|
|
از بزرگان اين عصر مولانا قطبالدين کازرونى شيرازيست (۷۱۰-۶۳۴) نامش محمودبن مسعودبن مصلح، و گويند برادرزادهٔ مولانا مشرفالدينبن مصلحالسعدى است، و از او حکايت لطيف بسيار منقول است و چند حکايت از قول او مجدخوافى در کتاب خود که به تقليد گلستان شيخ در قرن نهم تأليف کرده است آورده.
|
|
اين شخص بزرگ در طب و هيئت و رياضى و حکمت استاد بوده است و همواره در سفر و در سير آفاق و انفس سرگرم، و پس از استقرار خواجه نصيرالدين در خدمت ايلخان، مولانا قطبالدين ديرى در نزد خواجه و در دربار زيست، و در رصد مراغه شرکت جست و مدتى مولانا در سيواس و ملطيهٔ روم به شغل قضاوت مشغول بوده است و در مصر و شام گردش کرده گاهى در کسوت حکام شرع و گاه در خرقهٔ تصوف و وقتى در مقام طبابت، و گاهى به بستن رصد مشغول، خلاصه مردى عجيب بوده است تأليفات عمده به تازى دارد چون شرح قانون بوعلى در طب و شرح حکمةالاشراق و شرح مفتاحالعلوم سکاکي، و از کتب پارسى او درةالتاج لغرةالديباج (علامه اين کتاب را به نام اميره ديباج از امراء اسحاقوند گيلان نوشته است) است که در علوم مختلف نوشته و اکنون تحت طبع است، ديگر تحفهٔ شاهي، ديگر نهايةالادراک، که اين هر دو به فارسى و در علم هيئت است.
|
|
ديگر رسالهاى در هيئت و نجوم موسوم به اختيارات مظفرى که به نام مظفرالدنيا و الدين حسامالاسلام و المسلمين ... اکرم و اشرف ايران بولق الارسلان بن ... سلطان الغزاة حسامالدوله و الدين السورک؟ تأليف کرده است (۱) از اين رساله نسخهٔ خطى در نوبت نگارنده است مولانا قطبالدين در اين رساله آنچه از حل اشکالاتى مجسطى و ديگر متقدمان دشخوار مىنموده حل کرده است و علاوه بر هيئت زمين، فصل مشبعى در جغرافيا از روى تحقيقات تازه و منتقدانه نگاشته است و بسى از اشتباهات گذشگان را بر طرف نموده و نيز بين شيخالرئيس ابوعلىسينا رحمةالله عليه و امام علامه فخرالدين رازى عليهالرحمه در مسئلهٔ اعدل بقاع که آيا خط استواست يا اقليم چهارم قضاوت کرده است و از خود به تحقيقات پرداخته و جانب علامه را گرفته و اين کتاب مفيد را بعد از نهايةالادراک تأليف کرده است، و خود در مقدمه گويد:
|
|
'چنين گويد محرر اين اوراق و مقرر اين مقالت، احوج خلقالله محمودبن مسعود الشيرازى ختمالله بالحسنى به حکم آنکه شريفترين نوعى از انواع علم رياضى که جزويست از اجزاء حکمت نظرى عملى است که نفس انسان را از اقتناء آن شرف اطلاع بر هيئات آسمان و زمين و عدد افلاک و مقادير حرکات و کميت ابعاد اجرام و کيفيت اوضاع بسايط اجرام، که اجزاء اين عالم هستند علىالاطلاق حاصل شود طرفى صالح از عمر در گفتوگوى و جستوجوى آن صرف کرده شد، و چون اين علم بر وجهى که استاد صناعت صاحب مجسطى تقرير کرده است از اشکالات عظيم خالى نبود مبرران و متأخران که حرمان طلاب حرصله (کذا؟) مقتضاى طبايع ايشان بوده، در حل آن مشکلات و کشف معضلات جهدالمقل بذل کردهاند، و به انواع حيل لطيف و قوانين بديع تمسک نموده، بعضى جهات حرکات را از وضع صاحب مجسطى بگردانيده و بعضى بر همان قرار گذاشته، و تو هم افلاک زايد کرده و علىالجمله به حقيقت از عهدهٔ آن مشکلات تفصى نکرده و از آن مضايق بيرون نيامده، بعضى به اعتراف ايشان و بعضى به اطلاع ما بر فساد آن قوانين، و چون ساعد توفيق به زيور سعادت و تأييد ربانى زينتى گرفت و چهره امانى به عقود مواهب فضايل يزدانى حليتى يافت و حجاب انتظار و نقاب استتار از پيش چهرهٔ مراد محرر اين سواد برداشته شد، تا حل آن مشکلات کما ينبغى برو آسان گشت، چه به وسيلت استفادت از کتب استادان صناعت و چه به واسطهٔ استنباط و استعمال فکر و رؤيت.
