جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا
بهار و بوستان ما سر کوی تو بس باشد
|
همچنین مشاهده کنید
- ترا گذاشته بودم که کار ساز شوی
- بر قتل چون منی چه گماری رقیب را؟
- دیگر مرا به ضربت شمشیر غم بزد
- ای در غم عشقت مرا اندیشهی بهبود نه
- عاشقان صورت او را ز جان اندیشه نیست
- وصف روی آن پسر خواهیم کرد
- دراز شد سفر یار دور گشتهی ما
- تخت شاهی دارد آن ترک ختن
- بیار آن، باده، تا دل را به نور او بر افروزم
- چه دستها، که ز دست غم تو بر سر نیست؟
- هزار بار بگفتم که: به ز جان عزیزی
- ما با تو رسم یاری گفتیم اگر شنیدی
- میی کو ترا میرهاند ز مستی
- نه بییادت برآید یک دم از من
- ای غم عشق تو یار غار ما
- روزی ببینی زلف او در دست من پیچان شده
- به غم خویش چنان شیفته کردی بازم
- کدامین نقشبند این نقش بستی؟
- ما را چو توانی که ز خود دور فرستی
- به نام ایزد! چه رویست این؟ که حیرانند ازو حوران