اصطلاح تفکّر از جمله اصطلاحاتى است که در ميان همهٔ مردم، کم و بيش رواج دارد و همه آن را به نوعى به کار مىبرند، اگر چه برداشت درستى از آن ندارند. اصولاً تفکّر زمانى حاصل مىشود که امرى به ياد فرد آمده باشد يا خيالى که از پيش معلوم نبوده در ذهن او خطور کند و يا اينکه فرد با مسأله و مشکل جديدى مواجه شود و در صدد حل آن برآيد؛ به عبارت ديگر، افراد نمىانديشند مگر اينکه مسأله يا مشکل خاصى مطرح شود و آنان را به تفکر برانگيزد.
|
|
|
| تفکّر عملى (practical thinking)
|
|
اين نوع تفکر، تفکرى است که در مسائل سادهٔ روزانه به وقوع مىپيوندد؛ مانند تفکر دربارهٔ اينکه چگونه فعاليت يک روز خود را تنظيم کنيم يا عمل خاصى را بطور عادى انجام دهيم.
|
|
| تفکّر خلّاق (creative thinking)
|
|
تفکّر خلّاق به آن نوع فعاليت فکرى گفته مىشود که به حل مشکلات و مسائل سخت و حل نشده مىپردازد يا براى مسائل حل نشدهٔ گذشته راهحلهاى جديدى کشف مىکند. اينگونه تفکّر معمولاً به ابداع و اختراع منجر مىشود. خلاقيتهاى علمي، هنري، صنعتي، کشاورزى و داشتن بينشهاى نو در مسائل سياسي، اقتصادى و اجتماعي، همگى نتيجهٔ اين نوع تفکر است. (شعارىنژاد، علىاکبر - ۱۳۵۴.)
|
|
آنچه در فرايند تعليم و تربيت بايد بيشتر مورد توجه قرار گيرد، تفکر نوع چهارم است. وقتى که فرد با مسأله يا مشکل خاصى مواجه مىشود، بايد آن مشکل يا مسأله را وارسى کند، و به راههاى حل آن بينديشد تا قدرت ابتکار و ابداع در او به وجود آيد و تقويت شود. با چنين تعبيري، مىتوان گفت: تفکّر عبارت است از فعاليتهاى جهتدار ذهن براى حل مسأله؛ يا به عبارت ديگر، انديشيدن و تفکر به آن نوع فعاليت يا رفتار ذهنى گفته مىشود که به حل مسألهاى متوجه باشد.
|
|
| تداعى آزاد (free association)
|
|
تداعى آزاد تفکّرى است که از هرگونه قيد خارجى آزاد است و هيچگونه کنترلى از طرف فرد بر آن اعمال نمىشود و تقريباً تحتتأثير حالات درونى فرد است. در اين نوع تفکّر، معانى و مفاهيم به صور مختلفى در ذهن با هم ترکيب مىشوند و فرد از کنترل آنها ناتوان است.
|
|
|
خيالبافى تفکّرى است که با عالم خارج ارتباطى ندارد، اما موضوع معينى دارد. بهرغم اينکه چند دهه از آغاز مطالعهٔ منظم خيالبافى نمىگذرد، روانشناسان توانستهاند اطلاعات زيادى دربارهٔ ماهيت و کارکرد آن بدست آورند. اين پژوهشگران، خيالبافى را يک عادت بد يا نشانهٔ يک اختلال هيجانى بد به حساب نمىآورند، بلکه معتقدند که خيالبافى يک حالت عادى هوشيارى است که از ويژگىهاى بارز آن تغيير در توجه است. توجه فرد خيالباف به جاى آنکه بر روى يک تکليف فيزيکى يا روانى مشخص متمرکز شود، به افکار و تصوراتى معطوف مىشود که از حافظه مايه مىگيرند. (اتکينسون، ريتال و ديگران - ۱۳۶۹.)
|