|
|
|
حتى يک سطح صاف نيز به نورپردازى مناسب نياز دارد. نور شديد باعث موضعى شدن روشنائى در سطح شده و مانع گريز نور به نواحى مجاور مىشود. اما اين نور ناهموارىهاى سطح و برجستگىهاى آن را مشخص مىکند. از طرف ديگر، ممکن است به تمامى سطح نتابد. معمولاً با استفاده از دو منبع نور در دو جهت مقابل و با زاويهٔ ۴۵ درجه با سطح، اين مشکلات را از بين مىبرند. نور ملايم خصوصيت قالبپذير و متغير دارد و قادر است عيبهاى نور شديد را برطرف کند. از طرف ديگر، ازدياد اين نور باعث مىشود که به اطراف پراکنده شود و قابل کنترل نباشد.
|
|
|
اکثر موضوعهاى سهبُعدى به سه منبع نور از سه جهت نياز دارند: اين فراگردا 'نورپردازى از سه نقطه' مىنامند. زواياى دقيق اين منابع نسبت به موضوع، به خود موضوع و وجوه مورد تأکيد آن بستگى دارد.
|
|
- نور اصلى (نور کليد) : نور اصلي، نور شديد و مسلطى است که معمولاً از محور عدسى به موضوع مىتابد - مثلاً از زاويهٔ ۴۵ درجهٔ عمودى و زاويهٔ ۴۵ درجه افقى نسبت به محور عدسى. اين چراغ سايههاى اصلى موضوع را بهوجود مىآورند؛ شکل، ترکيب سطح و بافت موضوع را آشکار مىکند و در مقدار کلى نور يک موضوع سهم عمدهاى دارد. معمولاً براى يک موضوع فقط از يک نور اصلى استفاده مىکنند.
|
|
- نور پُرکننده : اين نور ملايم و فاقد سايه، تضادمندى رنگمايهاى بين نقاط تاريک و روشن را کاهش مىدهد و جزئيات موضوع را آشکار مىکند. اين نور در مقدار نوردهى موضوع تأثيرى نداشته و نبايد سايههاى اضافى بهوجود آورد. نور پُرکننده را معمولاً در زاويهاى بين صفر تا ۳۰ درجه از محور عدسى و در طرف مقابل نور اصلى قرار مىدهند.
|
|
- نور پشت : اين نورِ نقطهايِ شديد از پشت به موضوع مىتابد و آن را از پسزمينه آن جدا مىکند. نور پشت باعث مىشود پيرامون موضوع آشکار شود. گاهى مىتوان از دو چراغ نور پشت براى يک موضوع استفاده کرد.
|
|
بهطور کلى نمىتوان گفت عمل به اين گفتهها اجبارى است. اما عموماً نور اصلى چنان قرار مىگيرد که چگونگى حالت جسم را مشخص کند. بهطور مثال، اگر يک نور جانبى براى موضوع ما کافى باشد لزومى به استفاده از نورهاى پُرکننده يا پشت نخواهد بود. در حالاتى که موضوع شفاف يا نيمهشفاف است، وجود نور پشت براى آشکار کردن آن کافى است.
|
|
|
پرداخت متناسب نور بهطور قابلتوجهى ظاهر و حالت صحنه را تغيير مىدهد:
|
|
- متمرکز کردن کانون توجه - تأکيد بر شکلهاى خاص.
|
|
- آشکارسازى - نمايش شکل، بافت، طرح سطوح و غيره.
|
|
- پنهان سازى - جلوگيرى از آشکار شدن شيء و شکل يا بافت، جزئيات و طرح آن.
|
|
- تداعىهاى نورى - به کمک جهت نور، شدت و انتشار آن مىتوان حالت و محيط خاصى (کنار آتش يا غروب) را خلق کرد.
|
|
- تداعىهاى سايهاى - شکل سايه يادآور موضوعات خاص، محيط و حالت مشخصى است (شاخهٔ درختان يا ميلههاى زندان).
|
|
نورپردازى مطلوب براى تداعى يک محيط مستلزم تأکيد بر عناصر خاص و تخفيف بعضى ديگر است. تقليد از نور طبيعى به هيچوجه کافى نخواهد بود، زيرا جلوى دوربين، نور واقعى محيط نتايج بىاثر و ناخوشايندى پديد مىآورد. سرهاى درخشان، چشمان تاريک، چهرههاى نيمهروشن با برجستهسازى خشن. در عوض، بايد با بازسازى تصنعى و تحريک تخيل بيننده از طريق سايه و روشن و جلوههاى نورى به هدف نمايش دست يافت.
|
|
- نور متحرک: به کمک نورپردازى مىتوان به صحنه تحرک بخشيد. از حرکت نور مىتوان بهعنوان جلوهاى مسلط در صحنه يا بهعنوان بخشى از توهم محيط و حالت استفاده کرد. نمونههاى زيادى در اين زمينه وجود دارند:
|
|
باران سيلآسائى مىبارد و برق آسمان سايههاى تندى را به داخل اتاق مىاندازد. سايههاى متحرکى که در داخل يک اتومبيل در حال حرکت ديده مىشود. اتاقى نيمه تاريک بهطور منظم توسط چراغ نئون خيابان روشن مىشود.
|
|
اعتبار نورپردازى در انعطافپذيرى آن نهفته است، بهطورى که مىتوان به کمک آن در يک لحظه حالت و خصوصيت صحنه را تغيير داد يا تضادمندى و توازن آن را بهنحو غيرمحسوسى عوض کرد. بهطور مثال، شخصى در خيابان نيمه تاريک ايستاده است. اتومبيلى مىگذرد و چراغهاى آن روشن مىشود، مىبينيم که او، شخص موردنظر ما نيست.
|
|
در خلال کشمکش بين دو نفر، چراغ اتاق خاموش مىشود. تنش داستان اوج مىگيرد، ديگر نمىتوان ديد چه کسى برندهٔ اين نزاع است.
|
|
اتاق نيمه تاريک با باز شدن پنجره، پذيراى نور آفتاب مىشود.
|
|
محيطى شاد ناگهان به فضائى ترسناک تبديل مىشود.
|