|
| داورىهاى مربوط به روندها و سنخشناسىها
|
|
برحسب عقيده و آئين خردهنگر و جزءانگار (Partikularismus) تاريخي، آنچنان که اين موضوع در چارچوب جامعهشناسى توسط نيسبت و اخيراً گيدنز و بوردون (Bourdon) بيان مىشود، اصلاً حوادث يا وقايع معنىدار، خاص و جزءنگر استعلائى (Partikularismus transzendierende) براى توسعه جوامع وجود ندارد.
|
|
روندهاى درازمدت بيشتر از سوى ناظران بهمنزله مواد مورد نياز، ارائه مىشوند، با وجود اين بهويژه مىتوان از طريق جوامعى که از مرحله ابتدائى به جوامع پيشرفته، گام نهادهاند بهطور کلى چند روند تکاملى را استخراج کرد که طبعاً بدون مناقشه هستند و براى همه قابلقبول. همعقيده با لنسکى (۱۹۷۸) در اينجا مىتوان اين روندها را بهشرح زير احصاء کرد:
|
|
- 'افزايش جمعيت انساني' و نيز افزايش آهنگ رشد جمعيت.
|
|
- روند انفجارى مداوم 'گسترش جمعيت' در قلمروهاى جديد و در سرزمينها و محيطهاى جديد.
|
|
- 'پيشرفت فنّاوري' (و با وجود انقطاعها و تغييرات ناشى از آن و بحرانهاى موضعى و محلي).
|
|
- 'رشد توليد' کالاها و خدمات.
|
|
- رشد 'حجم پيچيدگي' ساختارهاى اجتماعى.
|
|
همچنين رشد پيچيدگى ساختارها، موضوع بحث خيلى از نظريههاى تکاملگراى قديمى بوده است و در شکل اصلاحشده آن اين موضوع مجدداً نزد لومان نقش غالب دارد. براى مکتب تکاملگرائى جديد (Neo-Evolutionismus) و شاخه آمريکائى آن (به نمايندگى پارسونز، اسملزر، ايزناشتاد و ديگران)، بهجاى پيچيدگي، موضوع 'تفاوتگذارى و تمايز' وارد بحث شده است. از يک طرف اين مفهوم به تصور و برداشت اسپنسر ارتباط مىيابد که معتقد به تمايز روزافزون ارگانيک در مفهوم زيستشناسى بود. از طرف ديگر بيش از همه به انديشه و تفکرات دورکيم در مورد تقسيم کار اجتماعى مربوط مىشود. منظور آن است که تجزيه نقش اجتماعى يا نهاد اجتماعى به دو يا چند قسمت که در شرايط متغير بهطور مؤثرترى کار مىکنند مربوط مىشود. اين امر تنها در جوّ اقتصادى صورت نمىگيرد، بلکه به خيلى از قلمروهاى ديگر نيز مربوط مىشود؛ مثل مذهب، دستگاه ادارى و دولتي، زندگى کارى و دنياى کار، ساختگيرى و سازماندهى نهادها و غيره.
|
|
در کنار اين گرايش براى تفاوتگذارى و تمايز، اغلب 'خردورزى و عقلائى کردن کارها' نيز بهمنزله شاخص عمومى توسعه اقتصادى وجود دارد (وبر، گينسبرگ - Ginsberg - الياس، هابرماس). در اينجا بهويژه در چارچوب نظريههاى جديد عملى جاى دارند. ماکسوبر و اخيراً هابرماس، خيلى روشن نشان مىدهند که توسعه غربى - آنطور که پارسونز آن را مىنامد - و کل سيستم جوامع جديد، بهوسيله غنى ساختن با 'عناصر مرکبه عاقلانه هدفمند' (zweckrationale Komponente) مشخص شدهاند. اين موضوع هم در سطوح رفتارى و هم در سطوح ساختار اجتماعى که بهطور عادى عاقلانه، قابل برنامهريزى و قابل حاکميت و فرمانروائى هستند، معتبر است. البته به اين ترتيب درست است که اين روند در ارتباط با ديوانسالارى و علمى کردن (Verwissenschaftlichung) جريان بنيادى توسعه، ساختارهاى جديد را دربرمىگيرد و بيانگر آن است. با وجود اين اغلب جاى ترديد است که رفتار انسانى در چه حجمى و با چه قدرت پيشروى و نفوذي، بدان وسيله عقلائى مىشود. اغلب رفتار غيرعقلائى بعداً 'عقلائي' مىشود؛ زيرا با آن هنجارها و معيارهاى قوى بهوجود مىآيند؛ بهعلاوه - حتىالامکان بهعنوان عکسالعمل در برابر محاصره شدن سفت و سخت انسانها با ساختارهاى عقلائى - 'جريانهاى غيرعقلائي' بروز مىکنند که بهزحمت مىتوان آنها را بهمنزله جريانات فرسايشى اختلالآور موقت يک روند کلى و عظيم خالص و ناب در حال حرکت، ناچيز و بىاهميت تلقى کرد، مثل خرافاتگرائى و اعتقاد به غيبگوئى (Okkultismus)، فرقههاى جديد، ستارهشناسي، جنبشهاى عادي، گروههاى شبهنظامى تحقيرکننده سيستم و غيره.
