جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

چها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم


چها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم    مگر دشمن کند اینها که من با جان خود کردم
طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری    غلط می‌گفت خود را کشتم و درمان خود کردم
مگو وقتی دل سد پاره‌ای بودت کجا بردی    کجا بردم ز راه دیده در دامان خود کردم
ز سر بگذشت آب دیده‌اش از سر گذشت من    به هر کس شرح آب دیده‌ی گریان خود کردم
ز حرف گرم وحشی آتشی در سینه افکندم    باو اظهار سوز سینه‌ی سوزان خود کردم


همچنین مشاهده کنید