|
|
|
يکى از روشهاى متداول براى تشخيص رفتار نابهنجار، روش توزيع فراوانى خصوصيات متوسط است که انحراف از آن، غيرعادى بودن را نشان مىدهد. در روش آمارى يک حد متوسط وجود دارد که افراد بهنجار را شامل مىشود کسانى که بيرون از اين حد قرار دارند نابهنجار محسوب مىگردند. اين ملاک در پزشکي، روانشناسى و علوم اجتماعى کاربرد دارد. مثلاً حرارت بدن انسان طبيعى و سالم حدود ۳۷ درجه است. کسانى که درجه حرارت پائينتر يا بالاتر از اين حد متوسط را دارند، غيرعادى به حساب مىآيند يا ميزان قند خون که در يک محدوده خاص قرار مىگيرد. کسانى که قند خون آنها بالاتر از اين حد باشد به بيمارى ديابت (مرض قند) مبتلا مىباشند و کسانى که قند خون بسيار پائينتر از حد متوسط را دارند نيز غيرطبيعى بوده و دچار هيپوگليسمى (Hypoglycemia) هستند. در روانشناسى مثلاً در مورد وسواس 'نشستن دست' هر فردى که در مقايسه با جمعيت کل در شستن دست افراط دارد غيرعادى بهشمار مىرود.
|
|
همانطور که مىدانيم هنجارها يا معيارها اجتماعي، مواردى هستند که اکثريت افراد جامعه آن را پذيرفتهاند که اين خود در واقع يک ملاک آمارى است. يعنى از نظر آمارى وقتى گفته مىشود که لباسى مُد شده يعنى اکثريت افراد جامعه آن را مىپوشند. بنابراين صفتى که اکثر افراد جامعه نپذيرفتهاند، خارج از هنجار محسوب شده و غير طبيعى يا نابهنجار تلقى مىشود.
|
|
|
انسان موجودى اجتماعى است که بايد در قالب الگوهاى فرهنگى و اجتماعى زندگى کند. اينکه تا چه حد رفتار فرد با هنجارها، سنتها و انتظارات جامعه مغايرت دارد و جامعه چگونه دربارهٔ او قضاوت مىکند معيار ديگرى براى تشخيص رفتار غيرعادى است.
|
|
بدين ترتيب رفتارى که مورد قبول جامعه نباشد نابهنجار تلقى مىشود. البته اين معيار نيز محدوديتها و مشکلاتى دارد. يکي، نسبى بودن هنجارهاى اجتماعى است، يعنى رفتارى که در يک جامعه غيرعادى محسوب مىشود، ممکن است در جامعه ديگر عادى به حساب آيد. بهطور مثال قانون ازدواج پسران با يکديگر سالها است در انگلستان به تصويب رسيده و امرى عادى و بهنجار است؛ اما چنين رفتارى در کشور ما نابهنجار بهشمار مىرود.
|
|
محدوديت دوم تغيير هنجارهاى اجتماعى و ارزشهاى فرهنگى در شرايط مختلف است. حتى در يک جامعه واحد نيز معيارهاى نابهنجارى در مکانها و زمانهاى مختلف تغيير مىکند. آنچه در يک زمان معمول و قابل قبول است ممکن است درزمان ديگر به هيچ وجه قابل قبول نباشد. مثلاً رعايت حجاب براى زنان اکنون در جامعه ما يک ارزش فرهنگى بسيار با اهميت تلقى مىشود، در صورتىکه قبلاً يک 'ضد ارزش' محسوب مىشد.
|
|
|
يکى از ملاکهاى تشخيص رفتار نابهنجار درجه ناراحتى و اختلالى است که فرد حساس مىکند. بر اين اساس اگر انطباق با ارزشهاى اجتماعى ناسازگارانه باشد يعنى به سازگارى فرد لطمه بزند، نابهنجار تلقى مىشود. اختلالاتى مانند افسردگي، ترس، اضطراب، شرابخواري، مشاغل نادرست و بىبند و بارىهاى جنسى و ... که موجب آسيب رساندن به رفاه فرد و اجتماع مىگردد، نابهنجار بهشمار مىآيند. انتقادى که بر اين ملاک وارد است اين است که گاهى اوقات خود فرد احساس ناراحتى نمىکند و رفتار خود را نابهنجار نمىداند، اما از سوى ديگران رفتار او غيرعادى بهشمار مىرود.
|