|
|
بک با تز 'فردگرايانه' خود روند توسعه ديگرى را، قبل از همه در عصر جديد مىبيند (۱۹۸۶). هرچند پيامدهاى مورد ادعاى فردگرائي، داراى صبغه ساختارى هستند فىالمثل در راستاى 'ساختارزدائى جامعه' هدفگيرى و جهتگيرى مىشوند، اما ما اين انديشه (تز) را در ارتباط با تحول ارزشها قرار داديم و در آنجا بهطور انتقادى بحث کرديم. در آنجا هم دريافتيم که فردگرائى برحسب نوع و محتوا مىتواند اشکال گوناگونى بهخود گيرد که از لحاظ تاريخى بهصورت فشارها و رانشهاى فردگرايانه بروز مىکند و فقط مىتوان از توسعه روندى مداوم و قطعنشدنى در تفسير و تعبير بلندنظرانه منابع و مواد تاريخى سخن گفت.
|
|
محبوبيت و جاذبه اين شکلي، آنچنان که روند آن در اينجا مطرح و ادعا شده، هرگز بهطور پيوسته و خالص ادامه نمىيابد، آن طور که نظريهپردازان تکاملگرا، آرزوى آن را داشتند و به آن دلخوش دارند و سنخشناسىهاى بسيار زياد و الگوهاى مرحلهاى فراوان از آن برخوردار هستند که در آنها نيز اغلب اين امر از نظر پنهان مىماند که گويا تقابلها و تضادهاى منحصر بهفرد آنها در زمان حال هم ادامه دارند، حتى اگر هم بهصورت روابط متفاوت درهم ذوب شده و در هم جوش باشند. اغلب مىتوان اين مراحل دوگانه و سهگانه ذکر شده را بدون اينکه ضررى به اطلاعات ما وارد کنند بهصورت احکام و داورىهاى روندى مدرّج استنباط کرد.
|
|
همچنين مىتوان 'انگارههاى متغير' (pattern variable) پارسونز را نيز در داورىهاى روندى با بيان ديگرى وارد کرد، بدين ترتيب: ساختارهاى بهويژه عاطفي، اشتراکي، خردهانگارانه و جزءبين، نسبى و رابطهاى و پراکنده و مبهم (در شرايط و حالات جامعه ماقبل صنعتي)، تحت نفوذ فرآيندهاى نوسازى بهصورت ساختارهاى بىتفاوت در برابر عاطفه و احساس (يعنى حسابگرانه)، متکى بهخود، جهانگرايانه، مبتنى بر تلاش و وابسته به فعاليت و خيلى تخصصىشدهٔ (و متفاوتشده) جامعه صنعتى تحول مىيابند. اين نظم و طبقهبندى (Taxonomie) هميشه اين مزيت را دارد که از يکبعدى بودن يا تکساختىشدن هر معيار پرهيز کند و مشخص کردن 'برش چندبعدى توسعه' (multidimensionale Entwicklungsprofils) را نيز مجاز دارد. همچنان که کلوکهون (۱۹۶۳) ملاحظه کرد: در عين حال اين فهرست معيارها، در مرحله آخر در سنت فکرى (جماعت و جامعه) اسير مىشود و بدينوسيله مىتوان آنها را از نوبه 'يک' تقسيمبندى دوبعدي، تقليل داد.
|
|
تونيس |
وبر |
ردفيلد (Redfield) |
دورکيم |
مارکس |
بکر |
فراير |
لينتون |
مرتن |
|
امت - جماعت (Gemeinschaft) |
← |
امتىکردن و جماعتى ساختن (Vergemeinschaftung) |
← |
جامعه تودهاى (folk society) |
← |
انسجام مکانيک |
← |
جامعه طبقاتي |
← |
جامعه مقدس دينى (sacred society) |
← |
سيستم اوليه و ابتدائى |
← |
جامعه رابطهاى (ascribed society) |
← |
جامعه درجهاى (rank society) |
← |
|
جامعه، اجتماع |
جامعهسازى و اجتماعپردازى (Vergesllschaftung) |
جامعه شهرى (urban society) |
انسجام ارگانيک |
جامعه بىطبقه |
جامعه عرفى و سکولار |
سيستم ثانوى و پيشرفته |
جامعه شايستهسالار (achieved society) |
جامعه داراى طبقه (stratified society) |
|
|
|
- همين مضمون به تعبير سهبعدى:
|
|
اوگوستکنت |
بل (Bell) |
فوراستيه (Fourastié) |
سوروکين |
ريزمان |
لرنر |
|
ربانى |
← |
ماقبل صنعتى |
← |
مرحله ۱ تمدن |
← |
آرمانى |
← |
سنتى |
← |
سنتى |
← |
|
فلسفى |
← |
صنعتى |
← |
مرحله ۲ تمدن |
← |
آرمانگرايانه |
← |
درونگرايانه |
← |
سنتگرايانه |
← |
|
اثباتى و علمى |
مابعد صنعتى |
مرحله ۳ تمدن |
احساسى و ادراکى |
برونگرايانه |
جديد |
|
|