فاصلهٔ بین ۴۰ تا ۶۵ سالگی دوران میانسالی نامیده میشود. در این دوران تغییرات جسمانی و روانی در افراد حاصل میشود.
|
|
|
| رهنمودهاى اساسى در بهداشت روانى دورهٔ ميانسالى
|
|
دورهٔ ميانسالى بارورترين دورهٔ زندگى محسوب مىگردد و افراد نمىتوانند حداکثر استفاده را از نيروهاى ذهنى و جسمى خود بنمايند. از آنجا که در انتهاى دورهٔ ميانسالى توان انسان کاسته مىشود و افراد به طرف دورهٔ خاصى (مثلاً بازنشستگي) گام برمىدارند نگرانىهاى ويژهاى ممکن است به آنها مستولى گردد چنانچه نکات ذيل را رعايت نمايند مىتوانند قدم مؤثرى در تأمين بهداشت روانى خود بردارند:
|
|
۱. به دليل ويژگىهاى جسمانى خاص اين دوره، افراد ميانسال بايد به وضعيت تغذيهٔ خود توجه داشته باشند و با داشتن رژيم غذائى مناسب فعاليتهاى ورزشى مفيد، وضعيت سلامتى خود را در سطح مطلوبى حفظ نمايند.
|
|
۲. برنامهريزى مناسب براى دورهٔ سالمندى و رفع مشکلات ناشى از آن تا آنکه بتواند دورنماى خوبى از دوران بعدى زندگى خود داشته باشد و آمادگى پذيرش واقعيتهاى دوران سالمندى را در خود بهوجود آورد.
|
|
۳. علاوه بر انجام مسئوليتهاى خانوادگى و شغلي، به گسترش روابط اجتماعى خود بپردازد و اوقات فراغت خود را با اندوختن تجربيات مفيد پربارتر نموده، باعث ارائه خدمات ارزندهاى براى خود و جامعه گردد.
|
|
|
در اين دوره از سن، تغييرات متابوليسمى در بدن بهوجود مىآيد. سوخت و ساز مواد در بدن بهخوبى دوران جوانى انجام نمىپذيرد و چربىها بيشتر در سلولها ذخيره گشته، افراد مقدارى افزايش وزن پيدا مىکنند. در اين سن افراد قدرى نگران وضعيت جسمانى و سلامت بدنى خويش هستند و سعى مىنمايند روشى را براى حفظ سلامت جسمانى خود اتخاذ نمايند.
شروع بعضى از بيمارىها در اين دوره خواهد بود و اين مسئله باعث نگرانى و اضطراب در افراد مىشود.
|
|
|
اين دوره بارورترين دورهٔ زندگى محسوب مىشود. مردها در سنين ۵۰-۴۰ سالگى در اوج فعاليتهاى شغلى خود هستند. خانمها نيز فرصت بيشترى پيدا مىکنند تا به فعاليتهاى اجتماعى بپردازند. اغلب خانمها در اين سنين فرزندان آنها بزرگ شدهاند و درگيرى و گرفتارىهاى کمترى دارند. از پنجاه سالگى به بعد افراد ميانسال به ميزان عمر باقىماندهٔ خودشان مىانديشند و ممکن است ساخت تازهاى به زندگى خود بدهند. سعى مىکنند که از وقت و عمر خود استفاده بهينهاى را به عمل آورند. مهمترين ويژگىهاى روانى اين دوره به قرار زير مىباشد:
|
|
۱. شکوفائى عقل و سنجش همه جانبه مسائل.
|
۲. افزايش تجربيات و نظم بخشيدن به روند فکرى خود.
|
۳. پذيرش مسئوليتهاى مهم در محيط خانواده و اجتماع و احساس رضايت از آنها.
|
۴. داشتن روابط متعادل اجتماعى و درک موقعيت و عواطف ديگران.
|
۵. افزايش بهرهورى از توانمندىهاى جسمانى و رواني.
|
۶. بهدست آوردن نگرش و عميق و متفاوت نسبت به ملاکها و ارزشهاى حاکم بر زندگى خويش پس از تجربه مرگ عزيزان.
|