|
|
(۱) . اين رساله به تصريح خود مؤلف در ديبااچه تهذيبى است از کتاب مفصل او در همين موضوع موسوم به 'نهايةالادراک' اما اينکه بولوق ارسلان که رساله به اسم او مىباشد چه کسى است و در کجا بوده است معلوم نيست از قرار صفات و القابى که براى او ذکر مىکند اين شخص يکى از ملوک معاصر بوده است ولى هيچ نمىگويد که پادشاه کدام مملکت و کدام ناحيه است. چون اين القاب و اسامى يعنى بولق ارسلان و حسامالدين و آلپى در سلسلهٔ ملوک ارتقيه که در ديار بکر و آن نواحى از حدود ۴۹۵ الى ۸۱۱ سلطنت کردهاند (يک سلسله در حصن کيفا که در ۶۲۹ بهدست الملکالکامل ايوبى برافتاد و شاخهٔ کوچکى از او نيز در خرتپرت و ديار بکر از ۵۲۱ تا ۶۲۰ حکومت کردهاند و اسامى مذکور در اين سلسله ديده شد) مکرر مىشود مىتوان حدس زد که اين پادشاه يا امير نيز يکى از افراد اين خاندان باشد که مابين سنوات ۷۱۰-۶۳۴ که تاريخ تولد و وفات قطبالدين شيرازى است سلطنت کرده است.
|
|
معلوم مىشود نام اين شخص و پدر او از تاريخ ابىالفدا که بهواسطهٔ مجاورت از احوال اين دو سلسله خوب باخبر بوده افتاده است زيرا خود او مىگويد که از احوال تفصيلى بسيارى از اين ملوک درست نتوانسته است اطلاعى بهدست بياورد و بعضى معلومات راجع به آنان را به تصريح خود از بعضى تقويمهاى ماردين و آن نواحى بهدست آورده است و در کتاب مشهور 'طبقات-سلاطين اسلامي' تأليف لين بول Lane-Boole که جميع افراد دو سلسلهٔ ارتقيهٔ کيفا و ارتقيهٔ ماردين را ذکر کرده است نيز اين شخص پيدا نشد و ظاهراً همانطور که گفتيم اين مظفرالدين بولق ارسلان بايد يکى از افراد سلسلهٔ ارتقيهٔ ماردين باشد که تا ۸۱۱ دوام کردند و نام آنها از ابوالفدا و در نتيجه از لين بول فوت شده است (استفاده از نامهٔ مخدومى علامهٔ قزوينى که به اينجانب نوشتهاند).
|
|
خواست که از جهة اجراء فضيلت و مساهمت ديگر طلاب علم، شاهد مقصود هر هفت کردهٔ فضايل را، بر ساکنان مربّع طبايع و متوطّنان مسدّس گيتي، به منصهٔ ظهور باز نمايد و مثلث محمّر روايا (کذا؟) فکرت را بر شکل عروس جلوه دهد و آن را در معرض انتشار و اشتهار آرد و از آفت اندراس و تبدد صيانت کند و بر مسترشدان و مستفيدان که همت بر تحقيق حق مقصور گردانيده باشند عرضه کند.
|
|
پس به حکم اين تشبيب کتاب نهايةالادراک فى درايةالافلاک بساخت و سبب آنکه اين کتاب مشتمل بود بر نهايات افکار متقدمان و غايات انظار متأخران، و نقد و تزييف هر يکى بر مبتدى (و) تميز آنچه مذهب مختار است از غير آن دشوار مىنمود، بنابراين مقدمه تردد خاطرى مىبود که آنچه مذهب مختارست و خلاصهٔ آن اسرار در مختصرى ثبت بايد کرد (۲) ... الخ' .
|
|
(۲) . حاج خليفه نيز در کشف الظنون خلاصهٔ اينمقدمه را آورده است (جلد ۱، ص ۶۶و ۶۵) و ما نسخهٔ خطى قديمى عيناً نقل کرديم.
|
|
مقدمهٔ اين کتاب کما هوالمعلوم به شيوهٔ ادبى عصر نگاشته شده ولى متن کتاب در نهايت سادگى است و اين کتاب بر چهارمقاله است اول در مقدمات، دوم در هيئت اجرام علوي، سوم در هيئت زمين (در اين مقاله است که بين بوعلىسينا و امام فخر قضاوت کرده است و نيز به تصور خود در اين مقاله دلايل طرفداران حرکت زمين را رد نموده است و در جغرافيا هم اظهارات مهمى کرده است)، چهارم در ابعاد اجرام، در اين مقالات بسى از اشکالات متقدمان را حل کرده و مشکلات مجسطى را اصلاح نموده است ديگر از آثار او مکاتيب اوست که در دست مىباشد و بسيار قابل استفاده است.
|