مجله ویستا
تکنیک تحقیق (تحقیق تجربی در علوم اجتماعی)
بعد از اين 'پنجره رو به افق ـ Tour D'Horizon' يا مقدمهاى که چند پرسش در نظريه علم انجام داديم، اينک مىپردازيم ـ مجدداً فقط در جريانات اصلى و با محدود کردن پرسشهائى که براى ما اساسى جلوه مىکنند ـ به چند مسأله از قلمرو تحقيق تجربى در علوم اجتماعي. بين منطق تحقيق و تکنيک تحقيق خطوط ارتباطى تنگاتنگى وجود دارد. موقعيت اساسى که با مطرح کردن پرسشهاى علمى خود بدان مىپردازيم، در عين حال تعيين کننده ديدگاههاى معين از لحاظ کاربرد تکنيکهاى بهدست آمده هستند. اصولاً مىتوان فرض را بر اين امر قرار داد که مجموعه ابزارهاى تحقيق تجربى علوم اجتماعى تقريباً براى تمام موقعيتهاى نظرى مربوط به اين علم مشترک مىباشند. در عين حال تفاوتهاى مهم در دو ديدگاه وجود دارد. يکى اينکه ارزش مقامى اين تکنيکها تحقيقى در مجموع خيلى متفاوت هستند، يعنى جريان تجربى که در اينجا به نظر مىآيد واجد اهميت کم و بيش متفاوتى مىباشد. ديگر اينکه ارزش مقامى هر شيوه تحقيق تغيير مىکند، يعنى جريانات تجربى از لحاظ اهميتى که براى نتايج مشخص دارند، بهطور متناوب ارزيابى مىشوند. |
ابتدا به موضوع اول مىپردازيم: تحقيق تجربى در علوم اجتماعى مطمئناً در چارچوب نظريه انتقادى کمترين ارزش مقامى را دارد. اين موضوع با نگاهى به مجموعه آثار نمايندگان برجسته اين مکتب و همچنين جهتگيرىهاى گوناگون مبتنى بر حدس بعضى از متفکران اين نحله از جمله آدورنو (Adorno)، درباره رابطه جامعهشناسى و تحقيق تجربى (مثلاً در سال ۱۹۶۵) اثبات مىشود. برحسب اين ديدگاه، شيوههاى تحقيق در علوم اجتماعى به هيچوجه کليدى براى فهم کليت اجتماعى به ما عرضه نمىکند. در محظور (Dilemma) بين دقت (Präzision) و اهميت (Bedeutsamleit) پيوسته مطالب دقيقترى درباره موضوعات فرعى کسب مىشود. هابرماس که به طرق مختلف نظريه انتقادى را القاء مىکند، در اين نظريه شديداً مفهوم کلّيت (Totalität) را مورد تأکيد قرار داده و مىگويد: تحيقيق تجرب در علوم اجتماعى واقعيت راخرد مىکند که در اينجا موضوع عبارت است از 'خردگرائى نيمه پوزيتيويستى ـ Positivstisch-Halbierte Rationalität ' . طرفداران مکتب پديدارشناسى ـ تأويلى (phänomenologisch-Hermeneutischen Schule) نيز بر همين شيوه استدلال مىکنند که براى اين گروه نيز، درک و احساس ديگران با مجموعه ابزارهاى تحقيق علمى تجربى در علوم اجتماعى اکثراً نمىتواند علمى شود و اتفاقاً در کاربرد اين شيوه، جلوى بهترين نظرات گرفته مىشود. سرانجام در اين زمينه جامعهشناسان مارکسيستى گاهى در مورد اصل قابليت بازآزمائى درونذهنى (Intersubjekrive Prüfbarkeit) احکام، تفاهم نشان مىدهند و با اين کار، شيوههاى معمول تحقيق تجربى در علوم اجتماعى را مىپذيرند (رجوع کنيد به: هان ـ Hahn ـ ، ۱۹۶۸). با وجود اين آنان براى ماترباليسم تاريخى خود نوعى مانع مصونيتساز در برابر بطلانپذيرى ايجاد مىکنند. تا وقتى که در اين قالب بر قطعيت (Gewissheitrn) تکيه شود، بايد رابطه جامعهشناسان مارکسيستى در مورد تحقيق تجربى در علوم اجتماعي، دست کم به منزله امرى مهم (Ambicalent) تلقى شود. |
