جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

او چنان داند که ما در عشق او کمتر زنیم


او چنان داند که ما در عشق او کمتر زنیم    یا دو چنگ از جور او در دامن دیگر زنیم
هر زمان ما را دلی کی باشد و جانی دگر    تا به عشق بی‌وفایی دیگر آتش در زنیم
تا کی از نادیدنش ما دیده‌ها پر خون کنیم    تا کی از هجران او ما دستها بر سر زنیم
گاه آن آمد که بر ما باد سلوت برجهد    گاه آن آمد که ما با رود و رامشگر زنیم
گر فلک در عهد او با ما نسازد گو مساز    ما به یک دم آتش اندر چرخ و بر چنبر زنیم
گه ز رخسار بتان بر لاله و گل می‌خوریم    گه ز زلف دلبران با مشک و با عنبر زنیم
پشتمان از غم کمان شد از قدش تیری کنیم    باده پیماییم از خم بر خم دیگر زنیم


همچنین مشاهده کنید