|
|
اما مسئله وسیعتری که ما را بهخود مشغول میدارد این است که آیا مفهوم برهمکنشی با همه اندیشههای مبادله مربوط به آن یا اندیشههای ناقل و حاملان آن بهحد کافی بارور و ثمربخش هست تا بهطور مناسب سطوح اجتماعی بیشتری را از پدیدههای برهمکنشی توضیح دهد (بهطور انتقادی در این مورد شویش نظر میدهد، 1973). لازم است این مطلب بهخاطر آورده شود که اندیشه و برداشت مبادله (Exchange-Konzept) در چارچوب روانشناسی اجتماعی، شباهت و قرابتی (Affinität) در جهت تحقیقات مربوط به گروههای کوچک ارائه میدهد بهطوری که به نظر میرسد در اولین نگاه جهتگیری این اندیشه در درجه اول بهطور دوگانهای یا حداقل بهطور قابل نظارتی در روابط رودررو و چهره به چهره، بهخصوص موفقیتآمیز میباشند. این امر بیشتر در سطوح شخصی اتفاق میافتد تقریباً به هنگام مذاکرات و یا برهمکنشیهای خریدار و فروشنده بروز میکند.در واقع درست در این حوزه و سطح، در برهمکنشیها از لحاظ اجتماعی دقیق شوند یا فقط در یک سطح مجرد به اصل تعادل و توازن متصل شوند و سطوح متفاوت و گوناگون معاوضه را دربرگیرند و روابط بههم بافته را شامل شوند و دیدگاههای زمانی متفاوت را (فیالمثل مبادله کالاها در برابر وعدههای پرداختی) در خود داشته باشند، در این صورت، قابلیت کار و ظرفیت اندیشههای مربوط به معاوضه چگونه است؟
|
|
این امر به آنجا منجر شده است که بین سطوح متفاوت و اشکال گوناگون معاوضه، تفاوت گذارند. در اینجا بیشتر به پیشنهاد لوی اشتراوس استناد میشود که بین معاوضه محدودکننده و تضییقی (restricted exchange) و معامله تعمیم دهنده (generalized exchange) تفاوت گذاشت و او سنخ اول را به روابط دوگانه متقابل و برعکس سنج دوم را به سرمشق روابط پیچیده وا میگذارد که عیناً چنین میگوید:
|
|
'if the resiprocations involve at least three actors and if the actors do not benfit each other directly but only indirectly ' (Ekeh 1974, s. 51 ff
)
|
|
|
یعنی اگر اعمال متقابل حداقل سه بازیگر را شرکت دهند و اگر بازیگران بهطور مستقیم از یکدیگر بهره نگیرند، بلکه فقط بهطور غیرمستقیم از یکدیگر بهرهمند شوند. در اینصورت بازیگران و کنشگران اجتماعی در اینجا یک سیستم را تشکیل میدهند که در آن افراد بدون قید و شرط از سوی طرفهای تعاملی مستقیم خود مورد پاداش قرار نمیگیرند، بلکه از طریق پایگاهها و ایستگاههای متفاوت مورد پاداش واقع میشوند (تقریباً به صورت A<-C<-B<-A و غیره).
|
|
آنگاه اینگونه سیستمهای برهمکنشی را میتوان در سطوح بالاتر انباشته و بهطور مجتمع بهکار برد، تقریباً در سطح عمل متقابل سیستماتیک یا تقریباً در چارچوب الگوی دَوَرانی اقتصادی (Kreislaufmodelle). این الگوها واسطه میشوند تا بین دیدگاههای اجتماعی خرد (mikrosozial) رفتارهای بازیگران و بیشتر دیدگاههای اجتماعی کلان پیوند و بههم بستگی سیستماتیک بین این نوع برهمکنشیها بهوجود آید (رجوع کنید به: کولمان، 1990). به این ترتیب الگوهای شبکهای از این قبیل بیشتر کارکرد اکتشافی را انجام میدهند تا با کمک آن تقریباً نشان داده شود که سیستمهای اجتماعی را میتوان بهمنزله سرمشق پیچیده ارتباطی و در مجموع بهصورت توالی برهمکنشیهای متعادل، دید. در این زمینه باید همیشه توجه کرد که در حوادث و پدیدههای برهمکنشی همیشه اجزاء قدرت اجتماعی درهم ادغام شدهاند و خود تصویر روشنی از مبادله خالص را آشفته و مختل میکنند.
|
|
برای اینکه فرآیندهای برهمکنشی پیچیده را بدون کم و کاست و بدون دستخوردگی تثبیت کنند اغلب مراجع و 'مقامات صلاحیتدار مرکزی برهمکنشی' پیشبینی شدهاند (مثلاً بانکها، محلهای تسویهحساب بانکها clearing-stellen و غیره). بهعلاوه لازم است مجدداً نقش محوری آن ابزارهای مبادله را نیز یادآور شویم که بهویژه موضوع کار آنها پولی است و بهمنزله واحد سنجش و شمارش مشترک برای مبادلات اقتصادی آن هم بهخصوص در مورد مناسبات برهمکنشی پیچیده بهکار میرود. برهمین شیوه نقشهای اجتماعی مهم بازار در جهت تقلیل پیچیدگیها اثر میگذارند (فیالمثل در انتظارات هنجاری فروشندگان یا خریداران). در قلمرو بازار همچنین میتوان تبلیغات و مدها را بهمنزله ابزارهای مبادله، طبقهبندی کرد؛ چه این کارها فرآیندهای معاوضه را آسان و ساده میکنند و هزینههای انتقالی را در سیستم بازار غیرقابل رؤیت، تخفیف می دهند. از طرف دیگر بر اثر کمبود اعتماد و باورمندی، تقریباً تبلیغات یا عوض شدن تورمی مد و سلیقه ناشناختیهای جدیدی ایجاد میکنند که مجدداً هزینههای انتقالی را افزایش میدهند.
|