اما ديدگاه دوم مربوط به حالتى مىشود که در داخل هر سير و تحقيق منطقي، امتيازات متفاوتى براى هر شيوه معين وجود دارد. به اين ترتيب طرفداران مبادى پديدارشناسى آن شيوههائى را برترى مىدهند که معمولاً بهمنزله شيوههاى ظريف شناخته شدهاند و در برابر اندازهگيرى عينى ـ عمومي، بىچون و چرا باز نيستند مثل مطالعه درونگرى (Introspektion)، مصاحبههاى ژرف نگرانه و يا حتى شيوههاى مختلف مشاهده شراکتي. دليلى که براى به کار بردن اين نوع شيوههاى تحقيقى 'ظريف' رائه مىشود، خواست محقق است که در صدد مىباشد با بهکار بردن شيوههاى ظريف، راه ورود به عالم درون و نفوذ در ساختار ژرفائى را پيدا کند. در واقع، 'شيوههاى خشن' با معيارهاى آزمونى سخت اکثراً جبنه ظاهرى به خود مىگيرد و ضرورتاً بيشتر اين توهم ضروى را بهوجود مىآورد که اهميت اصلى بههيچ وجه از لحاظ تکنيک اندازهگيرى (مثلاً در شکل تکينيک درجه 'سطح' مقايسهاي) بهکار گرفته نمىشود. ولى بايد بيشتر اوقات در اعتبار بيرونى سازه (Externe Vakibikitaet Eines Konstrueks) ترديد کرد و از خود پرسيد آيا واقعاً آنچه را که مىخواهم، اندازهگيرى مىکنم؟ |
جابهجائى تکيه گاههاى اصلى در کاربرد شيوههاى معين، قسمتى بهوسيله تأملاتى در نظريه علم و قسمتى هم از طريق نتايج تحقيقى خاص مشخص مىشود. در حالى که براى جامعهشناسى بهطور عام هنوز هم شيوه پرسشگرى (در انواع خود) در اولويت قرار دارد، تعاملگرائى نمادى ـ که خود را از نظر فکرى به پديدارشناسى مديون مىداند ـ بيشتر به شيوه مشاهده شراکتى اعتماد دارد. برعکس براى روانشناسى اجتماعي، تجربه آزمايشگاهى از مدتها قبل بهمنزله شاهراه اصلى تحقيق شمرده مىشود که البته اخيراً در اين باره جهتگيرىهاى انتقادى شديدى شده است. |
مىتوان بين شيوههاى خشن نظارت شده و ساختارى از يک سو و مبادى درونگرائى و درونپايى فاقد ساختار از سوى ديگر پل ارتباطى (Kontinuum) برقرار کرد که از تجربه آزمايشگاهى تا مرحله وضوح قطعى حوادث را در بر مىگيرد. چنانچه برنامه تحقيقاتى خردگرائى انتقادى را بهمنزله اساس کارى قرار دهند که در آن حتىالمکان بايد شيوههاى درونگرايانه آزمونپذير در مناسبات استدلالى بهکار گرفته شوند، در اين صورت آنچه در اينجا تحت عنوان شيوهەاى ظريف مطرح شد، بايد از گردونه تحقيق خارج شود. توصيه مىشود که در اين ميان يک نقطه اتکاء انتخاب شود که تقريباً لازارسفلد با لايحه دفاعيه وى براى يک رهيافت پيچيده (Complex Appeoach) درنظر مىگيرد. تا اين حد کسى مخالفتى ندارد که به صورت جانبى از شيوههاى ديگر تحقيقى نيز که تحت شرايط خاصى مىتوانند عمق و اهميت نتايج تحقيق ما را تقويت کنند، استفاده شود. البته در اين صورت توصيه مىشود که شيوههاى ظريف تحقيق را در مرکز اصلى رابطه اکتشافى (Entdeckngszusammenhang) قرار دهند. بدون شک در اينجا است که اهميت غيرقابل انکار پيشرفت شناخت حاصل مىشود. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست